به روز داک

دانلود تحقیقات علمی و پژوهشی , آموزشی , تمامی رشته ها

به روز داک

دانلود تحقیقات علمی و پژوهشی , آموزشی , تمامی رشته ها

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-2 -رضایت زناشویی[1]

سنگ بنای خانواده، ازدواج است. ازدواج، نیازمند همکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهرربانی بردباری و مسئولیت پذیری است. با شروع ازدواج و ایجاد رابطه زناشویی، رضایت زناشویی به متغییری مهم در رابطه با کیفیت ازدواج بدل می‌شود. رضایت زناشویی احساس عینی از خشنودی رضایت و لذت تجربه شده ی زن و مرد با توجه به تمام جنبه های رابطه ی زناشویی است. رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه‌های ثبات عاطفی زوجین به حساب می‌آید(فیشر و مکنالتی[2]، 2008).

12

پشتیبانى از خانواده در برابر ازهم‏گسیختگى و حفظ آن به عنوان معیارى براى پیشرفت، تمدن و تعالى مادى و معنوى انسان ضرورى است؛ زیرا خانواده سنگ‏بناى جامعه بزرگ انسانى است و در استحکام روابط اجتماعى و رشد و تعالى یکایک اعضاى جامعه نقش بنیادین دارد. خانواده، کانون اصلى حفظ هنجارها، سنت‏ها و ارزش‏هاى اجتماعى و شالوده استوار پیوندهاى اجتماعى و روابط خویشاوندى است. همچنین کانونى براى شکوفایى عواطف انسانى به‏شمار مى‏آید. با وجود این، بروز کشمکش‏ها در زندگى زناشویى امرى عادى است. هنگامى که تعارض به میزان زیادى رخ دهد و زن و شوهر نتوانند به‏خوبى با آن کنار بیایند، پى‏آمدهاى منفى فراوانى براى سلامت روانى و جسمى همسران و فرزندان آنها به بار خواهد آورد. افزون بر آن، بر بسیارى از کارکردهاى مفید خانواده همچون تربیت فرزند، روابط میان والدین ـ فرزندان و حتى کارآمدى اجتماعى و اقتصادى همسران نیز تأثیر خواهد گذاشت. (رسولى، 1380).

اولین و مهم‏ترین هسته خانواده را مجموعه زن و شوهرى تشکیل مى‏دهد و پژوهش‏ها نشان داده‏اند که نوع رابطه میان دو همسر، اصلى‏ترین پیش‏بینى کننده رضایت زناشویى است. تأثیر کیفیت ازدواج در روابط دو نفره (همسران) در خانواده، بر سلامت جسمانی و ورانی موفقیت و سازگاری روانی – اجتماعی آنان در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی همواره مورد تأیید واقع شده است (دام و همکاران ، 2001).

عواملی چون اطلاعات فردی و نوعی (تفاوت بین زن و مرد ) بلوغ، انگیزه، شرایط انتخاب همسر و ویژگی های شخصیتی از عوامل مؤثر در کیفیت ازدواج است. پایداری، بیانگر حفظ رابطه ی همسری در گذر زمان است. ازدواج، حتی اگر با عالیترین کیفیت هم شکل گیرد، نمی تواند تضمین کننده‌ی حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد.

هر چند عده‌ای رضایت مندی زناشویی را نتیجه‌ی رضایت عمومی از زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی به حساب می آورند (شاکلفورد[3] ، 2001) اما به طور کلی اعتقاد بر این است که عوامل درون فردی و برون فردی در رضایت زناشویی مؤثر است (پرلمن، 1987) . بسیاری از پژوهش ها نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی زوجین در احساس رضایت افراد، نقش کلیدی ایفا می‌کند (گاتیس و همکاران[4]، 2004؛ لو و کلونن ، 2005).

واقعیت آن است که هر یک از همسران، تجارب و انتظاراتی را به رابطه ی کنونی می‌آورند که ممکن است بازمانده‌ی تجارب قبلی باشد (هازان و شیور، 1987). بدیهی است که این تجارب بر الگوهای رفتاری روزمره، شناخت، کیفیت مواجهه با مشکلات و تعارض ها و نوع جهت گیری‌های عاطفی، اثر می گذارد.

13

خشنودی، رضایت و خوشبختی زندگی نیاز به تلاش زوجین دارد (پارکر و همکاران، 1995). دیده شده است که زوجین شرکت کننده در برنامه اینریچ افزایش میزان سازگاری را گزارش دادند (السن و همکاران، 1986)، رضایتمندی از روابط مهر آمیز نشأت می گیرد (ماسودا، 2003)، روابط رضایت بخش در بین زوجین نیز از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، اعتماد به نفس که هر دو یکدیگر را پذیرفته اند و تفاهم با یکدیگر قابل سنجش است (سین ها و ماکرجک[5]، 1990).

بررسی موریسون[6] (2000)، نشان می دهد ارتباط میان فردی همراه با سطح توجه و علاقه بالا با کیفیت روابط زناشویی ارتباط مثبت دارد. کوب و همکاران (2008)، نیز در پژوهشی نشان دادند که چگونه ادراکات مثبت درباره ی علاقمندی به همسر باعث به وجود آمدن امنیت عاطفی و رفتارهای حمایتی و رضایت زناشویی می شود. آن ها میزان رضایت زناشویی را در 6 ماه اول ازدواج و یک سال بعد اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد هنگامی که در روابط همسران احساس امنیت عاطفی و اعتماد به نفس وجود دارد، عملکرد ارتباطی آنان تقویت شده و رضایت زناشویی آنان افزایش می یابد.

رضایت زناشویی بر میزان سلامت روانی، جسمانی، رضایت از زندگی، موفقیت در شغل و ارتباطات اجتماعی مؤثر بوده و یکی از مهمترین شاخص های رضایت از زندگی است. یکی از عوامل مهم که در سال های اخیر به آن توجه شده است و بر وروی رضایت زناشویی تأثیر دارد، تجارب اولیه‌ی فرد با والدین و یا نوع رابطه‌ی هیجانی فرد با والدین خود در دوران کودکی است. برخی از پژوهش‌ها تلاش کرده‌اند به این سؤال پاسخ دهند که چگونه تجارب اولیه ‌ی فرد در دوران کودکی می‌تواند وی را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد (عیدی و همکاران، 2006).

رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می‌تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می‌توان رضایت زناشویی را به عنوان یم موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی‌آید، بلکه مستلزم تلاضش هر دو زوج است. به ویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند. (احمدی، نبی پور، کیمیایی و افضلی ، 2010).

رضایت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج‌ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. کاپلان و مادوکس[7] (2002)، بیان می‌کنند که رضایت زناشویی یک تجربه‌ی شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد.

با توجه به اهمیت کارکرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه‌ی استحکام بخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر می‌رسد. بنابراین در صورت توجه به عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی می‌توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضایت مندی زناشویی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی خانواده‌ ها و در کل جامعه کاهش یابد. همچنین با ارتقاء سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی ، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خواهند پرداخت و خانواده‌ةای نیز از این پیشرفت سود خواهند برد (ثنایی، علاقبند و هومن ، 1379).



[1]- Marital satisfaction

[2]- Fisher and Mcnalty

[3]- Shakelford

[4]- Gatice et al.

[5]- Sinha and Macerjec

[6]- Morisson

[7]- Kaplan and Madox


دانلود پاورپوینت، گزارش کارآموزی، مقاله، پروژه، تحقیق

پیشینه تحقیق و مبانی نظری رضایت زناشویی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری رضایت زناشویی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
پیشینه تحقیق و مبانی نظری رضایت زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

رضایت زناشویی[1]

تاریخچه رضایت زناشویی

رضایت از زندگی زناشویی مفهومی است که از سالیان بسیار دور مورد توجه قرار گرفته است و جوامع همیشه در پی پیدا کردن راهکارهایی برای افزایش رضایت زندگی زناشویی و حل کردن مسائل مربوط به زوجین و زندگی زناشویی بوده اند. از سوی دیگر در طی سالیان بی شمار تحقیقات فراوان در رابطه با زندگی زناشویی و سلامت روانی که خود جزو عوامل تعیین کننده در میزان رضایت از زندگی است، صورت گرفته است که نشان داد که بین این دو، رابطه وجود دارد و فشارهای زندگی مشترک با آسیب‌های روانی، مخصوصاً ‌افسردگی، اختلالات اضطرابی و بیماری‌های جسمی مرتبط است. تاریخ دقیق شروع پژوهش در مورد رضایت زندگی زناشویی مشخص نشده است، اما همیشه بشر در جستجوی راهکارهایی برای ارتقاء زندگی خود و خصوصا زندگی زناشویی و افزایش رضایت بوده است (آریندل،هسینک و سرجی[2]،1999).

2-2-2 تعاریف رضایت زناشویی

بر طبق تعریف، رضایت زناشویی حالتی است که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند(سرمدی، 1385).

در تعریف دیگر سلیمانیان (1390) معتقدند که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می گردد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد.

در تعریف دیگری رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر است، هنگامی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند( صالحی فدری، 1392).

هاکینز(2002؛ به نقل از عطاری، امان الهی و مهرابی زاده، 1385) رضایت زناشویی را چنین تعریف می کند: احساس خشنودی، رضایت و لذت توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواج خود را در نظر می گیرند. رضایت یک متغیر نگرشی است. بنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود. طبق تعریف مذکور رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذتبخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی خود دارند.

در تعریف دیگر از رضایت زناشویی گفته شده است که خانواده از کنش متقابل یک مرد و زن ناشی می شود که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و برای زناشویی خود مراسمی برگزار کرده اند و بطور کلی عمل آنها از لحاظ قانونی پذیرفته شده و به آن ازدواج اطلاق شده است. یکی از مهمترین عواملی که کارکرد مؤثر خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، رضایت اعضای خانواده بخصوص زن و شوهر از یکدیگر است. رضایت زناشویی یعنی انطباق بین انتظاراتی که فرد از زندگی زناشویی دارد و آنچه در زندگی خود تجربه می کند (هنری[3]، 2008).

در تعریفی رضایت زناشویی به عنوان عملکرد و رفتار مناسب زوجین بر اساس وظایف سنتی و عرفی و قانونی تعیین شده برای هر کدام از آنان در قالب قانون خانواده و خرده فرهنگ است ( جانسون،[4] 2012).

در تعاریف دیگر، رضایت زناشویی را حالتی می دانند که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و خرسندی می کنند. برخی روانشناسان معتقدند رضایت زناشویی انطباق میان وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می شود که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. مطابق با نظر هادسن، ادراک زن و شوهر از میزان، شدت و دامنه ی مشکلات موجود در رابطه نشان دهنده ی سطح رضایت زناشویی آن هاست. رضایت بخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه ی متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و تفاهم با یکدیگر سنجیده می شود (مایرز[5]، 2009).

اولسون[6] (2010) رضایت مندی زناشویی را پیامد توافق زناشویی که به صورت درونی احساس می شود نیز می دانند. اصطلاح توافق زناشویی بر رابطه ی مناسب زن و شوهر به گونه ای رفتار، تصور و ادارک می کنند که گویا نیازها و انتظارهایشان برآورده شده و چیزی وجود ندارد، که در روابط شان خلل ایجاد کند. در ازدواج بدون توافق زناشویی، مشکلات موجود میان همسران به حدی زیاد است که آن ها احساس می کنند، نیازها و انتظاراتشان برآورده نمی شود. اغلب زوج ها در جایی میان این دو قطب قرار دارند و در مواردی بین آن ها توافق برقرار است و در مواردی نه. اسچون[7] (2013) معتقد است که رضایتمندی زناشویی مفهومی کلی است که در وضعیت مطلوب روابط زناشویی احساس می شود. از طرفی، رضایتمندی زمانی اتفاق می افتد که روابط زن و شوهر در همه ی حیطه ها بهنجار باشد.

2-2-3 ابعاد و نظریه های رضایت زناشویی

2-2-3-1 ابعاد رضایت زناشویی

السون و فاورز (1989؛ به نقل از بردی، 2010) زوجین را شامل چند نوع می داند:

1- موزون: رضایت بالا دارند و توانایی بالایی در حل مشکلات دارند و مسایل اخلاقی را مهم می داند.

2- سازگار: رضایت خوب و متوسطی دارند و قدرت حل مسائل را دارنن، ممکن است در مورد فرزندان اتفاق نظر نداشته باشند

3- سنتی: از عادات همسرانشان ناراضی هستند و برای بیان احساسات احساس راحتی نمی کنند و در حوزه های ارتباطی رضایت کمی دارند.

4- تعارض: ناراضی از رفتار همسر و داشتن شکل ارتباطی، سندروم خود محوری در گفتگو و بحث های رایج است.

به نظر گارسیا[8] (2001؛ به نقل از ونهوون[9]، 2013) رضایتمندی زناشویی در سه سطح مطرح می شود:

الف: رضایت زوجین از ازدواج

ب:رضایت از زندگی خانوادگی

ج)رضایت کلی از زندگی

2-2-3-2 نظریه های رضایت زناشویی

2-2-3-2-1 نظریه روان پویایی و ارتباط شئ

دیدگاه کلاسیک روانپویشی که منبعث از الگوی روانکاوی فروید است، مشکلات زناشویی را پیامدهای مشکلات درون روانی همسران می داند یکی از دیدگاههای معاصر روانپویشی، نظریه روابط فردی است. برطبق این دیدگاه اشخاصی که در ازدواج به یکدیگر می پیوندند، هرکدام میراث روانی یکتا و جداگانه ای را وارد آن رابطه می کنند. هر کدام دارای تاریخچه ای شخصی، یک شخصیت بی همتا و مجموعه ای از افراد درونی کرده و مخفی هستند که آنها را در تمامی تبادلاتی که متعاقبا با یکدیگر خواهند داشت دخالت می دهند. روابط زناشویی مسئله دار و ناآرام تحت تأثیر درون فکنی های آسیب زا یعنی اثرات یا خاطرات مربوط به والدین یا سایر اشخاص قرار دارد. این درون فکنده ها حاصل روابطی هستند که هر همسر در گذشته با اعضای نسل قبلی داشته و اینک در درون او لانه کرده است. یکی از نظریه پردازان این رویکرد معتقد است که معمولا مشکلات خانوادگی ریشه در نظام خانوادگی گسترده دارد. ماهیت و کیفیت رابطه زناشویی به خانواده پدری زن و شوهر و خصوصا به اینکه تا چه حد تعارضات خانواده های آنها حل شده باشد بستگی دارد(آرگیل، 2009).

