به روز داک

دانلود تحقیقات علمی و پژوهشی , آموزشی , تمامی رشته ها

به روز داک

دانلود تحقیقات علمی و پژوهشی , آموزشی , تمامی رشته ها

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی در روانشناسی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی در روانشناسی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 78 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی در روانشناسی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کمرویی

کمرویی[1] پدیده ای جهانی است. پایه ای ترین یافته ی تحقیقات، راجع به کم رویی رایج، کاملاً گسترده و جهانی است. روان شناسان در تعریف می گویند: «کسی کم رو است که فاقد جرات است» یا به عبارتی کسی که تحت تأثیر فلج روانی قرار گرفته است. تأثیر کم رویی در توجهات است در «فعالیت های بدنی» و در «فعالیت های فکری» و فعالیت های «احساسی».

علت کم رویی: افراد کم رو عموماً به خاطر عدم تسلط برمهارت های اجتماعی و یا فقدان اعتماد به نفس، کم رو می باشند. برخی از افراد بر مهارت های اجتماعی لازم جهت تداوم بخشیدن به حرکت نرم و روانِ ماشین ارتباطات بشری تسلط ندارند. آنان نمی دانند که یک گفت وگو را چگونه آغاز کنند یا در کلاس درس چگونه از سخن گو بخواهد بلندتر صحبت کند. در فعالیت های بدنی، کم رویی قربانی خود را از لحاظ روش، پخمه و چلمن، و از لحاظ رفتار غیرطبیعی و از لحاظ حرکات بی دست و پا می کند. تا آن جا که شخص بی دلیل سرخ شده و لرزش و طپش قلب می گیرد. در فعالیت های فکری هم کم رویی افکار قربانیان خود را مشوش کرده، آنان را از گفت وگوی منطقی ناتوان می سازد. از این جا اشتباهات و خبط هایی حاصل می شود که از همان افراد کم رو سر می زند، هم چنین سبب گنگی و دلسردی آنان می شود.

فرد کم رو باید در درجه ی اول، دقیقاً خود را مورد آزمایش و بررسی قرار دهد و قضاوت های غلط و نادرستی را که منشاء ناراحتی اش می باشد پیدا و کشف کند

در فعالیت احساسی، کم رویی مانع از آن می شود که قربانیانش احساس درونی خود را به راحتی بیان کنند و ظاهری بی احساس به آن ها می دهد. دیگران تصور می کنند که افراد کم رو، فاقد قلب و روح می باشند در حالی که آن ها سرشار از محبتند ولی جرات ابراز آن را ندارند. شخص کم رویی می گوید: «من یک وکیل معروف هستم با این حال هر بار سخن می گویم احساس می کنم که شهرتم در خطر قرار می گیرد. این حالت چه در دادگاه یه در یک مهمانی ساده در من ایجاد می شود. حضور دیگران اعتماد به نفس مرا از بین می برد». شخص دیگری می گوید: «هنگامی که در جلسه امتحان شفاهی حاضر می شوم متانت استاد شخصیت مرا خرد می کند». از دیدگاه روان شناسان خجالت همیشه نشانه ای از ناراحتی عمیق تر روانی است.

کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی، روانی و اجتماعی است که به دلایل بیشمار در طول دوران رشد به تدریج پدیدار میشود و با دارو برطرف نمی شود . کمرویی اساساً رفتاری اکتسابی و آموخته شده است و برای درمان و برطرف کردن آن باید یاد گیری زدایی[2] صورت گیرد و رفتار تازه و مطلوب اجتماعی در فرد فراگیر شود. اگر در مورد رفتار غیراجتماعی این قبیل جوانان چارهای اندیشیده نشود فرد دچار استرسهای شدید شده و احتمالاً خطرناکترین و حادترین وضع را برای ابتلا به بیماریهای شدید روانی مانند اسکیزوفرنی و یا افسردگی خواهد داشت (زیمباردو و رادل[3]،2001).