2-2-3-2-2 تظریه های رفتاری

بر طبق مدل تبادل رفتار، اختلاف های زناشویی تا حد زیادی پی آیند میزان تقویت و یا تنبیه اعمال شده ا زطرف زوجین نسبت به هم و هر رابطه تقویت و تنبیهی که هر زوج از خود نشان می دهد در نظر گرفته می شود. رفتاری که بر اساس ترکیبی از نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه مبادله اجتماعی است، فرض می شود که افراد با یک سری نیازها یا انتظارات برای تقویت کننده ها(فواید) وارد ازدواج می شوند که این انتظارات در سنین کودکی در آنها شکل گرفته است. هنگام انتخاب همسر فرد سعی دارد رابطه ای ایجاد کند که حداکثر فایده و حداقل هزینه را در برداشته باشد. هنگامی که فواید رابطه انتظارات را برآورده نکنند یا نسبت هزینه به سود بالا باشد اختلاف رخ می دهد. در مراحل اولیه رابطه، تضادها معمولا با پذیرش یا اجتناب پوشانده می شوند ولی اگر زوجین مهارت های ارتباطی خوب یا مهارت های حل اختلاف نداشته باشند، اختلافات بالا رفته و بصورت پیچیده درمی آیند.با زیاد شدن تعداد دفعات اختلافات، سازگاری زناشویی مختل شده و رضایت کمتری از رابطه خواهند داشت(هنری، 2008).



[1] Marital Satisfaction

[2] Arrindell, W. A,Heesink,J.Seij.J.A

[3] Henry

[4] Johnson

[5] Myers

[6] Olson

[7] Schoen

[8] Garsia

[9] Veenhoven


دانلود پاورپوینت، گزارش کارآموزی، مقاله، پروژه، تحقیق

دانلود تلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی

جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند این افراد نه تنها خود
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 135 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 134
تلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

. 1 بیان مسئله

جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است. هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند. فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند. این افراد نه تنها خود دچار مشکلات روانی فراوانی می شوند، بلکه خانواده ی آن ها نیز درگیر این قضیه می شوند، به خصوص همسران این افراد در معرض خطر بیشتری هستند و رضایت زناشویی این افراد کاهش پیدا می کند. بر طبق آمارها نرخ طلاق در این افراد دو برابرافراد عادی می باشد (هاشمی، 1385).

اگر اعضاء خانواده از سوی منابعی حمایت شوند، توانایی بیشتری برای کمک به فرد حادثه دیده دارند. رضایت زناشویی از موارد مهمی است که موجب سازگاری خانواده می شود. نظام خانواده باید نظام محکم و پایداری باشد. بهداشت خانواده یکی از مسائل مهمی است که در استحکام نظام خانواده نقش دارد.

اختلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی مانند افسردگی، اعتیاد و ... می باشد. همچنین مشکلات ارتباطی در خانواده با بیماریهای جسمی نیز همبستگی دارد. افرادی که روابط رضایت بخش وحمایت کننده دارند، احتمال کمی وجود دارد که مبتلا به بیماری سختی شوند و اگر هم بیمار شوند سریعتر بهبود می یابند.

بعد از مرگ ناگهانی در خانواده مشکلات زناشویی و طلاق شدیدترین فشارهایی هستند که افراد تجربه می کنند (بلوم، آشرو وایت 1987 به نقل از طغیانی 1386).

با توجه به نقش رابطه ی زوجین بر سلامت جسم و روان آموزش شیوه های مختلف روان درمانی ضروری می باشد.

متأسفانه بیشتر پژوهشهای صورت گرفته توصیفی است و کمتر آموزشی است. با توجه به افزایش مشکلات زناشویی در همسران جانبازان لازم است به آن ها آموزشهایی داده شود تا با مشکلات خود مقابله کنند و تا حد امکان سبک زندگی خویش راتغییر دهند تا بتوانند علاوه بر بهبود خود به همسرانشان نیز کمک کنند.

تحقیقات نشان داده است که ‌خود دلگرم سازی[1] باعث می‌شود افراد بسیار با جرأت تر، بردبارتر و با اعتماد ‌به نفس بالاتری عمل کنند و نیز دارای رفتار دوستانه تری با دیگران بوده، احساس ثبات بیشتری نموده و همچنین بهتر قادر باشند با مسائل و مشکلات خود مقابله کنند. حال اگر این روش آموزشی بتواند این نتایج را در همسران جانبازان ایجاد کند، شاید بتواند بر رضایت زناشویی ونیز سلامت روانی آن ها تاثیر بگذارد. این تحقیق در صدد بررسی این احتمال می­باشد.

آدلر[2] بنیانگذار روانشناسی فردنگر[3] چهار نیاز اصلی را بیان می کند که عبارتند از:

نیاز به ارزشمندی، احساس قابلیت، نیاز به تعلق و دلگرم سازی.

دلگرم سازی آن چیزی است که باعث می شود دیگران احساس خوبی داشته باشند، عملکرد مؤثر داشته و برای مشکلات خود به شکلی موثرتر برنامه ریزی کنند، دارای اعتماد به نفس و حس رضایت باشند.

یکی از پیامدهای دلگرم سازی این است که شخص احساس تعلق می کند و از وقف خود برای بهزیستی جامعه احساس رضایت می کند. دلگرم سازی هم هدف شخصی وهم هدف اجتماعی دارد. آنچه مهم است داشتن نگرشهای مثبت نسبت به مسائل اطراف است. اما بسیاری از افراد این گونه نیستند و با احساس عدم کفایت و حقارت زندگی می کنند. آن ها معتقدند مفید نیستند. این یاس و دلسردی باید توسط افرادی در جهت افزایش دلگرم سازی،رضایت مندی و سلامت روانی و برآوردن نیازهای زندگی درمان شود. یکی از روشهای درمانی در مواجهه با این افراد روش آموزشی شوانکر است (باهلمن ودینتر[4]، 2001).

تئو و آنتینیو شوانکر[5] این برنامه ی آموزشی را بر اساس روانشناسی فردنگر آدلر در سال 1980 تهیه کردند. آن ها مفهوم دلگرم سازی را پرورش دادند و آن را از یک مفهوم تئوریک به صورت روش علمی و قابل اجرا در آوردند.

خانواده­های جانبازان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که در نتیجه به مشکلات عاطفی و زناشویی در آن ها منجر می شود.

حال این سئوال مطرح می­شود که آیا روش دلگرم سازی شوانکر قادر است باعث ارتقاء سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان شود؟!

2. 1 اهمیت و ضرورت تحقیق

خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است و یک ارگانیسم زنده است. سلامت آن منوط به سلامت اعضای آن است. نقص یا تغییر در هر یک از اعضاء بر کل خانواده تاثیر گذار است.

مروری بر پژوهشهایی که در ایران صورت گرفته است، نشان می دهد که از سال 1370 تا کنون مشکلات جانبازان و خانواده های آن ها رو به افزایش است. با گذشت 28 سال از آغاز جنگ ایران و عراق هنوز جانبازان و خانواده های آنان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند. با در نظر گرفتن مشکلات و آمارهای رو به افزایش این مشکلات، لزوم توجه جدی به این معضل احساس می شود. از سوی دیگر آموزشهای خانواده یکی از اولویتهای پژوهشی بنیاد جانبازان است که این پژوهش می تواند مورد استفاده آن ها و خانواده ی جانبازان قرار گیرد.

همچنین پژوهشهای بسیاری حمایت تجربی قابل توجهی را برای اثرمندی رویکردهای مختلف زوج درمانی در درمان ناهماهنگی های زناشویی فراهم می سازند.

از ضرورتهای این پژوهش می توان موارد ذیل را نام برد:

- ارتقاء بهداشت روانی خانواده های شاهد و ایثارگر

- کاهش اختلالات روانی در سطح جامعه

- پایین آوردن میزان طلاق و عوارض ناشی از آن در خانواده های جانبازان

- کوتاه مدت بودن رویکرد مورد پژوهش

و ...

3. 1 هدف تحقیق

هدف این پژوهش عبارت است از:

«تعیین میزان اثربخشی روش آموزش دلگرم سازی شوانکر بر سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان».

4. 1 فرضیه های تحقیق

فرضیه های اصلی:

1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر رضایت زناشویی آن ها را افزایش می‌دهد.

2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر سلامت روانی آن ها را افزایش می دهد.

فرضیه های فرعی:

1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر علائم جسمانی آن ها را کاهش می دهد.

2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر مشکلات خواب و اضطراب آن ها را کاهش می­دهد.

3- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر کارکردهای اجتماعی آن ها را افزایش می دهد.

4- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر افسردگی آن ها را کاهش می دهد.

5. 1 تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح

1. 5. 1 دلگرم سازی:

1. 1. 5. 1تعریف نظری: دلگرم سازی همه ی آن چیزی است که از یک فرد انسان دیگری با این مشخصات می سازد: احساس بهتر، کارکردهای مؤثرتر، غلبه مؤثرتر بر مشکلات،
اعتماد به نفس بالاتر، داشتن رغبت بیشتر برای مشارکت در امر سلامت دیگران و به طور کلی جامعه. فرد احساس می کند به قدر کافی انسان خوبی است و توسط دیگران پذیرفته شده است و همواره احساس می کند که: «من می توانم» (شوانکر، 1991).

2. 1. 5. 1تعریف عملیاتی: فرایندی است که با استفاده از جلسات آموزشی شوانکر طی 10 جلسه سعی در افزایش وتقویت آن داریم (به پیوست مراجعه شود).

2. 5. 1 سلامت روانی:

1. 2. 5. 1تعریف نظری: شامل شرایطی است که سطوح بالایی از نشانه های سلامت هیجانی (رضایت خاطر وشادی بالا)، پذیرش خود، رشد شخصی، هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط، حس تعلق وتعامل عاطفی را در برمی گیرد (کریمی زاده، 1384). مشخصه ی آن نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده ی زندگی و ظرفیت ایجاد رابطه ی حسنه و رضایت بخش با دیگران وظرفیت مقابله ی مناسب با تنیدگیها و تناقضهای زندگی می باشد (کورسینی، 1999 به نقل از اسدی، 1382).

2. 2. 5. 1تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون سلامت عمومی GHQ کسب می‌کند.

3. 5. 1 رضایت زناشویی[6]:

1. 3. 5. 1 تعریف نظری: به اعتقاد هیلمن (1994) رضایت زناشویی به رویدادهای مثبت یا منفی کلی که زوجین درمورد رابطه شان احساس می کنند، اشاره دارد که این رویدادهای مثبت یا منفی را با عناوین مختلفی نظیر خشنودی رابطه، سازگاری رابطه و احساسات رابطه می نامند (هالفورد[7]، 1384 به نقل از هاشمی، 1385).

2. 3. 5. 1 تعریف عملیاتی: در این پژوهش رضایت زناشویی نمره­ای است که فرد درآزمون اینریچ[8] 47 سئوالی کسب می کند.

4. 5. 1جانباز:

1. 4. 5. 1 تعریف نظری: جانباز یعنی کسی که جان خود را فدا می کند یا کسی که جان خویش را در معرض خطر می اندازد (معین، 1375).

2. 4. 5. 1 تعریف عملیاتی: به فردی اطلاق می شود که در طول مدت جنگ (یا دوران انقلاب) به علت حضور در یکی از مناطق جنگی یا سایر مناطق، توسط یکی از انواع سلاحهای جنگی یا ضربات وارده دچار مجروحیت شده باشد. جانبازان بسته به عامل مجروحیت یا ناحیه ی مجروحیت به گروههای زیر تقسیم می شوند:

- جانبازان مصدوم شیمیایی که به وسیله ی گازهای شیمیایی دچار مصدومیت شده اند.

- جانبازان عصبی روانی که به علل مختلف از جمله موج انفجار سلاحهای مخرب،
شکنجه­های جسمی و روحی، مشاهده ی حوادث ناگوار و ضربه زننده، تحمل فشارهای شدید و ... به انواع مختلف اختلالات روانی مبتلا شده اند.

- جانبازان ضایعه ی نخاعی که از ناحیه ی نخاع شوکی به طور کامل یا نسبی آسیب
دیده اند.

- جانبازان با نقایص یا با ترکیبی از آسیبها و صدمات جسمی و روحی.

5. 5. 1 همسر جانباز:

به زنی گفته می شود که همسر شخص جانباز بوده و در کنار وی دارای زندگی مشترک باشد.

1. 2مبانی نظری رویکرد آدلر

آدلر یک روانشناس فردنگر است که معتقد است وراثت و محیط عوامل جبری زندگی نیستند و این دو تنها چارچوبی را فراهم می کنند که فرد با خلاقیت خود به آن ها پاسخ می دهد.

شهرت آدلر بیشتر به دلایل زیر است:

1- عقده­ی حقارت 2-تاکید او برکیفیت محیط خانواده و روابط اجتماعی فرد

3- مفهوم علاقه­ی اجتماعی[9] 4- مفهوم تعرض مردانه (نرنیه نمایی)[10]

5- تاکید بر خود آگاهی انسان 6- من خلاق و.....

زندگی از نظر آدلر، شدن است نه بودن. او جبرگرا نیست و از دیدگاه او انسان به شیوه­ی خاص خود به زندگی معنی و مفهوم می بخشد. از نظر او هر فرد، موجودی اجتماعی است نه زیستی.

نظریه­ی آدلر از عناوین کلی زیر تشکیل شده است:

1- هدف گرایی تخیلی[11]

2- تلاش برای توفق و برتری[12] یا کمال[13]

3- احساس حقارت[14] و مکانیزم جبران [15]

4- علاقه­ی اجتماعی

5- سبک زندگی[16]

6- من یا خود خلاق

آدلرگراها روان درمانی را شامل 4 مرحله می دانند:

1- ایجاد ارتباط: درمانگران آدلری برای ایجاد رابطه­ی خوب در مقابل هم می نشینند و صندلی های خود را در یک سطح قرار می دهند. آن ها به بیمار می فهمانند مسئول اعمال خودش است و مشکلاتش به خاطر ادراکهای غلط است، بیمار هم سعی می کند ادراک‌هایش را تغییر دهد. مصاحبه و ارتباط براساس علائق و احترام متقابل و مشارکت در کشف و درک چیزها در ارتباط مطرح می شود. از لحظه ای که بیمار وارد می شود، حالتها و نشستن او و بیانش همه به شناخت درمانگر کمک می کند.

2-ارزیابی سبک زندگی فرد: در اینجا بررسی خاطرات اولیه و منظومه ی خانواده ی فرد ضروری است. در درمان باید هدفها خوب تنظیم شود و گرنه امکان پیشروی را از بین می برد. درمانگر باید سبک زندگی بیمار را بشناسد و علاوه برآن چگونگی تاثیر سبک زندگی بر کارکرد موجود بیمار را با توجه به تکالیف زندگی ببیند.

3- تعبیر و تفسیر و ازدیاد بینش: درک متقابل در مورد باورها، انگیزه ها و جهت گیریهای مراجع.

4- بازجهت دهی و بازآموزی: برای تسهیل آن می توان علاقه­ی اجتماعی و دلگرم سازی را تقویت کرد. جهت گیری برای تقویت قابلیتها و استعدادهای مثبت زندگی است. ما باورهای غلط را یا خودمان ساختیم و یا از دیگران یاد گرفتیم. در اینجا روشهایی را یاد می گیریم تا خود و دیگران را بشناسیم و در نتیجه فردی امیدوار، خوش بین و با اعتماد به نفس شویم.

به طور خلاصه درمان و فرایند تربیتی آدلر هدفهای زیر را دنبال می کند:

1- پروراندن علاقه­ی اجتماعی

2- کاهش احساس کهتری، غلبه بر ناامیدی، تشخیص و استفاده از منابع درونی

3- تغییر سبک زندگی یعنی ادراکها و هدفها. هدف درمان تبدیل اشتباههای بزرگ به اشتباههای کوچک است.

4- تغییر ارزشها یا انگیزه های غلط

5- دلگرم سازی به افراد برای درک برابری انسانها

6- کمک به فرد تا به انسانی مشارکت جو تبدیل شود. این بیماران در نهایت امیدوار،
خوش بین و دارای اعتماد و شهامت می شوند (علیزاده، 1383).

از مفاهیم دیگر نظام آدلر می توان رویاها، خاطرات اولیه، ترتیب تولد و دلگرم سازی را نام برد .

1. 1. 2 دلگرم سازی

برای این اصطلاح ترجمه های مختلفی وجود دارد: تهییج، دلگرمی، شجاعت دهی،
جرأت بخشی، قوت قلب و انگیزه دهی.

براساس اصول روانشناسی فرد نگر، هدفهای آموزشی دلگرم سازی عبارت است از:

افزایش احترام به خود، اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی. دلگرم سازی، اعتماد به نفس و احساس فرد را نسبت به خودش تقویت و بهبود می بخشد و این کلید توسعه و تحول فردی است. بر اثر دلگرم سازی، فرد احساس تعلق و رغبت بیشتر و سودمندی برای جامعه می کند. اغلب دارای اهداف اجتماعی است و بیش از مثبت بودن صرف است و فقط انکار و سرکوبی ابعاد منفی زندگی نیست. دلگرم سازی توجه توامان به ابعاد مثبت و منفی زندگی است.

ناکامل بودن بخشی از وجود انسان است و این امر شرم آوری نیست. وقتی فرد برای غلبه به نقصهایش تلاش می کند و می خواهد کامل باشد به خودی خود چیز بدی نیست. ولی وقتی این نگرش تبدیل به این شود که فرد تنها زمانی انسان خوب است که کامل باشد و کارهایش بدون نقص باشد اثرات نامطلوبی دارد و منجر به احساس حقارت می شود. بنابراین آنچه ضروری است«شهامت ناکامل بودن»[17] است. رشد و تحول فرد قویاً با اشتباه کردن و آموختن از خطاها مرتبط است و این ها تجارب ارزشمندی هستند. امروزه مردم به جای تاکید بر نقاط قوت همدیگر بر روی ضعفها و خطاهای هم تاکید می کنند و فکر می کنند این باعث بهتر عمل کردن دیگران است در حالی که این اشتباه است، بسیاری از مردم در طول زندگی با دلگرم سازی روبرو نمی شوند و زندگی شان پر از احساس حقارت است و آن را به شغل، ازدواج، روابط دوستانه، محل کار و به طور کلی به تمام زندگی شان تسری می دهند.

آن ها متقاعد شده اند که به اندازه­ی کافی افراد خوبی نیستند وتنها زمانی خوبند که از خواهر و برادر خود بهتر، باهوش تر، لاغرترو.... باشند. آن ها معتقدند به چیزی تعلق ندارند. این یاس ودلسردی باید به وسیله­ی دلگرم کردن آن ها از بین برود تا آن ها زندگی سالم تری داشته باشند.

برای دلگرم سازی می توان به 10 مهارت اشاره کرد:

1- اظهار علاقه به دیگران

2- گوش دادن فعالانه و با دقت و توجه کامل

3- نشان دادن اشتیاق

4- شکیبایی و صبور بودن

5- به کاربردن لحنی دوستانه هنگام صحبت

6- نشان دادن حالات دوستانه در چهره

7- استفاده از قالب بندی مثبت برای مشاهده و ارزیابی رفتار

8- شناسایی تلاشها و پیشرفتهای دیگران

9- به کاربردن تماسهای بدنی و لمسی (مانند قراردادن بازو روی شانه ی دیگری برای ابراز حمایت)

10-قاطع بودن واظهار وجود کردن ( باهلمن ودینتر،2001).

آدلری ها دلگرم سازی را به منزله­ی مثلثی با سه ضلع نابرابر می دانند، این سه ضلع عبارتند از: روابط اجتماعی، آموزش و درمان و انسان را در این سه حوزه دلگرم می­کنند. آن ها معتقدند هر چه بیشتر دیگران را دلگرم سازیم، خودمان نیز بیشتر احساس دلگرمی خواهیم کرد، چرا که با کمک به دیگران برای بهتر شدن، خود نیز احساس بهتری خواهیم داشت (موزاک و میانیاچی،1999 به نقل از هاشمی، 1385). همان طور که گیاه به آب و خاک نیاز دارد ما هم به دلگرم شدن توسط دیگران نیازمندیم.

گفته شد که از دیدگاه آدلر گراها فرد بیمار دلسرد و مأیوس است، برای این که این دلسردی از بین برود باید از دلگرم سازی در روند درمان استفاده کرد. فرد دلگرم کننده استعدادهای دیگران را کشف می­کند و سپس آن ها را منعکس می­کند. در رابطه­ی درمانی پیش بینی موفقیّت نقش مهمی دارد. آدلرگراها به تحلیل مشکل بسنده نمی کنند، بلکه استعدادها وتوانایی بیمار را به او پسخوراند می­دهند. در رابطه­ی درمان تلاش می‌کنند فرد به خود و توانایی هایش اعتماد کند وتوانایی هایش را به کار گیرد و عزت نفس و احساس ارزش درونی اش افزایش پیدا کند. باید به جای ناتوانی ها و نقصها به فرد کمک کنیم برتوانایی ها وداشته هایش تاکید داشته باشد و به رغم موانعی که در راهش وجود دارد به سمت جلو حرکت کند. در این روش به فرد کمک می­شود تا در سبک زندگی اش تغییر ایجاد کند و به بهبود روابط خود و دیگران کمک کند.

در این روش حتی اگر فرد احساس می کند که نمی تواند موفق شود، درمانگر باید او را دلگرم سازد که او می­تواند نگرش هایش را تغییر دهد و پیشرفتش امکان پذیر است. این فرآیند در سراسر درمان ادامه دارد. به فرد آموزش داده می‌شود نیمه­ی پرلیوان را ببیند. از دیگر راهها برای دلگرمی تلاش برای برنامه ای است که فرد از آن می ترسیده یا نمی داند که در آن قرار دارد. عدم دلگرمی در افراد باعث فقدان اعتماد و بدبینی می‌شود. افراد دلگرم افرادی پذیرا و با مسئولیت هستند.

مهمترین منبع دلگرم سازی برای هر فرد، خانواده است ،اگر افراد خانواده دلگرم باشند، کودکان آن ها نیز به همین طریق رشد پیدا می‌کنند و نکات مثبت دیگران را بیشتر می بینند و به دیگران عشق می ورزند و برعکس در خانواده هایی که عدم دلگرمی در آن ها موج می زند، افراد خانواده هم همین گونه رشد می کنند و به دنبال عیب جویی در خود و دیگران هستند. همکاری، ارتباط، قدردانی و سپاس و... از ویژگیهای خانواده‌های دلگرم است . پیامهای مأیوس کننده در این خانواده ها بسیار کم شنیده می‌شود.

1. 1. 1. 2 رفتارهای دلگرم زدا در خانواده

اکستاین رفتارهای بارز عدم دلگرم سازی در خانواده را به 4 دسته تقسیم می‌کند:

1-اثر مداد قرمز

اعضای خانواده مدام همدیگر را به خاطر خطاها سرزنش می‌کنند و فرد خاطی مدام درگیر این سرزنشهاست و نمی تواند به جنبه های مثبت زندگی توجه کند(فتحی،1386).

2-اثر طرح عمودی در مقابل طرح افقی

طرح افقی دلگرم کننده است ولی طرح عمودی عدم دلگرمی را در بر می‌گیرد. در طرح افقی تساوی و پذیرش همه­ی اعضای خانواده و رعایت شأن اعضا مطرح است. در طرح عمودی خود خواهی بسیار بارز است. با برچسبهای برتر وکهتر، نگرش مذهبی، نژادی و جنسیتی در طرح عمودی روبرو می­شویم.

3-کمال گرایی افراطی

تصور عدم اشتباه در یک خانواده­ی موفق منجر به بروز سرزنشهای دائمی و تلاش برای کشف نقاط ضعف همدیگر می‌شود.

4-چسبیدن به الگوهای کهنه

کودکان در زندگی رویدادهای فراوانی را مشاهده می‌کنند و نتایجش را به موقعیتهای مشابه تعمیم می دهند. بعضی از این تعمیم ها نادرست است، ولی طبق عادت سالیان سال ادامه
می یابد و فرد طی سالها هیچ گونه تغییر مثبت و پیشرفتی نمی کند.

علاوه بر رفتارهای خانواده، شیوه های تربیتی والدین هم می‌تواند عدم دلگرمی را برای بچه ها بوجود بیاورد. والدین خود کامه­ی مستبد، والدین سهل گیر و والدین طرد کننده با رفتارهای خود دلگرمی را در بچه هایشان از بین می‌برند.

والدین مستبد و خودکامه با کنترل بیش از حد بر انضباط، پیروی بی چون و چرا از مقررات و تنبیه سخت تاکید می‌کنند. کودکان این والدین معمولاً زودرنج و بی تابند و اثری از
اعتماد به نفس در این کودکان دیده نمی شود.

والدین سهل گیر با آزاد گذاشتن فراوان کودک، کودکانی خودخواه، پرتوقع، خواهان توجه و محبت دیگران بار می آورند. کودکان آن ها در برابر برآورده نشدن خواسته ها بی‌صبر و پرخاشگر هستند و دچار بی تابی و اندوه می شوند. این ها هم از عدم اعتماد به نفس رنج
می برند.

والدین طرد کننده گاه با بی توجهی و گاه با خصم با کودکان خود برخورد می کنند. عدم احساس امنیت و نگرانی و پریشانی و رفتارهای ضد اجتماعی از ویژگی های این کودکان است. هیچ یک از این سه دسته والدین دلگرمی را در بچه های خود ایجاد نمی کنند.

برخلاف این سه دسته، والدین دلگرم کننده نه کنترل افراطی دارند و نه سهل گیری افراطی. مدیریت توأم با احترام در این خانواده وجود دارد. والدین، کودکانی با مسئولیت، راستگو، رک و قابل اعتماد پرورش می دهند. این کودکان از اموال خود و دیگران به خوبی نگهداری می کنند و دارای اعتماد به نفس و دلگرمی هستند (احدی وبنی جمالی،1383).

2. 1. 1. 2 خود دلگرم سازی

همان طور که دلگرم کردن دیگران مهم است، دلگرم ساختن خود نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای دلگرم ساختن دیگران ابتدا باید به دلگرمی خود بپردازیم. باید خودمان و تلاشهایمان را باور داشته باشیم و برای آن ها ارزش قائل باشیم. ایمان و اعتماد به خود تنها راه تغییر است. تا این حس را در خود به وجود نیاوریم نمی توانیم به دیگران یاد دهیم.

مک کی برای خود دلگرم سازی 6 گام را بیان کرده است:

گام اول: پذیرش خود: با پذیرش خود متوجه می شویم که می‌توانیم از این که هستیم بهتر باشیم.

گام دوم: توجه به کارهای مثبت خود

گام سوم: قدردانی از خود به خاطر تلاشهایمان

گام چهارم: استفاده از شوخی طبعی برای دلگرمی خود

گام پنجم: ایمان به خود و توانایی های خودمان

گام ششم: ارتباط با افراد دیگری خارج از خانواده ( مک کی،2004 به نقل از هاشمی،1385).

3. 1. 1. 2 آموزش دلگرم سازی شوانکر

تئو و آنتینیو شوانکر بر اساس اصول روانشناسی فرد نگر در اواخر دهه 1980 برنامه آموزشی خود را توسعه دادند. آن ها در طی سالها تجربه اندوزی در کار با گروهها و افراد مختلف دریافتند که دلگرم سازی پایه­ی هر فرآیند تحولی است و در کمک ها و درمانهای روانشناختی از اثرگذاری بالایی برخوردار است. بنابراین آن ها این مفهوم را توسعه دادند و مفاهیم نظری را به روشهای علمی و تجربی تبدیل کردند. مفهوم آموزش دلگرم سازی شوانکر توسط مربیان دلگرم سازی که به مدت دو سال در انستیتوی آدلر- دریکارس واقع در زانترباخ آلمان آموزش دیده اند، توسعه یافته است. دوره­ی آموزشی مربیان شامل 5 آخر هفته بود که دروسی به آن ها تدریس می شد و مورد تمرین قرار می‌گرفت. علاوه بر این مبانی روانشناسی فردنگر نیز به
آ‌ن ها آموزش داده می شد. همچنین به شرکت کنندگان تکالیفی برای خانه ارائه می شد. این تکالیف شامل دو بخش بود: بخش اول آموزش دادن به گروهی از افراد است. بخش دوم تمرین 10 مهارت دلگرم سازی که در صفحات قبل توضیح داده شده بود. هر دو هفته یک بار، یک شرکت کننده، یکی از 10 مهارت را انتخاب می‌کند و سعی می‌کند در تمرینهایش آن را به صورت آگاهانه بیشتر از دیگر مهارتها انجام دهد و درباره­ی نتایج تجربیاتش گزارش کوتاهی بنویسد. علاوه بر این دوره در طول 2 سال، افراد آموزش دیده برای مدت 4 هفته
(هریک ترم) در گروههای آموزشی پیشرفته توسط شوانکر شرکت می کنند.