کمرویی یک مشکل فردی بی سر و صداست و چنان شایع گشته که می توان آن را یک بیماری اجتماعی نامید؛ زیرا کمرویی موجب اضطراب اجتماعی، هراس اجتماعی، عدم اعتماد به نفس، نداشتن مهارتهای اجتماعی و عدم سازگاری با جمع می­شود(زیمباردو، 2000).کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است. در هر جامعه درصد قابل توجهی از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان با این اختلال رفتاری و بازدارندة رشد شخصیت اجتماعی مواجهند. در بسیاری از مواقع، کمرویی، اصلیترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیتها و ایفای مسئولیتها است (افروز، 1381 ). زیمباردو(1977) بر این باورند که کمرویی یک توجه افراطی به خود، اشتغال ذهنی به افکار، احساسات و واکنشهای جسمانی خود است که میتواند حداقل شامل یک ناراحتی اجتماعی ضعیف تا یک ترس اجتماعی بازدارنده و شدید باشد . زیمباردو (2000) بر این باور است که کمرویی احتیاط مفرط در روابط بین فردی است. به ویژه افراد کمرو از ابراز وجود میهراسند، دربارة شیوة واکنش دیگران به خود بس یار حساسند و به سرعت دستپاچه میشوند و نشانه های جسمانی اضطراب مانند بالا رفتن ضربان قلب، سرخ شدن چهره و ناراحتی معده را تجربه میکنند.



[1] shyness

[2] Unlearning

[3] Zimbardo & Radle


دانلود پاورپوینت، گزارش کارآموزی، مقاله، پروژه، تحقیق

دانلود بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی 85 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اندچه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 77 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 62
بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی 85 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند.چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.

بدون تردید در دنیای پیچیده ی امروز، فراوانی ناراحتی ها در بخش های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماری های قلبی است!در واقع بسیاری از موارد ناراحتی های قلبی، خود نتیجه ی فشارهای روانی-عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فردی است ("افروز 1376" 1376، ص-119)

یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران خانواده قرارا گرفته است، پدیده ی کمرویی است.در گذشته پدیده ی کمرویی یک صفت پسندیده ی مرزی بود که معمولا آن را با صفت پسندیده ایی چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند.اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیت های بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.

"افروز-1376)

معمولا در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده ی رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکفایی قابلیت ها و خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست("افروز 1376)

در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افرا بوی‍ه نوجوانان دچار آن هستند.در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، در حالی که در سنین نوجوانی تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند(غریب،1372).

جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هر گونه انزوا و کناره گیری در دوره ی نوجوانی مخصوصا زمانی که این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرار گرفته و ریشه یابی گردد.کمرویی رفتاری ست که معمولا در نوجوانی فراوان است.نوجوان جرات نمی کنند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند.و گاهی این کمرویی جنبه ی انتخابی دارد، مثلا نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چارچوب آموزشگاهی و یا رد مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیربنای این کمرویی معمولا یک زندگی خیال پردازانه ی غنی را مشاهده کرد.ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف و یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی وبراکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376)

کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توام است.گنهکاری معمولا از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترس هایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبط اند. بعنوان مثال «بدشکلی هراسی» با کمرویی همراه است و این «بدشکلی هراسی» ها از نظر نوجوان توجیه کننده کمرویی وی هستند(مثلا به دلیل جوش های صورت با دیگری حرف نمی زنند).

در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و به نظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی وبراکونید،1984، به نقل از دادستان،1376،ص-402).

اما گاهی کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هرچند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفیات از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است.

خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند.طبق تحقیقات،بیشتر روان شناسان و جامعه شناسان تجارب سال های اول کودکی که معمولا در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است(احدی و بنی جمالی،1371).

بحث در مورد استرس و فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیب های گوناگون شده است.اولین بار وا‍ژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده است فشار حاصله بیشتر در فرد باعث استرس می شود.این عامل ممکن است باعث اختلال اجتنابی یا کمرویی در فرد بشود.

هانس سلیه-1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.(سلیه با تاکید بر سیستم اندروکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی قابل تغییر است.حفاظتی سازگار کننده ای در ارگانیسم روی می دهد)بنظر هر محرک فشارزا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است به ایجاد واکنش فنجه شود که او ان را "سندرم سازگاری" عمومی نامیده است و معتقد است استرس یا فشار روانی عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود«آزاد1383».

بیان مسئله

انسان ذاتا با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است.به همین دلیل عدم ارتباط متقابل با دیگران برایش مشکل است، هرچند ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند «در دنیای پیچیده امروز یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون و همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژ‍ی برتر را می طلبد بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است»افروز-1376

کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولا میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویشتن، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفاکردن استعدادها و خلاقیت های خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.

دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولا زودتر شناسایی گشته و معلمان و مربیان درصدد رفع و درمان وی برمی آیند.ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار این گونه دانش آموزان هستند.از طرفی چون این گونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری در میان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آن ها همیشه پنهان می ماند.فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دراد، به سبب کمرویی، کمی می تواند توانایی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید،لذا در یک دور معیوب کناره گیری از جمع قرار می گیرد که منجر به تشدید این گونه اختلال در آنان می گردد.

با توجه به این نکته که کمرویی می تواند به سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی کمک نماید.لازم است که هرچه سریعتر گام های موثرتری درراه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت.از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مساله کمرویی صورت نگرفته است و این مساله توجه پ‍ژوهشگران را آن چنانکه باید به خود جلب نکرده است.که طبق بررسی های انجام شده که توسط دانش جویان رشته های روان شناسی و شاخه های مربوط به آن انجام شده و به بررسی رابطه کمرویی با اضطراب و افسردگی و یا رشد اجتماعی که مورد سنجش قرار گرفته را مورد بررسی قرار داده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه بین اضطراب و کمرویی رابطه معنا داری وجود دارد که در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استرس و کمرویی در بین دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر پرداخته شده است.

اهمیت و ضرورت مسئله

پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما به گونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلفی داشته ایم.اما نکته مهم تر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشدو رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متاثر کند.پس باید کمرویی هر چه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر این صورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نشرندی) درآید.

در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به این که در رابطه با مسئله کمرویی و تحقیقاتی که انجام شده و در رابطه به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعاتی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاظر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژوهش هایی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهش های گسترده در رابطه با ابعاد علمی و نظری نتایج بهتری بدست بیاید.و با ارائه این تحقیق می توان و بررسی رابطه استرس و کمرویی و نوع برخورد صحیح و درست با جوانان از علائم ایجاد استرس در آنها کاسته و می توان بیان کرد که ارائه اینگونه تحقیقات در نهاد خانواده و نهاد های آموزشی می تواند موثر باشد.

فرضیه تحقیق

1- بین استرس و کمرویی دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی ابهر رابطه وجود دارد.

متغیرهای تحقیق

الف) استرس

ب) کمرویی

تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم

تعریف نظری استرس:استرس عبارت است ازواکنش های روانی، جسمانی، هیجانی و رفتاری انسان به هر تهدید یا فشار ادراک شده درونی و یا محیطی

تعریف عملیاتی استرس: عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به استرس اندرو بدست می آورد (عطوفی-1384)

تعریف کمرویی

کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود.ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تایید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزا قرار گرفتن، جرات اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی به هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد نا آشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سوالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزا و تمسخر مخفی می کنند (زیمباردو 1996).

کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند.در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیت ها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست (افروز، 1374).

تعریف عملیاتی کمرویی:عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به کمرویی استیون بدست می آورد.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

تعریف استرس:

اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل آن در فارسی کلمه فشار است که بسته تضاد وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند.

این اصطلاح حداقل از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است در این زبان کلمه استرس را به معنای فشار یا کشش فیزیکی بکار می بردند.تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های هندسی و معماری تعمیم یافته و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت.بعبارت دیگر فشار وارده بر فرد جایگزین فشار وارده بر شیء شده بود در اوایل قرن بیستم سلیه و بعضی دیگر استرس را در ارتباط با اختلال روان تنی و بعنوان یک عامل بیماری های جسمی و روانی مطرح نمودند(بلورچی،1376).

بعدا در سال 1930 هانس سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و اثرات آن را مطرح نموده و علل یا محرک های خارجی را تحت عنوان عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را تحت عنوان استرس معرفی کرد(بلورچی،1367).