امروزه این برنامه در آلمان، اتریش و هلند تدریس و مورد استفاده قرار می گیرد. آموزش دلگرم سازی برای زوجین، والدین و افراد شاغل در بخشهای آموزشی و تربیتی کاربرد دارد. در طی این آموزشها به این نتیجه می رسند که آ‌موزشها کاملاً در دسترس و ساده است و به راحتی یاد گرفته می‌شود.

در مباحث نظری، آموزش دلگرم سازی به افزایش شهامت منجر خواهد شد و بیشتر از همه باعث جرأت برای ناکامل بودن است. دلگرم سازی بیشتر به احساس کفایت بالاتر منجر
می شود و به فرد کمک می‌کند تا راههای موثری برای مقابله با مشکلات و کاهش تنشهای جسمانی و شکایات روانشناختی بیابد. علاوه بر آثار فردی ، افزایش جرأت و بهبود روابط و افزایش تعامل‌ها از دیگر آثار این آموزش است.

آموزش شوانکر شامل 10 ملاقات هفتگی است. هر جلسه در حدود 1 ساعت و نیم و متشکل از حداقل 4 الی 5 و حداکثر 10 نفر است. هدف آموزش، آموزش دلگرم سازی به خود و دیگران است. در ابتدا عمدتاً به دلگرم سازی خویشتن و سپس دلگرم سازی دیگران تأکید
می شود. هریک از جلسات مطابق یک ساختار معین که «مدل گامهای 6 گانه[18]» نامیده می­شود، سازماندهی شده است. گام اول آرام سازی است، گام دوم بازخوردی از مطالب جلسه ی قبل، گام سوم دادن اطلاعات در مورد موضوع جلسه، گام چهارم ارائه­ی یک تمرین، گام پنجم ارائه تمرین برای خانه و گام ششم تمرین آرام سازی دوباره است. در هر جلسه این 6 گام تکرار می شود. محتوای هر 10 جلسه در پیوست الف به تفصیل ارائه شده است.

این آموزش برای کاربردهای کلینیکی و افراد کاملاً بیمار هدف سازی نشده است. در واقع این آموزش برای افرادی است که در جامعه کم یا زیاد کارکرد اجتماعی دارند. با این حال یک مشاور می تواند از این آموزش برای درمانهای بالینی استفاده کند. هنگامی که عدم وجود دلگرمی، اساس و منبع تردیدها، افسردگی و اشکال دیگر رفتارهای زیان بار است،
دلگرم سازی می­تواند ترمیم کننده­ی این رنج ها باشد. همچنین یک مورد دیگر برای استفاده درمانی از این روش در مورد مراجعانی است که درمانهای بالینی خود را با موفقیت به پایان برده باشند. آموزش دلگرم سازی اگر بخواهد برای کودکان استفاده شود بدین شکل که گفته شد، مناسب نیست و باید کمی تغییر شکل داد. تورک[19] (1990) یک برنامه ی«کودکان با دلگرمی[20]» برای کودکان دبستانی شکل داد و دید روابط دوستانه­تر میان کودکان با هم و با معلمانشان شکل گرفته است. مطابق تمام گفتارهایی که گفته شد، این آموزش برای پیشگیری طراحی شده است. با اشاعه­ی فلسفه ای که در پس این آموزش است نتایج مهمی حاصل
می­شود که کوشش مثبتی برای سلامت عمومی است (شوانکر، 1991 به نقل از باهلمن ودینتر،2001).

2. 2 خانواده

خانواده یکی از اصلی‏ترین رکن‏های جامعه است. دستیابی به جامعه­ی سالم در گرو سلامت خانواده است و سلامت خانواده مشروط به سلامت روانی افراد و داشتن رابطه‏های مطلوب با یکدیگر است. سالم ‏سازی اعضاء خانواده، اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال دارد. همسرگزینی از نخستین تعهدهای عاطفی و قانونی افراد و از تصمیم‏های مهم زندگی است.

با وجود پیامدهای مثبت ازدواج، شواهد گویای آن است که زوج‏ها برای برقراری و حفظ روابط صمیمی به مشکلات شدید گرفتارند و در بیشتر اوقات به کمک متخصصی نیازمندند (پورعابدینی نائینی و منشئی، 1380).

ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی است و گزینش همسر یکی از مهمترین تصمیمات ما در زندگی است. ازدواج نشانه­ی بالیدگی و پیشرفت شخصی است و قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است. ازدواج یک نیاز فطری و ضرورت حیات اجتماعی و بستر آرامش و رشد و شکوفایی وجود انسان است.

مهم‏تر از تشکیل خانواده، داشتن خانواده‏ای سالم است. انتقال فرهنگ و تمدن از طریق خانواده است. خانواده اولین نظام اجتماعی است که فرد در آن زندگی می‏کند و یکی از مهم‏ترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار انسان و تکیه‏گاه و کانون تسکین فشارهای روانی و راهگشای رشد و شکوفایی است. تمدن انسانی از دل خانواده سر برمی‏آورد. خانواده نه تنها در رشد تک تک اعضاء مؤثر است، بلکه می‏تواند جامعه را سالم بسازد، چون کوچکترین جزء اجتماع است و هنگامی‏که اجزاء سالم باشد، کل جامعه هم سالم می‏‏شود. خانواده پایه‏گذار شخصیت و ارزش‏های فرد است و در تعیین سرنوشت فرد نقش مهمی دارد. سلامت روانی به سلامت عاطفی انسان وابسته است و سلامت عاطفی هم از طریق خانواده فراهم می‏شود. در خانواده‏ای که عشق و علاقه به اندازه ی کافی تبادل می‏شود، سلامت روانی هم تا حد زیادی تأمین می‏شود (کمالی‏نسب، 1385).

رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است و رابطه­ی سالم زناشویی امکان رشد را برای فرزندان فراهم می‏کند. زن در نقش همسر ایجاد کننده­ی خانه‏ای گرم و با محبت و مرد به عنوان شوهر مستحکم‏کننده­ی پایه‏های اجتماعی و اقتصادی است. می‏توان گفت ریشه­ی مشکلات روانی، خانواده است. آمارها نشان می‏دهد با گذشت زمان مشکلات خانواده‏ها و آمار طلاق رو به افزایش است. کاهش و فقدان رضایت زناشویی یکی از مهمترین علل مراجعه ی زوج‏ها به مشاوران و درمانگران خانواده است. اگر روابط زناشویی سست باشد، پایه‏های خانواده هم لرزان و ضعیف می‏شود. زوجی که خودشان مشکل دارند، سخت است که والدین خوبی باشند.

رابطه­ی زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام باشد. شکست‏ها در زندگی در اغلب موارد به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و برنامه­ی عملی برای تغییر است. اداره­ی زندگی نیازمند دانش کافی است و باید آن را در جایی آموخت. آموزش خانواده در دنیای امروز ضروری است و می‏تواند علاوه بر بهبود زندگی، بسیاری از مشکلات را پیشگیری کند. برای داشتن روابط خوب باید مدام تلاش کرد.

بی‏شک هر انسانی دوست دارد در زندگی زناشویی‏اش خوشبخت باشد. هرچقدر هم زوجین از هم راضی باشند، ممکن است با هم اختلاف نظر پیدا کنند. برای شاد بودن باید راه
‏حل و فصل اختلاف نظرها را پیدا کرد.

یکی از دلایل عدم حل مشکل زوجین، ندانستن مشکلشان است. بهترین راه این است که به جای راه حل کمک کنیم مشکلشان را بشناسند.

جکوبسون[21] و مارگولین[22] (1979) روند مشکل‏گشایی را به دو ‏مرحله متمایز تقسیم کردند:

الف) شناسایی مشکل ب ) حل ‏مشکل

هریک از این دو مرحله را به زیرمرحله‏هایی می‏توان تقسیم کرد:

الف) شناسایی مشکل شامل سه مرحله است:

1. انتخاب زمان و مکانی مناسب برای مشکل‏گشایی

2. ثبت موارد اساسی مطرح شده در جلسه‏های مشکل‏گشایی

3. بهره‏مندی از صراحت در تعریف مشکل

ب ) حل مشکل شامل شش مرحله است:

1. پذیرش مشکل و اقدام برای دستیابی به راه حل

2. وضوح هدف

3. ملاحظه‏ی فراگیرترین راه‏حل‏های ممکن

4. انتخاب یک راه‏حل همراه با سازش فکری

5. آزمودن راه‏حل، گردآوری داده‏ها و ارزیابی پیامد کار

6. اصلاح، بازنگری و مذاکره‏ی مجدد در روابط (برنشتاین[23] و برنشتاین[24]، 1380).

روابط ضعیف والدین تأثیر مستقیمی بر روی فرزندان دارد. فرزندانی که احساس می‏کنند والدین آن‏ها روابط خوبی با هم دارند احساس شادمانی می‏کنند. برعکس، والدینی که دائم سرگرم مشکلات خویش هستند، این تصور را در فرزندان خود بوجود می‏آورند که والدین علاقه‏ای به آن‏ها ندارند. هرچه درگیری زناشویی شدت یابد، حلقه­ی روابط بد خانوادگی هم رشد پیدا می‏کند و در این‏جا یک فرآیند «دور باطل[25]» شکل می‏گیرد (هارلوک، 1975 به نقل از برجعلی، 1378).

در اختلافات و ناسازگاری‏های زناشویی عوامل درون فردی و بین فردی نقش دارند. عوامل بین فردی شامل: کاهش منفعت‏های هیجانی از ازدواج، ارتباط نامناسب بین زوجین، عدم تعامل بین زوجین، عدم توافق درباره ی نقش‏ها، نبود صمیمیت (جنسی، هیجانی، هوشی، معنوی و ...)، عدم توافق در انتظارات، عقاید و استانداردها، ناهمسویی تبادلات اجتماعی و اهداف متناقض، می‏شود. عوامل درون فردی شامل منفی‏نگری، عدم توانایی جهت اصلاح و یا حل مشکل، کاهش عفو، بخشش و توافق، کناره‏گیری و عقب‏نشینی، سطح بالای خشونت و سطح پایین رفتارهای حمایتی می‏شود (حیاتی، 1386).

خانواده درمانی کمک می‏کند زوجین از رفتار ضعیف خودآگاهی پیدا کنند. با این‏که جامعه­ی سالم در گرو خانواده­ی سالم است، به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدرنیته، تغییر نظام خانواده‏ها، سست شدن روابط عاطفی، کارآمد نبودن الگوهای ارتباطی و کنترلی والدین، افزایش طلاق، مهاجرت، فشارهای شغلی و اجتماعی و ... مشکلات خانوادگی و زناشویی افزایش یافته است. این عوامل در سطح کلان موجب شده‏اند خانواده یک نظام هدفمند نباشد. در چنین شرایطی، حضور و مداخله­ی متخصصی که در زمینه­ی حل تعارض‏های زناشویی آگاه باشد، اجتناب‏ناپذیر است (کیمیایی و باقریان‏نژاد، 1384).

3. 2 رضایت زناشویی

رضایت زناشویی احساس لذت و خشنودی و رضایت در تمام جنبه‏های روابط زناشویی است. رضایت زناشویی حالتی از رضایت و خشنودی است که از جنبه­ی درون فردی، تجارب ذهنی خوشایند و از جنبه­ی میان فردی، هماهنگی میان انتظارات یک طرف با رفتارهای طرف مقابل است که در زمینه‏های گوناگون چون سبک زندگی، ارتباط، رابطه­ی جنسی، درآمد، تصمیم‏گیری، وقت آزاد یا دوستان وجود دارد (نظری، 1385 به نقل از محمدزاده، 1387).

1. 3. 2 عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی

یکی از عوامل مهم رضایت زناشویی، ارتباط صمیمانه بین زوجین است و برای داشتن این ارتباط صمیمانه باید در افکار هم شریک باشیم، به همدیگر بازخوردهای مثبت بدهیم و از همدیگر قدردانی کنیم.

پذیرا بودن، ایمان و اعتماد به همدیگر، شناخت نقاط مثبت همدیگر، صبور بودن، اظهار
علاقه کردن، شناسایی تلاش‏های همدیگر و ... (همگی از مهارت‏های دلگرم‏سازی است که به تفصیل ارائه شد) از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی است.

هاشمی (1385) با مروری بر پژوهش‏های صورت گرفته 30 عامل را به عنوان عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی نام برده است:

1. سلامت جسمانی و روانی

  1. ویژگی‏های شخصیتی
  2. باورها و انتظارات
  3. فعالیت‏های مشترک
  4. گفتگو و مصاحبت
  5. رابطه­ی جنسی
  6. امنیت
  7. داشتن فرزند
  8. نقش‏های جنسیتی
  9. حمایت متقابل
  10. ابراز محبت
  11. جذابیت جسمی
  12. جذابیت اندیشمندانه
  13. خودشکوفایی
  14. اعتماد
  15. قدردانی
  16. تنوع
  17. ایده‏آل‏های مشترک
  18. تعهد
  19. روابط قبلی
  20. نحوه آشنایی با همسر
  21. سن ازدواج
  22. طول مدت ازدواج
  23. همگنی
  24. سطح تحصیلات
  25. سبک دلبستگی
  26. روابط قبلی و فعلی با خانواده‏های پدری
  27. مهارت‏های ارتباطی
  28. عوامل فرهنگی و اجتماعی
  29. مرزها

2. 3. 2 بررسی نظریه‏های موجود در رابطه با رضایتمندی زناشویی

تقریباً تمام کسانی که ازدواج می‏کنند در ابتدای زندگی سطح بالایی از رضایت زناشویی را نشان می‏دهند. اما در بسیاری از زوجین به مرور زمان رضایت زناشویی کاهش پیدا می‏کند. نیمی از مشکلات وخیم، در سال اول زندگی بروز پیدا می‏کند (لازول، 1985 به نقل از حاجی علیان، 1384). در سال اول ریسک طلاق بالا است. در مورد رضایتمندی زناشویی، محققان این رشته، نظریه‏های مختلفی دارند که در ادامه به برخی از آن‏ها اشاره می‏شود. هرکدام از این نظریه‏ها به ازدواج و زندگی مشترک از یک منظر نگاه می‏کنند.

1. 2. 3. 2 نظریه­ی چرخه زندگی زناشویی[26]

چرخه ی زندگی زناشویی به 6 مرحله­ی کلی تقسیم می‏شود:

1. جوان مستقل

2. برقراری پیوندهای خانوادگی از طریق ازدواج

3. خانواده و کودکان نوباوه

4. خانواده دارای نوجوان

5. رفتن و جدا شدن فرزندان

6. خانواده در مراحل بعدی زندگی (پدر بزرگ و مادربزرگ شدن) (مک گولدریک و کارتر، 1982 به نقل از بارکر، 1382).

در ازدواج دوره‏های خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی، پایین‏تر یا بالاتر از سایر دوره‏هاست. در سال‏های اولیه ازدواج، متخصصین معتقدند مخاطره‏آمیزترین مرحله است و اکثراً بالاترین سطح رضایت زناشویی را دارند. اغلب بررسی‏ها نشان می‏دهد، یک تا سه ماه پس از تولد نوزاد، رضایت زناشویی کاهش پیدا می‏کند. پس از استقلال فرزندان تنش‏ها کاهش پیدا می‏کند. در دوره ی نوجوانی بچه‏ها، زوجین تنش‏های این دوره را تجربه می‏کنند. در مرحله­ی جدا شدن فرزندان، رضایت زناشویی نسبتاً بهبود پیدا می‏کند. در مرحله­ی آخر اکثر زوجین دریافته‏اند که چگونه می‏توانند همسران خوبی باشند.

2. 2. 3. 2 نظریه‏های طبقه‏بندی ازدواج‏های بادوام

در این نظریه 5 مدل از روابط مشخص گردیده است:

1. مدل فقدان و کم‏تحرکی حیات و زندگی[27]

هرچند اشتیاق و علاقه­ی سال‏های اولیه­ی زندگی کم شده است، اما طرفین علاقه‏مند به ترک رابطه نیستند.

2. مدل خوگرفته با تعارض[28]

با این‏‏که جنگ و جدال برایشان لذت‏بخش نیست ولی به خوبی آن را تحمل می‏کنند.

3. مدل همخوانی منفعلانه[29]

سازش راحت و بی‏دردسر، زوجین مانند روابط با دیگران به راحتی با یکدیگر جور می‏شوند.

4. مدل کلی[30]

همیشه در کنار هم هستند و علایق متقابل شدید دارند.

5. مدل حیات- زندگی[31]

هرچند به هم وابسته‏اند ولی همدیگر را محدود نمی‏کنند و فرصت بیشتری برای رشد به یکدیگر می‏دهند (کوبر[32] و هاروف[33]، 1992 به نقل از البرز، 1386).

3. 2. 3. 2 نظریه‏ی مبادله­ی اجتماعی نای[34]

مبتنی بر یک مدل اقتصادی از رفتار انسانی است. در این نظریه روابط با پاداش بیشتر و هزینه‏های کمتر، رضایت و دوام بیشتری را به دنبال دارد. هرکس منابع شخصی مانند پول، دانش، استعداد، عاطفه و ... دارد که به عنوان پاداش استفاده می‏کند، این منابع منبع قدرت در تصمیم‏گیری زوجین است. اکثر درمان‏های موفق زناشویی بر حداکثرسازی جنبه‏های پاداش‏دهنده ی روابط و به حداقل رساندن موانع تأکید می‏کند (لاسول و لاسول[35]، 2000 به نقل از البرز، 1386).

4. 2. 3. 2 نظریه­ی‏ عقلانی- هیجانی الیس

این نظریه معتقد است اختلافات زناشویی به خاطر اظهارنظر و عقیده‏ای است که زن و شوهر دارند. افراد در این رویکرد مورد اصلی اختلال هستند. در این‏جا پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه می‏شود و به طور اخص به تفکر هر یک از آن‏ها پرداخته می‏شود. تفکر است که منجر به خشم و تعاملات آشفته می‏شود.


دانلود فایلهای بهتر rosedoc.sellfile.ir

دانلود تلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی

جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند این افراد نه تنها خود
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 135 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 134
تلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

. 1 بیان مسئله

جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است. هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند. فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند. این افراد نه تنها خود دچار مشکلات روانی فراوانی می شوند، بلکه خانواده ی آن ها نیز درگیر این قضیه می شوند، به خصوص همسران این افراد در معرض خطر بیشتری هستند و رضایت زناشویی این افراد کاهش پیدا می کند. بر طبق آمارها نرخ طلاق در این افراد دو برابرافراد عادی می باشد (هاشمی، 1385).

اگر اعضاء خانواده از سوی منابعی حمایت شوند، توانایی بیشتری برای کمک به فرد حادثه دیده دارند. رضایت زناشویی از موارد مهمی است که موجب سازگاری خانواده می شود. نظام خانواده باید نظام محکم و پایداری باشد. بهداشت خانواده یکی از مسائل مهمی است که در استحکام نظام خانواده نقش دارد.

اختلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی مانند افسردگی، اعتیاد و ... می باشد. همچنین مشکلات ارتباطی در خانواده با بیماریهای جسمی نیز همبستگی دارد. افرادی که روابط رضایت بخش وحمایت کننده دارند، احتمال کمی وجود دارد که مبتلا به بیماری سختی شوند و اگر هم بیمار شوند سریعتر بهبود می یابند.

بعد از مرگ ناگهانی در خانواده مشکلات زناشویی و طلاق شدیدترین فشارهایی هستند که افراد تجربه می کنند (بلوم، آشرو وایت 1987 به نقل از طغیانی 1386).

با توجه به نقش رابطه ی زوجین بر سلامت جسم و روان آموزش شیوه های مختلف روان درمانی ضروری می باشد.

متأسفانه بیشتر پژوهشهای صورت گرفته توصیفی است و کمتر آموزشی است. با توجه به افزایش مشکلات زناشویی در همسران جانبازان لازم است به آن ها آموزشهایی داده شود تا با مشکلات خود مقابله کنند و تا حد امکان سبک زندگی خویش راتغییر دهند تا بتوانند علاوه بر بهبود خود به همسرانشان نیز کمک کنند.

تحقیقات نشان داده است که ‌خود دلگرم سازی[1] باعث می‌شود افراد بسیار با جرأت تر، بردبارتر و با اعتماد ‌به نفس بالاتری عمل کنند و نیز دارای رفتار دوستانه تری با دیگران بوده، احساس ثبات بیشتری نموده و همچنین بهتر قادر باشند با مسائل و مشکلات خود مقابله کنند. حال اگر این روش آموزشی بتواند این نتایج را در همسران جانبازان ایجاد کند، شاید بتواند بر رضایت زناشویی ونیز سلامت روانی آن ها تاثیر بگذارد. این تحقیق در صدد بررسی این احتمال می­باشد.

آدلر[2] بنیانگذار روانشناسی فردنگر[3] چهار نیاز اصلی را بیان می کند که عبارتند از:

نیاز به ارزشمندی، احساس قابلیت، نیاز به تعلق و دلگرم سازی.

دلگرم سازی آن چیزی است که باعث می شود دیگران احساس خوبی داشته باشند، عملکرد مؤثر داشته و برای مشکلات خود به شکلی موثرتر برنامه ریزی کنند، دارای اعتماد به نفس و حس رضایت باشند.

یکی از پیامدهای دلگرم سازی این است که شخص احساس تعلق می کند و از وقف خود برای بهزیستی جامعه احساس رضایت می کند. دلگرم سازی هم هدف شخصی وهم هدف اجتماعی دارد. آنچه مهم است داشتن نگرشهای مثبت نسبت به مسائل اطراف است. اما بسیاری از افراد این گونه نیستند و با احساس عدم کفایت و حقارت زندگی می کنند. آن ها معتقدند مفید نیستند. این یاس و دلسردی باید توسط افرادی در جهت افزایش دلگرم سازی،رضایت مندی و سلامت روانی و برآوردن نیازهای زندگی درمان شود. یکی از روشهای درمانی در مواجهه با این افراد روش آموزشی شوانکر است (باهلمن ودینتر[4]، 2001).

تئو و آنتینیو شوانکر[5] این برنامه ی آموزشی را بر اساس روانشناسی فردنگر آدلر در سال 1980 تهیه کردند. آن ها مفهوم دلگرم سازی را پرورش دادند و آن را از یک مفهوم تئوریک به صورت روش علمی و قابل اجرا در آوردند.

خانواده­های جانبازان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که در نتیجه به مشکلات عاطفی و زناشویی در آن ها منجر می شود.

حال این سئوال مطرح می­شود که آیا روش دلگرم سازی شوانکر قادر است باعث ارتقاء سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان شود؟!

2. 1 اهمیت و ضرورت تحقیق

خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است و یک ارگانیسم زنده است. سلامت آن منوط به سلامت اعضای آن است. نقص یا تغییر در هر یک از اعضاء بر کل خانواده تاثیر گذار است.

مروری بر پژوهشهایی که در ایران صورت گرفته است، نشان می دهد که از سال 1370 تا کنون مشکلات جانبازان و خانواده های آن ها رو به افزایش است. با گذشت 28 سال از آغاز جنگ ایران و عراق هنوز جانبازان و خانواده های آنان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند. با در نظر گرفتن مشکلات و آمارهای رو به افزایش این مشکلات، لزوم توجه جدی به این معضل احساس می شود. از سوی دیگر آموزشهای خانواده یکی از اولویتهای پژوهشی بنیاد جانبازان است که این پژوهش می تواند مورد استفاده آن ها و خانواده ی جانبازان قرار گیرد.

همچنین پژوهشهای بسیاری حمایت تجربی قابل توجهی را برای اثرمندی رویکردهای مختلف زوج درمانی در درمان ناهماهنگی های زناشویی فراهم می سازند.

از ضرورتهای این پژوهش می توان موارد ذیل را نام برد:

- ارتقاء بهداشت روانی خانواده های شاهد و ایثارگر

- کاهش اختلالات روانی در سطح جامعه

- پایین آوردن میزان طلاق و عوارض ناشی از آن در خانواده های جانبازان

- کوتاه مدت بودن رویکرد مورد پژوهش

و ...

3. 1 هدف تحقیق

هدف این پژوهش عبارت است از:

«تعیین میزان اثربخشی روش آموزش دلگرم سازی شوانکر بر سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان».

4. 1 فرضیه های تحقیق

فرضیه های اصلی:

1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر رضایت زناشویی آن ها را افزایش می‌دهد.

2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر سلامت روانی آن ها را افزایش می دهد.

فرضیه های فرعی:

1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر علائم جسمانی آن ها را کاهش می دهد.

2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر مشکلات خواب و اضطراب آن ها را کاهش می­دهد.

3- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر کارکردهای اجتماعی آن ها را افزایش می دهد.

4- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر افسردگی آن ها را کاهش می دهد.

5. 1 تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح

1. 5. 1 دلگرم سازی:

1. 1. 5. 1تعریف نظری: دلگرم سازی همه ی آن چیزی است که از یک فرد انسان دیگری با این مشخصات می سازد: احساس بهتر، کارکردهای مؤثرتر، غلبه مؤثرتر بر مشکلات،
اعتماد به نفس بالاتر، داشتن رغبت بیشتر برای مشارکت در امر سلامت دیگران و به طور کلی جامعه. فرد احساس می کند به قدر کافی انسان خوبی است و توسط دیگران پذیرفته شده است و همواره احساس می کند که: «من می توانم» (شوانکر، 1991).

2. 1. 5. 1تعریف عملیاتی: فرایندی است که با استفاده از جلسات آموزشی شوانکر طی 10 جلسه سعی در افزایش وتقویت آن داریم (به پیوست مراجعه شود).

2. 5. 1 سلامت روانی:

1. 2. 5. 1تعریف نظری: شامل شرایطی است که سطوح بالایی از نشانه های سلامت هیجانی (رضایت خاطر وشادی بالا)، پذیرش خود، رشد شخصی، هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط، حس تعلق وتعامل عاطفی را در برمی گیرد (کریمی زاده، 1384). مشخصه ی آن نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده ی زندگی و ظرفیت ایجاد رابطه ی حسنه و رضایت بخش با دیگران وظرفیت مقابله ی مناسب با تنیدگیها و تناقضهای زندگی می باشد (کورسینی، 1999 به نقل از اسدی، 1382).

2. 2. 5. 1تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون سلامت عمومی GHQ کسب می‌کند.

3. 5. 1 رضایت زناشویی[6]:

1. 3. 5. 1 تعریف نظری: به اعتقاد هیلمن (1994) رضایت زناشویی به رویدادهای مثبت یا منفی کلی که زوجین درمورد رابطه شان احساس می کنند، اشاره دارد که این رویدادهای مثبت یا منفی را با عناوین مختلفی نظیر خشنودی رابطه، سازگاری رابطه و احساسات رابطه می نامند (هالفورد[7]، 1384 به نقل از هاشمی، 1385).

2. 3. 5. 1 تعریف عملیاتی: در این پژوهش رضایت زناشویی نمره­ای است که فرد درآزمون اینریچ[8] 47 سئوالی کسب می کند.

4. 5. 1جانباز:

1. 4. 5. 1 تعریف نظری: جانباز یعنی کسی که جان خود را فدا می کند یا کسی که جان خویش را در معرض خطر می اندازد (معین، 1375).

2. 4. 5. 1 تعریف عملیاتی: به فردی اطلاق می شود که در طول مدت جنگ (یا دوران انقلاب) به علت حضور در یکی از مناطق جنگی یا سایر مناطق، توسط یکی از انواع سلاحهای جنگی یا ضربات وارده دچار مجروحیت شده باشد. جانبازان بسته به عامل مجروحیت یا ناحیه ی مجروحیت به گروههای زیر تقسیم می شوند:

- جانبازان مصدوم شیمیایی که به وسیله ی گازهای شیمیایی دچار مصدومیت شده اند.

- جانبازان عصبی روانی که به علل مختلف از جمله موج انفجار سلاحهای مخرب،
شکنجه­های جسمی و روحی، مشاهده ی حوادث ناگوار و ضربه زننده، تحمل فشارهای شدید و ... به انواع مختلف اختلالات روانی مبتلا شده اند.

- جانبازان ضایعه ی نخاعی که از ناحیه ی نخاع شوکی به طور کامل یا نسبی آسیب
دیده اند.

- جانبازان با نقایص یا با ترکیبی از آسیبها و صدمات جسمی و روحی.