برای شناسایی بیشتر واژه استرس باید به تاریخچه آن برگردیم.یعنی زمانیکه این واژه برای رسانیدن مفهوم فشارفیزیکی بکار برده می شد فیزیک دانان طبق فرمول P= ثابت می کنند هرچه نیروی وارده بر سطح بیشتر فشار حاصله بیشتر خواهد بود.P یا فشار و واحد آن پاسکال F یا نیرو و واحد آن نیوتن و A یا سطح واحد آن متر می باشد.حال اگر یک نیوتن نیرو بر روی یک متر مربع سطح وارد کنیم یک پاسکال فشار خواهیم داشت.هرچه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد.باتوجه به این مسئله کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان می سازد که قسمت های مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند خون احاطه شده که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود داشته باشد به نظر او هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک تنها حفظ این ثبات است

این نظرات بوسیله والتر کانون گسترش یافت و او برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولو‍ژی بکار برد.او معتقد است یک دسته شبکه عصبی اکثر اعضای بدن را به هم مرتبط می کند که هنگام فشار، واکنش موجو زنده مجموعه کوششی است برای تضمین بقای بدن با توجه به اصل جنگ و گریز(دیوید فونتانو،1990).

هانس سلیه 1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.سیله با تاکید بر سیستم درون ریز یا آندوکرینی بر این نظر است که تحت تاثیر هر عامل و یا محرکی تغییرات حفاظتی و سازگارکننده ای درارگانیسم روی می دهد.به نظر وی هر محرک فشار آور اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش که او آن را سندرم سازگاری عمومی نامیده است بشود(فونتانو،1990).

خصوصیات این سندرم عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که موجب واکنش های فیزیولوژیکی می شود.سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع چنین می گوید:استرس عبارتست از مجمومه واکنش غیراختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود(دیوید فونتانو،1990).

سلیه می گوید:هرچیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس می شود.یک ضربه دردآور به همان میزان می تواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه (دیوید فونتانو،1990).

سلیه (1990) معتقد است که استرس از نظر ماهیت اختصاصی، اما منشا ء غیر اختصاصی دارد.اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی اینکه دارای تغییرات قالبی و همیشگی یکسان و ویژه ای است که مهم ترین آن عبارتند از واکنش غده قشری فوق کلیه، بخش پیشین هیپوفیز، کاهش میزان ائو زینومیل در خون و رشد فرایندهای زحمی در دستگاه گوارش اما غیر اختصاصی بودن آن از آن بیشتر است که استرس بر اثر محرک های گوناگون بوجود می آید.تظاهر بالینی وضعیت استرس، سندرم سازگاری عمومی نام گذاری شده که دارای سه مرحله است(دیوید فونتانو،1990)

الف) واکنش هشدار دهنده

ب) مرحله مقاومت

ج) مرحله تحمیل و واماندگی

مرحله هشدار یا بحرانی شامل دو بخش است:

-بخش شوک

-بخش ضدشوک

در صورت ارائه استرسور بسیاری قوی ممکن است ارگانیسم در مرحله هشدار یا بحرانی دچار مرگ شود اگر این حالت اتفاق نیفتد تحت تاثیر محرک فوق فعالیت بخش پیشین هیپوفیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه آن فعالیت بخش قشری غده فوق کلیه شدت می یابد هورمون گلوکز کورتیکوئید آزاد می شود این هورمون ها در واقع ضد حساسیت و ضد هیجانی هستند.

سلیه این موارد را عوامل سازگارکننده می داند زیرا وجودشان به ارگانیسم امکان می دهد تا تاثیر مخرب مرگ های گوناگون داخلی و خارجی را خنثی کند واکنش هورمون هیپوفیز و غدد فوق کلیه این امکان را به ارگانیسم می دهد که به مرحله افزایش مقاومت منتقل شود در این مرحله اگر سازگاری ایجاد شد تاثیر محرک وارده را خنثی می شود و اگر شدت محرک مانع از ایجاد سازگاری شود مرحله دیگری که نشان بارز آن تحلیل رفتن نیروهای دفاعی ارگانیسم و حتی مرگ است در این مرحله بینش حساسیت متقابل نیز ایجاد می شود که در آن حساسیت ارگانیسم نسبت به تاثیر محرک دیگر زیاد می شود(دیوید فونتانو،1990).