5. 5. 1 همسر جانباز:

به زنی گفته می شود که همسر شخص جانباز بوده و در کنار وی دارای زندگی مشترک باشد.

1. 2مبانی نظری رویکرد آدلر

آدلر یک روانشناس فردنگر است که معتقد است وراثت و محیط عوامل جبری زندگی نیستند و این دو تنها چارچوبی را فراهم می کنند که فرد با خلاقیت خود به آن ها پاسخ می دهد.

شهرت آدلر بیشتر به دلایل زیر است:

1- عقده­ی حقارت 2-تاکید او برکیفیت محیط خانواده و روابط اجتماعی فرد

3- مفهوم علاقه­ی اجتماعی[9] 4- مفهوم تعرض مردانه (نرنیه نمایی)[10]

5- تاکید بر خود آگاهی انسان 6- من خلاق و.....

زندگی از نظر آدلر، شدن است نه بودن. او جبرگرا نیست و از دیدگاه او انسان به شیوه­ی خاص خود به زندگی معنی و مفهوم می بخشد. از نظر او هر فرد، موجودی اجتماعی است نه زیستی.

نظریه­ی آدلر از عناوین کلی زیر تشکیل شده است:

1- هدف گرایی تخیلی[11]

2- تلاش برای توفق و برتری[12] یا کمال[13]

3- احساس حقارت[14] و مکانیزم جبران [15]

4- علاقه­ی اجتماعی

5- سبک زندگی[16]

6- من یا خود خلاق

آدلرگراها روان درمانی را شامل 4 مرحله می دانند:

1- ایجاد ارتباط: درمانگران آدلری برای ایجاد رابطه­ی خوب در مقابل هم می نشینند و صندلی های خود را در یک سطح قرار می دهند. آن ها به بیمار می فهمانند مسئول اعمال خودش است و مشکلاتش به خاطر ادراکهای غلط است، بیمار هم سعی می کند ادراک‌هایش را تغییر دهد. مصاحبه و ارتباط براساس علائق و احترام متقابل و مشارکت در کشف و درک چیزها در ارتباط مطرح می شود. از لحظه ای که بیمار وارد می شود، حالتها و نشستن او و بیانش همه به شناخت درمانگر کمک می کند.

2-ارزیابی سبک زندگی فرد: در اینجا بررسی خاطرات اولیه و منظومه ی خانواده ی فرد ضروری است. در درمان باید هدفها خوب تنظیم شود و گرنه امکان پیشروی را از بین می برد. درمانگر باید سبک زندگی بیمار را بشناسد و علاوه برآن چگونگی تاثیر سبک زندگی بر کارکرد موجود بیمار را با توجه به تکالیف زندگی ببیند.

3- تعبیر و تفسیر و ازدیاد بینش: درک متقابل در مورد باورها، انگیزه ها و جهت گیریهای مراجع.

4- بازجهت دهی و بازآموزی: برای تسهیل آن می توان علاقه­ی اجتماعی و دلگرم سازی را تقویت کرد. جهت گیری برای تقویت قابلیتها و استعدادهای مثبت زندگی است. ما باورهای غلط را یا خودمان ساختیم و یا از دیگران یاد گرفتیم. در اینجا روشهایی را یاد می گیریم تا خود و دیگران را بشناسیم و در نتیجه فردی امیدوار، خوش بین و با اعتماد به نفس شویم.

به طور خلاصه درمان و فرایند تربیتی آدلر هدفهای زیر را دنبال می کند:

1- پروراندن علاقه­ی اجتماعی

2- کاهش احساس کهتری، غلبه بر ناامیدی، تشخیص و استفاده از منابع درونی

3- تغییر سبک زندگی یعنی ادراکها و هدفها. هدف درمان تبدیل اشتباههای بزرگ به اشتباههای کوچک است.

4- تغییر ارزشها یا انگیزه های غلط

5- دلگرم سازی به افراد برای درک برابری انسانها

6- کمک به فرد تا به انسانی مشارکت جو تبدیل شود. این بیماران در نهایت امیدوار،
خوش بین و دارای اعتماد و شهامت می شوند (علیزاده، 1383).

از مفاهیم دیگر نظام آدلر می توان رویاها، خاطرات اولیه، ترتیب تولد و دلگرم سازی را نام برد .

1. 1. 2 دلگرم سازی

برای این اصطلاح ترجمه های مختلفی وجود دارد: تهییج، دلگرمی، شجاعت دهی،
جرأت بخشی، قوت قلب و انگیزه دهی.

براساس اصول روانشناسی فرد نگر، هدفهای آموزشی دلگرم سازی عبارت است از:

افزایش احترام به خود، اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی. دلگرم سازی، اعتماد به نفس و احساس فرد را نسبت به خودش تقویت و بهبود می بخشد و این کلید توسعه و تحول فردی است. بر اثر دلگرم سازی، فرد احساس تعلق و رغبت بیشتر و سودمندی برای جامعه می کند. اغلب دارای اهداف اجتماعی است و بیش از مثبت بودن صرف است و فقط انکار و سرکوبی ابعاد منفی زندگی نیست. دلگرم سازی توجه توامان به ابعاد مثبت و منفی زندگی است.

ناکامل بودن بخشی از وجود انسان است و این امر شرم آوری نیست. وقتی فرد برای غلبه به نقصهایش تلاش می کند و می خواهد کامل باشد به خودی خود چیز بدی نیست. ولی وقتی این نگرش تبدیل به این شود که فرد تنها زمانی انسان خوب است که کامل باشد و کارهایش بدون نقص باشد اثرات نامطلوبی دارد و منجر به احساس حقارت می شود. بنابراین آنچه ضروری است«شهامت ناکامل بودن»[17] است. رشد و تحول فرد قویاً با اشتباه کردن و آموختن از خطاها مرتبط است و این ها تجارب ارزشمندی هستند. امروزه مردم به جای تاکید بر نقاط قوت همدیگر بر روی ضعفها و خطاهای هم تاکید می کنند و فکر می کنند این باعث بهتر عمل کردن دیگران است در حالی که این اشتباه است، بسیاری از مردم در طول زندگی با دلگرم سازی روبرو نمی شوند و زندگی شان پر از احساس حقارت است و آن را به شغل، ازدواج، روابط دوستانه، محل کار و به طور کلی به تمام زندگی شان تسری می دهند.

آن ها متقاعد شده اند که به اندازه­ی کافی افراد خوبی نیستند وتنها زمانی خوبند که از خواهر و برادر خود بهتر، باهوش تر، لاغرترو.... باشند. آن ها معتقدند به چیزی تعلق ندارند. این یاس ودلسردی باید به وسیله­ی دلگرم کردن آن ها از بین برود تا آن ها زندگی سالم تری داشته باشند.

برای دلگرم سازی می توان به 10 مهارت اشاره کرد:

1- اظهار علاقه به دیگران

2- گوش دادن فعالانه و با دقت و توجه کامل

3- نشان دادن اشتیاق

4- شکیبایی و صبور بودن

5- به کاربردن لحنی دوستانه هنگام صحبت

6- نشان دادن حالات دوستانه در چهره

7- استفاده از قالب بندی مثبت برای مشاهده و ارزیابی رفتار

8- شناسایی تلاشها و پیشرفتهای دیگران

9- به کاربردن تماسهای بدنی و لمسی (مانند قراردادن بازو روی شانه ی دیگری برای ابراز حمایت)

10-قاطع بودن واظهار وجود کردن ( باهلمن ودینتر،2001).

آدلری ها دلگرم سازی را به منزله­ی مثلثی با سه ضلع نابرابر می دانند، این سه ضلع عبارتند از: روابط اجتماعی، آموزش و درمان و انسان را در این سه حوزه دلگرم می­کنند. آن ها معتقدند هر چه بیشتر دیگران را دلگرم سازیم، خودمان نیز بیشتر احساس دلگرمی خواهیم کرد، چرا که با کمک به دیگران برای بهتر شدن، خود نیز احساس بهتری خواهیم داشت (موزاک و میانیاچی،1999 به نقل از هاشمی، 1385). همان طور که گیاه به آب و خاک نیاز دارد ما هم به دلگرم شدن توسط دیگران نیازمندیم.

گفته شد که از دیدگاه آدلر گراها فرد بیمار دلسرد و مأیوس است، برای این که این دلسردی از بین برود باید از دلگرم سازی در روند درمان استفاده کرد. فرد دلگرم کننده استعدادهای دیگران را کشف می­کند و سپس آن ها را منعکس می­کند. در رابطه­ی درمانی پیش بینی موفقیّت نقش مهمی دارد. آدلرگراها به تحلیل مشکل بسنده نمی کنند، بلکه استعدادها وتوانایی بیمار را به او پسخوراند می­دهند. در رابطه­ی درمان تلاش می‌کنند فرد به خود و توانایی هایش اعتماد کند وتوانایی هایش را به کار گیرد و عزت نفس و احساس ارزش درونی اش افزایش پیدا کند. باید به جای ناتوانی ها و نقصها به فرد کمک کنیم برتوانایی ها وداشته هایش تاکید داشته باشد و به رغم موانعی که در راهش وجود دارد به سمت جلو حرکت کند. در این روش به فرد کمک می­شود تا در سبک زندگی اش تغییر ایجاد کند و به بهبود روابط خود و دیگران کمک کند.

در این روش حتی اگر فرد احساس می کند که نمی تواند موفق شود، درمانگر باید او را دلگرم سازد که او می­تواند نگرش هایش را تغییر دهد و پیشرفتش امکان پذیر است. این فرآیند در سراسر درمان ادامه دارد. به فرد آموزش داده می‌شود نیمه­ی پرلیوان را ببیند. از دیگر راهها برای دلگرمی تلاش برای برنامه ای است که فرد از آن می ترسیده یا نمی داند که در آن قرار دارد. عدم دلگرمی در افراد باعث فقدان اعتماد و بدبینی می‌شود. افراد دلگرم افرادی پذیرا و با مسئولیت هستند.

مهمترین منبع دلگرم سازی برای هر فرد، خانواده است ،اگر افراد خانواده دلگرم باشند، کودکان آن ها نیز به همین طریق رشد پیدا می‌کنند و نکات مثبت دیگران را بیشتر می بینند و به دیگران عشق می ورزند و برعکس در خانواده هایی که عدم دلگرمی در آن ها موج می زند، افراد خانواده هم همین گونه رشد می کنند و به دنبال عیب جویی در خود و دیگران هستند. همکاری، ارتباط، قدردانی و سپاس و... از ویژگیهای خانواده‌های دلگرم است . پیامهای مأیوس کننده در این خانواده ها بسیار کم شنیده می‌شود.

1. 1. 1. 2 رفتارهای دلگرم زدا در خانواده

اکستاین رفتارهای بارز عدم دلگرم سازی در خانواده را به 4 دسته تقسیم می‌کند:

1-اثر مداد قرمز

اعضای خانواده مدام همدیگر را به خاطر خطاها سرزنش می‌کنند و فرد خاطی مدام درگیر این سرزنشهاست و نمی تواند به جنبه های مثبت زندگی توجه کند(فتحی،1386).

2-اثر طرح عمودی در مقابل طرح افقی

طرح افقی دلگرم کننده است ولی طرح عمودی عدم دلگرمی را در بر می‌گیرد. در طرح افقی تساوی و پذیرش همه­ی اعضای خانواده و رعایت شأن اعضا مطرح است. در طرح عمودی خود خواهی بسیار بارز است. با برچسبهای برتر وکهتر، نگرش مذهبی، نژادی و جنسیتی در طرح عمودی روبرو می­شویم.

3-کمال گرایی افراطی

تصور عدم اشتباه در یک خانواده­ی موفق منجر به بروز سرزنشهای دائمی و تلاش برای کشف نقاط ضعف همدیگر می‌شود.

4-چسبیدن به الگوهای کهنه

کودکان در زندگی رویدادهای فراوانی را مشاهده می‌کنند و نتایجش را به موقعیتهای مشابه تعمیم می دهند. بعضی از این تعمیم ها نادرست است، ولی طبق عادت سالیان سال ادامه
می یابد و فرد طی سالها هیچ گونه تغییر مثبت و پیشرفتی نمی کند.

علاوه بر رفتارهای خانواده، شیوه های تربیتی والدین هم می‌تواند عدم دلگرمی را برای بچه ها بوجود بیاورد. والدین خود کامه­ی مستبد، والدین سهل گیر و والدین طرد کننده با رفتارهای خود دلگرمی را در بچه هایشان از بین می‌برند.

والدین مستبد و خودکامه با کنترل بیش از حد بر انضباط، پیروی بی چون و چرا از مقررات و تنبیه سخت تاکید می‌کنند. کودکان این والدین معمولاً زودرنج و بی تابند و اثری از
اعتماد به نفس در این کودکان دیده نمی شود.

والدین سهل گیر با آزاد گذاشتن فراوان کودک، کودکانی خودخواه، پرتوقع، خواهان توجه و محبت دیگران بار می آورند. کودکان آن ها در برابر برآورده نشدن خواسته ها بی‌صبر و پرخاشگر هستند و دچار بی تابی و اندوه می شوند. این ها هم از عدم اعتماد به نفس رنج
می برند.

والدین طرد کننده گاه با بی توجهی و گاه با خصم با کودکان خود برخورد می کنند. عدم احساس امنیت و نگرانی و پریشانی و رفتارهای ضد اجتماعی از ویژگی های این کودکان است. هیچ یک از این سه دسته والدین دلگرمی را در بچه های خود ایجاد نمی کنند.

برخلاف این سه دسته، والدین دلگرم کننده نه کنترل افراطی دارند و نه سهل گیری افراطی. مدیریت توأم با احترام در این خانواده وجود دارد. والدین، کودکانی با مسئولیت، راستگو، رک و قابل اعتماد پرورش می دهند. این کودکان از اموال خود و دیگران به خوبی نگهداری می کنند و دارای اعتماد به نفس و دلگرمی هستند (احدی وبنی جمالی،1383).

2. 1. 1. 2 خود دلگرم سازی

همان طور که دلگرم کردن دیگران مهم است، دلگرم ساختن خود نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای دلگرم ساختن دیگران ابتدا باید به دلگرمی خود بپردازیم. باید خودمان و تلاشهایمان را باور داشته باشیم و برای آن ها ارزش قائل باشیم. ایمان و اعتماد به خود تنها راه تغییر است. تا این حس را در خود به وجود نیاوریم نمی توانیم به دیگران یاد دهیم.