نظریه دیگری که راجع به استرس ارائه شده است این است که برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده را رائه می نماید. در اولین، استرس بعنوان یک محرک به حادثه محیطی تعریف می شود که رفتار بیش از حدی برای ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس راا بعنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل و آرامش ما را به هم می زند تعریف می کند در سومین مدل، استرس بعنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضا و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ما برای مواجهه با آنها نیست (فونتانو به نقل از شعاری نژاد 1382)

بر مبنای این تعاریف است که دو مدل استرس ارائه شده است که هرکدام سعی می کنند چگونگی بوجود آمدن اثرات استرس را تبیین کنند این مدل ها مکمل یکدیگرند وما را در درک تصویر کامل از چگونگی جریان استرس کمک می کند

مدل تحریک بیش از حد

وقتی که ما می گوییم فشار زیاد، سروصدا، شلوغی و ... استرس زا هستند در واقع معتقدیم که استرس ذاتا یک محرک و یا تحریک است گاهی اوقات این عوامل بعنوان استرسور مطرح می شوند که باز هم منظور این است که این محرکات بطور ذاتی و خودکار بیش از توانایی و استعداد ما برای مواجهه با آن ها هستند.انسان در دریافت اطلاعات و محرکات محیط محدودیت خاصی دارد یعنی مقدار اطلاعاتی را که در زمان کوتاهی می توانیم آن را به جریان بیاندازیم محدود است ما در برخورد با تهدیدهای محیطی تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید و مقاومت در برابر پریشانی و آشفتگی و تصمیم گیری درباره چگونگی عمل تمام انرژی ذهنی و شناختی خود را صرف می کینم حال اگر نیازها و تقاضاها ادامه یابد خستگی جای آن را می گیرد و خستگی به نوبه خود توانایی ما را در عمل نسبت به اطلاعات جدید کاهش می دهد و اگر نیازها هم چنان ادامه یابند دقیقا استرس زا خواهند شد و در آن صورت نسبت به محرکات حساس شده و نمی توانیم بطور واضح و آشکار فکر کنیم البته در انسان محرک های بیش از حد توان بطور خودکار و اتوماتیک منجر به پاسخ می شود بنابراین استرس بعنوان محرک مطرح می شود(لطف آبادی 1384).

ارزیابی شناختی

مدل دومی که راجع به تعریف استرس ارائه شده است چنین فرض می کند که در یک موقعیت استرس زا به تنهایی نمی تواند بسیار برانگیز باشد مگر اینکه ما آن را بعنوان یک محرک نامناسب ادراک کنیم یعنی اینکه معتقد شویم که نیازهای محیط بیش از منابع و توانایی برای مواجهه با آن ها هستند گرچه محیط تعیین کننده پاسخ استرس ما است اما به تنهایی کافی نیست بلکه استرس های محیطی از یک فیلتر بادید شناختی عبور می کنند بطوری که تفکرات ما درباره خودمان در واقع تعیین کننده پاسخ اصلی ماست عوامل زیادی در ادراک یک حادثه بعنوان استرس زاموثر که دو تا از مهم ترین آن ها توانایی در پیش بینی و کنترل آنچه اتفاق می افتد می باشد عدم توانایی در پیش بینی و یا فقدان کنترل دو عامل مهمی هستند که ما را به تجزیه و تحلیل یک حادثه راهنمایی می کند(لئومکه برگ).

برانگیختگی استرسورها

از طریق تاثیری که دقیقا در بدن می گذارند و یا از طریق تفکر، پاسخ استرس را فعال می کند و منجر به برانگیختگی فیزیولوژی می شوند.

استرس، سیستم عصبی خودمختار، سیستم ایمن و مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و روان شناسان فیزیولوژیک استرس را بعنوان یک پاسخ بدن به حادثه ای که آرامش و تعادل حیاتی را به هم می زند توصیف می کنند.خیلی ها معتقدند که حالت ناراحتی وقتی رخ می دهد که بدن از حالت آرامش و تعادل خود توسط برانگیختگی خارج می شود.

- نکته اساسی را باید در مورد استرسورها در نظر گرفت:

- استرسورهای مثبت به همان اندازه ی استرسورهای منفی می تواند منجر به پاسخ استرس شود یعنی استرسورها تنها منفی نیستند.

- استرسورها بیشتر جنبه فردی و شخصی دارند یعنی محرک های استرس زا یا استرسورها توانایی برانگیختگی پاسخ استرس را همه افراد ندارند.

- البته نتایج تحقیقات تجربی نشان داده است که گروهی از استرسورها وجود دارند که در بین افراد جامعه جنبه کلی و عمومی دارند.مطالعاتی که در سال 1967 توسط هلمز و راهه انجام گرفته بعضی از این استرورها را مشخص کرده است(بلورچی1376).