مک کی برای خود دلگرم سازی 6 گام را بیان کرده است:

گام اول: پذیرش خود: با پذیرش خود متوجه می شویم که می‌توانیم از این که هستیم بهتر باشیم.

گام دوم: توجه به کارهای مثبت خود

گام سوم: قدردانی از خود به خاطر تلاشهایمان

گام چهارم: استفاده از شوخی طبعی برای دلگرمی خود

گام پنجم: ایمان به خود و توانایی های خودمان

گام ششم: ارتباط با افراد دیگری خارج از خانواده ( مک کی،2004 به نقل از هاشمی،1385).

3. 1. 1. 2 آموزش دلگرم سازی شوانکر

تئو و آنتینیو شوانکر بر اساس اصول روانشناسی فرد نگر در اواخر دهه 1980 برنامه آموزشی خود را توسعه دادند. آن ها در طی سالها تجربه اندوزی در کار با گروهها و افراد مختلف دریافتند که دلگرم سازی پایه­ی هر فرآیند تحولی است و در کمک ها و درمانهای روانشناختی از اثرگذاری بالایی برخوردار است. بنابراین آن ها این مفهوم را توسعه دادند و مفاهیم نظری را به روشهای علمی و تجربی تبدیل کردند. مفهوم آموزش دلگرم سازی شوانکر توسط مربیان دلگرم سازی که به مدت دو سال در انستیتوی آدلر- دریکارس واقع در زانترباخ آلمان آموزش دیده اند، توسعه یافته است. دوره­ی آموزشی مربیان شامل 5 آخر هفته بود که دروسی به آن ها تدریس می شد و مورد تمرین قرار می‌گرفت. علاوه بر این مبانی روانشناسی فردنگر نیز به
آ‌ن ها آموزش داده می شد. همچنین به شرکت کنندگان تکالیفی برای خانه ارائه می شد. این تکالیف شامل دو بخش بود: بخش اول آموزش دادن به گروهی از افراد است. بخش دوم تمرین 10 مهارت دلگرم سازی که در صفحات قبل توضیح داده شده بود. هر دو هفته یک بار، یک شرکت کننده، یکی از 10 مهارت را انتخاب می‌کند و سعی می‌کند در تمرینهایش آن را به صورت آگاهانه بیشتر از دیگر مهارتها انجام دهد و درباره­ی نتایج تجربیاتش گزارش کوتاهی بنویسد. علاوه بر این دوره در طول 2 سال، افراد آموزش دیده برای مدت 4 هفته
(هریک ترم) در گروههای آموزشی پیشرفته توسط شوانکر شرکت می کنند.

امروزه این برنامه در آلمان، اتریش و هلند تدریس و مورد استفاده قرار می گیرد. آموزش دلگرم سازی برای زوجین، والدین و افراد شاغل در بخشهای آموزشی و تربیتی کاربرد دارد. در طی این آموزشها به این نتیجه می رسند که آ‌موزشها کاملاً در دسترس و ساده است و به راحتی یاد گرفته می‌شود.

در مباحث نظری، آموزش دلگرم سازی به افزایش شهامت منجر خواهد شد و بیشتر از همه باعث جرأت برای ناکامل بودن است. دلگرم سازی بیشتر به احساس کفایت بالاتر منجر
می شود و به فرد کمک می‌کند تا راههای موثری برای مقابله با مشکلات و کاهش تنشهای جسمانی و شکایات روانشناختی بیابد. علاوه بر آثار فردی ، افزایش جرأت و بهبود روابط و افزایش تعامل‌ها از دیگر آثار این آموزش است.

آموزش شوانکر شامل 10 ملاقات هفتگی است. هر جلسه در حدود 1 ساعت و نیم و متشکل از حداقل 4 الی 5 و حداکثر 10 نفر است. هدف آموزش، آموزش دلگرم سازی به خود و دیگران است. در ابتدا عمدتاً به دلگرم سازی خویشتن و سپس دلگرم سازی دیگران تأکید
می شود. هریک از جلسات مطابق یک ساختار معین که «مدل گامهای 6 گانه[18]» نامیده می­شود، سازماندهی شده است. گام اول آرام سازی است، گام دوم بازخوردی از مطالب جلسه ی قبل، گام سوم دادن اطلاعات در مورد موضوع جلسه، گام چهارم ارائه­ی یک تمرین، گام پنجم ارائه تمرین برای خانه و گام ششم تمرین آرام سازی دوباره است. در هر جلسه این 6 گام تکرار می شود. محتوای هر 10 جلسه در پیوست الف به تفصیل ارائه شده است.

این آموزش برای کاربردهای کلینیکی و افراد کاملاً بیمار هدف سازی نشده است. در واقع این آموزش برای افرادی است که در جامعه کم یا زیاد کارکرد اجتماعی دارند. با این حال یک مشاور می تواند از این آموزش برای درمانهای بالینی استفاده کند. هنگامی که عدم وجود دلگرمی، اساس و منبع تردیدها، افسردگی و اشکال دیگر رفتارهای زیان بار است،
دلگرم سازی می­تواند ترمیم کننده­ی این رنج ها باشد. همچنین یک مورد دیگر برای استفاده درمانی از این روش در مورد مراجعانی است که درمانهای بالینی خود را با موفقیت به پایان برده باشند. آموزش دلگرم سازی اگر بخواهد برای کودکان استفاده شود بدین شکل که گفته شد، مناسب نیست و باید کمی تغییر شکل داد. تورک[19] (1990) یک برنامه ی«کودکان با دلگرمی[20]» برای کودکان دبستانی شکل داد و دید روابط دوستانه­تر میان کودکان با هم و با معلمانشان شکل گرفته است. مطابق تمام گفتارهایی که گفته شد، این آموزش برای پیشگیری طراحی شده است. با اشاعه­ی فلسفه ای که در پس این آموزش است نتایج مهمی حاصل
می­شود که کوشش مثبتی برای سلامت عمومی است (شوانکر، 1991 به نقل از باهلمن ودینتر،2001).

2. 2 خانواده

خانواده یکی از اصلی‏ترین رکن‏های جامعه است. دستیابی به جامعه­ی سالم در گرو سلامت خانواده است و سلامت خانواده مشروط به سلامت روانی افراد و داشتن رابطه‏های مطلوب با یکدیگر است. سالم ‏سازی اعضاء خانواده، اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال دارد. همسرگزینی از نخستین تعهدهای عاطفی و قانونی افراد و از تصمیم‏های مهم زندگی است.

با وجود پیامدهای مثبت ازدواج، شواهد گویای آن است که زوج‏ها برای برقراری و حفظ روابط صمیمی به مشکلات شدید گرفتارند و در بیشتر اوقات به کمک متخصصی نیازمندند (پورعابدینی نائینی و منشئی، 1380).

ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی است و گزینش همسر یکی از مهمترین تصمیمات ما در زندگی است. ازدواج نشانه­ی بالیدگی و پیشرفت شخصی است و قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است. ازدواج یک نیاز فطری و ضرورت حیات اجتماعی و بستر آرامش و رشد و شکوفایی وجود انسان است.

مهم‏تر از تشکیل خانواده، داشتن خانواده‏ای سالم است. انتقال فرهنگ و تمدن از طریق خانواده است. خانواده اولین نظام اجتماعی است که فرد در آن زندگی می‏کند و یکی از مهم‏ترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار انسان و تکیه‏گاه و کانون تسکین فشارهای روانی و راهگشای رشد و شکوفایی است. تمدن انسانی از دل خانواده سر برمی‏آورد. خانواده نه تنها در رشد تک تک اعضاء مؤثر است، بلکه می‏تواند جامعه را سالم بسازد، چون کوچکترین جزء اجتماع است و هنگامی‏که اجزاء سالم باشد، کل جامعه هم سالم می‏‏شود. خانواده پایه‏گذار شخصیت و ارزش‏های فرد است و در تعیین سرنوشت فرد نقش مهمی دارد. سلامت روانی به سلامت عاطفی انسان وابسته است و سلامت عاطفی هم از طریق خانواده فراهم می‏شود. در خانواده‏ای که عشق و علاقه به اندازه ی کافی تبادل می‏شود، سلامت روانی هم تا حد زیادی تأمین می‏شود (کمالی‏نسب، 1385).

رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است و رابطه­ی سالم زناشویی امکان رشد را برای فرزندان فراهم می‏کند. زن در نقش همسر ایجاد کننده­ی خانه‏ای گرم و با محبت و مرد به عنوان شوهر مستحکم‏کننده­ی پایه‏های اجتماعی و اقتصادی است. می‏توان گفت ریشه­ی مشکلات روانی، خانواده است. آمارها نشان می‏دهد با گذشت زمان مشکلات خانواده‏ها و آمار طلاق رو به افزایش است. کاهش و فقدان رضایت زناشویی یکی از مهمترین علل مراجعه ی زوج‏ها به مشاوران و درمانگران خانواده است. اگر روابط زناشویی سست باشد، پایه‏های خانواده هم لرزان و ضعیف می‏شود. زوجی که خودشان مشکل دارند، سخت است که والدین خوبی باشند.

رابطه­ی زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام باشد. شکست‏ها در زندگی در اغلب موارد به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و برنامه­ی عملی برای تغییر است. اداره­ی زندگی نیازمند دانش کافی است و باید آن را در جایی آموخت. آموزش خانواده در دنیای امروز ضروری است و می‏تواند علاوه بر بهبود زندگی، بسیاری از مشکلات را پیشگیری کند. برای داشتن روابط خوب باید مدام تلاش کرد.

بی‏شک هر انسانی دوست دارد در زندگی زناشویی‏اش خوشبخت باشد. هرچقدر هم زوجین از هم راضی باشند، ممکن است با هم اختلاف نظر پیدا کنند. برای شاد بودن باید راه
‏حل و فصل اختلاف نظرها را پیدا کرد.

یکی از دلایل عدم حل مشکل زوجین، ندانستن مشکلشان است. بهترین راه این است که به جای راه حل کمک کنیم مشکلشان را بشناسند.

جکوبسون[21] و مارگولین[22] (1979) روند مشکل‏گشایی را به دو ‏مرحله متمایز تقسیم کردند:

الف) شناسایی مشکل ب ) حل ‏مشکل

هریک از این دو مرحله را به زیرمرحله‏هایی می‏توان تقسیم کرد:

الف) شناسایی مشکل شامل سه مرحله است:

1. انتخاب زمان و مکانی مناسب برای مشکل‏گشایی

2. ثبت موارد اساسی مطرح شده در جلسه‏های مشکل‏گشایی

3. بهره‏مندی از صراحت در تعریف مشکل

ب ) حل مشکل شامل شش مرحله است:

1. پذیرش مشکل و اقدام برای دستیابی به راه حل

2. وضوح هدف

3. ملاحظه‏ی فراگیرترین راه‏حل‏های ممکن

4. انتخاب یک راه‏حل همراه با سازش فکری

5. آزمودن راه‏حل، گردآوری داده‏ها و ارزیابی پیامد کار

6. اصلاح، بازنگری و مذاکره‏ی مجدد در روابط (برنشتاین[23] و برنشتاین[24]، 1380).

روابط ضعیف والدین تأثیر مستقیمی بر روی فرزندان دارد. فرزندانی که احساس می‏کنند والدین آن‏ها روابط خوبی با هم دارند احساس شادمانی می‏کنند. برعکس، والدینی که دائم سرگرم مشکلات خویش هستند، این تصور را در فرزندان خود بوجود می‏آورند که والدین علاقه‏ای به آن‏ها ندارند. هرچه درگیری زناشویی شدت یابد، حلقه­ی روابط بد خانوادگی هم رشد پیدا می‏کند و در این‏جا یک فرآیند «دور باطل[25]» شکل می‏گیرد (هارلوک، 1975 به نقل از برجعلی، 1378).

در اختلافات و ناسازگاری‏های زناشویی عوامل درون فردی و بین فردی نقش دارند. عوامل بین فردی شامل: کاهش منفعت‏های هیجانی از ازدواج، ارتباط نامناسب بین زوجین، عدم تعامل بین زوجین، عدم توافق درباره ی نقش‏ها، نبود صمیمیت (جنسی، هیجانی، هوشی، معنوی و ...)، عدم توافق در انتظارات، عقاید و استانداردها، ناهمسویی تبادلات اجتماعی و اهداف متناقض، می‏شود. عوامل درون فردی شامل منفی‏نگری، عدم توانایی جهت اصلاح و یا حل مشکل، کاهش عفو، بخشش و توافق، کناره‏گیری و عقب‏نشینی، سطح بالای خشونت و سطح پایین رفتارهای حمایتی می‏شود (حیاتی، 1386).

خانواده درمانی کمک می‏کند زوجین از رفتار ضعیف خودآگاهی پیدا کنند. با این‏که جامعه­ی سالم در گرو خانواده­ی سالم است، به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدرنیته، تغییر نظام خانواده‏ها، سست شدن روابط عاطفی، کارآمد نبودن الگوهای ارتباطی و کنترلی والدین، افزایش طلاق، مهاجرت، فشارهای شغلی و اجتماعی و ... مشکلات خانوادگی و زناشویی افزایش یافته است. این عوامل در سطح کلان موجب شده‏اند خانواده یک نظام هدفمند نباشد. در چنین شرایطی، حضور و مداخله­ی متخصصی که در زمینه­ی حل تعارض‏های زناشویی آگاه باشد، اجتناب‏ناپذیر است (کیمیایی و باقریان‏نژاد، 1384).

3. 2 رضایت زناشویی

رضایت زناشویی احساس لذت و خشنودی و رضایت در تمام جنبه‏های روابط زناشویی است. رضایت زناشویی حالتی از رضایت و خشنودی است که از جنبه­ی درون فردی، تجارب ذهنی خوشایند و از جنبه­ی میان فردی، هماهنگی میان انتظارات یک طرف با رفتارهای طرف مقابل است که در زمینه‏های گوناگون چون سبک زندگی، ارتباط، رابطه­ی جنسی، درآمد، تصمیم‏گیری، وقت آزاد یا دوستان وجود دارد (نظری، 1385 به نقل از محمدزاده، 1387).

1. 3. 2 عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی

یکی از عوامل مهم رضایت زناشویی، ارتباط صمیمانه بین زوجین است و برای داشتن این ارتباط صمیمانه باید در افکار هم شریک باشیم، به همدیگر بازخوردهای مثبت بدهیم و از همدیگر قدردانی کنیم.