2) پاسخ استرسی:

پاسخ استرسی که در اثر اعمال استرسورها بوجود می آید بصورت مجموعه ای از واکنش های فیزیولوژیکی، ذهنی، شناختی در رفتاری ست.واکنش شناختی و ذهنی شامل تغییرات در حالت خلق و خو، تغییرات سرخودی تا تنش و افسردگی، مشکلات در تمرکز، خستگی و ... فرد است.واکنش رفتاری شامل پاسخ های اشکار و واضح به استرسورها یعنی پاسخ ها هم می توانند بصورت خشونت زیاد و پرخاشگری آشکار و هم بصورت اجتناب و دوری کردن از برخورد با استرسورها باشند.ناشکیبایی، اختلال در عملکرد جنسی و .... (بلورچی،1367).

منابع استرس:عوامل متعددی در بروز استرس موثر هستند و برخی مربوط به تقاضاهای محیطی و یا محرومیت های خارجی هستند و برخی مربوط به عوامل درونی و محرومیت داخلی می باشند در این قسمت به بعضی از منابع که همان استرسورها هستند اشاره می شود:

الف) حوادث ضربه زننده:این دسته از استرسورها بیشتر از سایر موارد مورد بررسی قرار گرفته اند این حوادث ضربه زننده موقعیت هایی هستند که از خطرات استثنایی که معمولا خارج از تجربه های معمولی هستند حاصل می شوند موارد زیر را می توان جزء حوادث ضربه زننده نامید.

1- مصیبت های طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان های شدید و ...

2- مصیبت هایی که توسط انسان ایجاد می شود مانند جنگ، حملات هوایی، اسارت و ...

3- مصیبت هایی که ناشی از حوادث است مثل تصادف با اتومبیل، سقوط هواپیما و ...

4- تجاوزهای جنسی، قتل، شکنجه و ....(کوتاش1985).

ب) حوادث زندگی

در تعریف حادثه زندگی باید گفت که منظور فقط حوادث و فعالیت هایی هستند که تعامل روانی فرد را به هم ریخته و یا موجب از هم گسیختگی فرد می شود یا به عبارت دیگر وحدت روانی فرد را به هم می زنند.گرچه برخی از حوادث غیر منتظره زندگی مثل طلاق، بیماری و آسیب دیدگی های شدید، ترفیع شغلی، تغییر در خط و مشی زندگی، ترک یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردارند اما حوادثی دیگر وجود دارد که جزء تحولات طبیعی زندگی بوده و هنگامی برای فرد جزء حوادث خوب و مفید ارزیابی می شوند مثل ورود به دانشگاه، فراغت از تحصیل، ازدواج، تولد اولین فرزند، بازنشستگی و .... جز حوادث زندگی هستند به هرحال تمامی حوادث زندگی اعم از مثبت ومنفی نیاز به سازگاری مجدد و اساسی فرد دارد که این سازگاری مجدد به نوبه خود می تواند استرس زا باشد(کوتاش،1985)

ج) تعارض یا کشمکش

تعارض منبع مهمی برای استرس به شمار می رود.تعارض هنگامی ایجاد می شود که فرد بایستی از میان اهداف و یا روش های متناقض و متفاوت یکی را انتخاب کند.بعبارت دیگر با نوعی ناکامی روبرو هستیم که در اثر درگیری دو انگیزه متفاوت ولی همزمان بوجود می آید و. منجر به فشارهای شدید در ارگانیسم می شود.تعارض به چهار دسته تقسیم می شود:

1- تعارض جاذب-جاذب

2- تعارض جاذب-دافع

3- تعارض دافع-دافع

4- تعارض دافع-جاذب مضاعف ها

5- تعارضات فوق نقش مهمی در ایجاد استرس برای آنان دارد با توجه به اینکه انواع تعارضات در زندگی روزمره بسیار زیاد است، لذا شناخت تعارض ها در فهم بهتر اختلالات رفتاری در عصر حاضر کمک بسیار می کند(کوتاش،1985).

د) ناکامی

ناکامی نتیجه مهم یک تعارض و هم منشا یک استرس هنگامی که فرد در رسیدن به هدف های خودش متوقف می شود. با یک موقعیت ناکام کننده مواجه شده است که مشخصات آن احساس تنش و فشار خون است.کالمن و هامن در سال 1974 پنج منبع اصلی را برای ناکامی معرفی کرده اند که بعضی از آن ها نتیجه پیشرفت جوامع طبیعی امروز است(کوتاش،1985)