پذیرا بودن، ایمان و اعتماد به همدیگر، شناخت نقاط مثبت همدیگر، صبور بودن، اظهار
علاقه کردن، شناسایی تلاش‏های همدیگر و ... (همگی از مهارت‏های دلگرم‏سازی است که به تفصیل ارائه شد) از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی است.

هاشمی (1385) با مروری بر پژوهش‏های صورت گرفته 30 عامل را به عنوان عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی نام برده است:

1. سلامت جسمانی و روانی

  1. ویژگی‏های شخصیتی
  2. باورها و انتظارات
  3. فعالیت‏های مشترک
  4. گفتگو و مصاحبت
  5. رابطه­ی جنسی
  6. امنیت
  7. داشتن فرزند
  8. نقش‏های جنسیتی
  9. حمایت متقابل
  10. ابراز محبت
  11. جذابیت جسمی
  12. جذابیت اندیشمندانه
  13. خودشکوفایی
  14. اعتماد
  15. قدردانی
  16. تنوع
  17. ایده‏آل‏های مشترک
  18. تعهد
  19. روابط قبلی
  20. نحوه آشنایی با همسر
  21. سن ازدواج
  22. طول مدت ازدواج
  23. همگنی
  24. سطح تحصیلات
  25. سبک دلبستگی
  26. روابط قبلی و فعلی با خانواده‏های پدری
  27. مهارت‏های ارتباطی
  28. عوامل فرهنگی و اجتماعی
  29. مرزها

2. 3. 2 بررسی نظریه‏های موجود در رابطه با رضایتمندی زناشویی

تقریباً تمام کسانی که ازدواج می‏کنند در ابتدای زندگی سطح بالایی از رضایت زناشویی را نشان می‏دهند. اما در بسیاری از زوجین به مرور زمان رضایت زناشویی کاهش پیدا می‏کند. نیمی از مشکلات وخیم، در سال اول زندگی بروز پیدا می‏کند (لازول، 1985 به نقل از حاجی علیان، 1384). در سال اول ریسک طلاق بالا است. در مورد رضایتمندی زناشویی، محققان این رشته، نظریه‏های مختلفی دارند که در ادامه به برخی از آن‏ها اشاره می‏شود. هرکدام از این نظریه‏ها به ازدواج و زندگی مشترک از یک منظر نگاه می‏کنند.

1. 2. 3. 2 نظریه­ی چرخه زندگی زناشویی[26]

چرخه ی زندگی زناشویی به 6 مرحله­ی کلی تقسیم می‏شود:

1. جوان مستقل

2. برقراری پیوندهای خانوادگی از طریق ازدواج

3. خانواده و کودکان نوباوه

4. خانواده دارای نوجوان

5. رفتن و جدا شدن فرزندان

6. خانواده در مراحل بعدی زندگی (پدر بزرگ و مادربزرگ شدن) (مک گولدریک و کارتر، 1982 به نقل از بارکر، 1382).

در ازدواج دوره‏های خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی، پایین‏تر یا بالاتر از سایر دوره‏هاست. در سال‏های اولیه ازدواج، متخصصین معتقدند مخاطره‏آمیزترین مرحله است و اکثراً بالاترین سطح رضایت زناشویی را دارند. اغلب بررسی‏ها نشان می‏دهد، یک تا سه ماه پس از تولد نوزاد، رضایت زناشویی کاهش پیدا می‏کند. پس از استقلال فرزندان تنش‏ها کاهش پیدا می‏کند. در دوره ی نوجوانی بچه‏ها، زوجین تنش‏های این دوره را تجربه می‏کنند. در مرحله­ی جدا شدن فرزندان، رضایت زناشویی نسبتاً بهبود پیدا می‏کند. در مرحله­ی آخر اکثر زوجین دریافته‏اند که چگونه می‏توانند همسران خوبی باشند.

2. 2. 3. 2 نظریه‏های طبقه‏بندی ازدواج‏های بادوام

در این نظریه 5 مدل از روابط مشخص گردیده است:

1. مدل فقدان و کم‏تحرکی حیات و زندگی[27]

هرچند اشتیاق و علاقه­ی سال‏های اولیه­ی زندگی کم شده است، اما طرفین علاقه‏مند به ترک رابطه نیستند.

2. مدل خوگرفته با تعارض[28]

با این‏‏که جنگ و جدال برایشان لذت‏بخش نیست ولی به خوبی آن را تحمل می‏کنند.

3. مدل همخوانی منفعلانه[29]

سازش راحت و بی‏دردسر، زوجین مانند روابط با دیگران به راحتی با یکدیگر جور می‏شوند.

4. مدل کلی[30]

همیشه در کنار هم هستند و علایق متقابل شدید دارند.

5. مدل حیات- زندگی[31]

هرچند به هم وابسته‏اند ولی همدیگر را محدود نمی‏کنند و فرصت بیشتری برای رشد به یکدیگر می‏دهند (کوبر[32] و هاروف[33]، 1992 به نقل از البرز، 1386).

3. 2. 3. 2 نظریه‏ی مبادله­ی اجتماعی نای[34]

مبتنی بر یک مدل اقتصادی از رفتار انسانی است. در این نظریه روابط با پاداش بیشتر و هزینه‏های کمتر، رضایت و دوام بیشتری را به دنبال دارد. هرکس منابع شخصی مانند پول، دانش، استعداد، عاطفه و ... دارد که به عنوان پاداش استفاده می‏کند، این منابع منبع قدرت در تصمیم‏گیری زوجین است. اکثر درمان‏های موفق زناشویی بر حداکثرسازی جنبه‏های پاداش‏دهنده ی روابط و به حداقل رساندن موانع تأکید می‏کند (لاسول و لاسول[35]، 2000 به نقل از البرز، 1386).

4. 2. 3. 2 نظریه­ی‏ عقلانی- هیجانی الیس

این نظریه معتقد است اختلافات زناشویی به خاطر اظهارنظر و عقیده‏ای است که زن و شوهر دارند. افراد در این رویکرد مورد اصلی اختلال هستند. در این‏جا پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه می‏شود و به طور اخص به تفکر هر یک از آن‏ها پرداخته می‏شود. تفکر است که منجر به خشم و تعاملات آشفته می‏شود.


دانلود بررسی رضایت زناشویی خانواده‌های زنان شاغل و خانه دار

امروزه شاهد افزایش روز افزون شاغل بودن زنان نسبت به گذشته می باشیم که این تغییر نقش ها می تواند رضایت زناشویی زوجین و همچنین جنبه های مختلف زندگی و فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد و از آن می توان به عنوان عنصری موثر در تعارضات زناشویی یاد کرد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1300 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 104
بررسی رضایت زناشویی خانواده‌های زنان شاغل و خانه دار

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

چکیده
امروزه شاهد افزایش روز افزون شاغل بودن زنان نسبت به گذشته می باشیم که این تغییر نقش ها می تواند رضایت زناشویی زوجین و همچنین جنبه های مختلف زندگی و فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد و از آن می توان به عنوان عنصری موثر در تعارضات زناشویی یاد کرد بر این اساس در این پژوهش به مقایسه رضایت زناشویی زنان شاغل اداره هواشناسی استان آذربایجان شرقی و خانه دار و مردان دارای همسر شاغل و یا خانه دار در شهر تبریز پرداخته شد. جهت دستیابی به هدف کلی دو فرضیه تدوین گردید.

1- بین شاغل بودن یا خانه دار بودن زنان و سطح رضایت از زندگی شان رابطه مستقیم وجود دارد
2- سطح رضایت از زندگی مردانی که زنان خانه دار دارند بیشتر از سطح رضایت از زندگی مردانی است که زنان شاغل دارند.
بدین منظور 60 نفر از زنان متاهل که 30 نفر شاغل و 30 نفر خانه دار بودند و 60 نفر از مردان متاهل که آنها نیز 30 نفر شان دارای همسر خانه دار و 30 نفر دیگر دارای همسر شاغل بودند انتخاب و بررسی شدند. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی نوع پس رویدادی بوده است برای سنجش میزان رضایت زناشویی از پرسش نامه انریچ استفاده شد داده های حاصل از این پرسش نامه از طریق آزمون t برای دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج حاکی از آن بود که رضایت زناشویی زنان خانه دار بیشتر از زنان شاغل می باشد همچنین نتایج نشان داد که رضایت زناشویی مردان دارای همسر خانه دار بیشتر از مردان دارای همسر شاغل است.

کلید واژگان : رضایت زناشویی، شاغل، خانه دار.

فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه 2
بیان مساله 4
ضرورت و اهمیت پژوهش 6
هدف تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای تحقیق 8
تعاریف عملیاتی اصطلاحات 8
فصل دوم: ادبیات تحقیق
مقدمه 11
بخش اول: خانواده
کار کرد مطلوب خانواده 12
معنی و مفهوم خانواده متعادل 14
خانواده مدرن 15
زیر منظومه زن و شوهری 17
بخش دوم: تفاوت های زنان و مردان
نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها 19
تفاوت در رشد 19
تفاوت در علایق و رغبت ها 22
پرخاشگری 23
اضطراب 24
بخش سوم: رضایت زناشویی و عوامل موثر بر آن
رضایت زناشویی 25
ایجاد رضایت زناشویی 26
زوج خوشبخت و کامل 28
علل مشکلات و تعارضات در میان زوجین 29
اثرات طلاق 30
نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی 32
مدل مثلث عشق استرنبرگ 33
اثرات نزدیکی و فاصله در تداوم زندگی 36
نقش فشارهای فرهنگی در رضایت زن و شوهر 37
پیشرفت فردی در زوجین 39
روابط جنسی 41
اختلافات مالی 42
روابط والدین و کودک 44
عوامل شخصی 45
حسادت 46
خشونت زناشویی 47
رضایت زناشویی و عقاید مذهبی 49
توصیه های تربیتی برای بحران زدایی 50
هفت اصل زندگی زناشویی کارآمد 52
بخش چهارم: اشتغال زنان
زنان شاغل 57
زنان خانه دار 60
تعارض بین نقش های شغلی و نقش های زوج ها در خانه 62
راه حل های پیشنهادی برای کاهش تعارض 62
نکات مثبت و منفی کار کردن زن 63
بخش پنجم: مروری بر پژوهش ها
تحقیقات انجام شده داخلی 65
تحقیقات انجام شده خارجی 66
فصل سوم: فرایندهای روش شناختی
مقدمه 69
طرح تحقیق 69
جامعه آماری 70
روش نمونه گیری و حجم نمونه 70
ابزار گرد آوری اطلاعات 70
روش جمع آوری اطلاعات 75
روش های آماری تجزیه و تحلیل داده های تحقیق 75



دانلود بررسی رضایت زناشویی خانواده‌های زنان شاغل و خانه دار

امروزه شاهد افزایش روز افزون شاغل بودن زنان نسبت به گذشته می باشیم که این تغییر نقش ها می تواند رضایت زناشویی زوجین و همچنین جنبه های مختلف زندگی و فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد و از آن می توان به عنوان عنصری موثر در تعارضات زناشویی یاد کرد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1300 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 104
بررسی رضایت زناشویی خانواده‌های زنان شاغل و خانه دار

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

چکیده
امروزه شاهد افزایش روز افزون شاغل بودن زنان نسبت به گذشته می باشیم که این تغییر نقش ها می تواند رضایت زناشویی زوجین و همچنین جنبه های مختلف زندگی و فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد و از آن می توان به عنوان عنصری موثر در تعارضات زناشویی یاد کرد بر این اساس در این پژوهش به مقایسه رضایت زناشویی زنان شاغل اداره هواشناسی استان آذربایجان شرقی و خانه دار و مردان دارای همسر شاغل و یا خانه دار در شهر تبریز پرداخته شد. جهت دستیابی به هدف کلی دو فرضیه تدوین گردید.

1- بین شاغل بودن یا خانه دار بودن زنان و سطح رضایت از زندگی شان رابطه مستقیم وجود دارد
2- سطح رضایت از زندگی مردانی که زنان خانه دار دارند بیشتر از سطح رضایت از زندگی مردانی است که زنان شاغل دارند.
بدین منظور 60 نفر از زنان متاهل که 30 نفر شاغل و 30 نفر خانه دار بودند و 60 نفر از مردان متاهل که آنها نیز 30 نفر شان دارای همسر خانه دار و 30 نفر دیگر دارای همسر شاغل بودند انتخاب و بررسی شدند. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی نوع پس رویدادی بوده است برای سنجش میزان رضایت زناشویی از پرسش نامه انریچ استفاده شد داده های حاصل از این پرسش نامه از طریق آزمون t برای دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج حاکی از آن بود که رضایت زناشویی زنان خانه دار بیشتر از زنان شاغل می باشد همچنین نتایج نشان داد که رضایت زناشویی مردان دارای همسر خانه دار بیشتر از مردان دارای همسر شاغل است.

کلید واژگان : رضایت زناشویی، شاغل، خانه دار.

فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه 2
بیان مساله 4
ضرورت و اهمیت پژوهش 6
هدف تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای تحقیق 8
تعاریف عملیاتی اصطلاحات 8
فصل دوم: ادبیات تحقیق
مقدمه 11
بخش اول: خانواده
کار کرد مطلوب خانواده 12
معنی و مفهوم خانواده متعادل 14
خانواده مدرن 15
زیر منظومه زن و شوهری 17
بخش دوم: تفاوت های زنان و مردان
نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها 19
تفاوت در رشد 19
تفاوت در علایق و رغبت ها 22
پرخاشگری 23
اضطراب 24
بخش سوم: رضایت زناشویی و عوامل موثر بر آن
رضایت زناشویی 25
ایجاد رضایت زناشویی 26
زوج خوشبخت و کامل 28
علل مشکلات و تعارضات در میان زوجین 29
اثرات طلاق 30
نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی 32
مدل مثلث عشق استرنبرگ 33
اثرات نزدیکی و فاصله در تداوم زندگی 36
نقش فشارهای فرهنگی در رضایت زن و شوهر 37
پیشرفت فردی در زوجین 39
روابط جنسی 41
اختلافات مالی 42
روابط والدین و کودک 44
عوامل شخصی 45
حسادت 46
خشونت زناشویی 47
رضایت زناشویی و عقاید مذهبی 49
توصیه های تربیتی برای بحران زدایی 50
هفت اصل زندگی زناشویی کارآمد 52
بخش چهارم: اشتغال زنان
زنان شاغل 57
زنان خانه دار 60
تعارض بین نقش های شغلی و نقش های زوج ها در خانه 62
راه حل های پیشنهادی برای کاهش تعارض 62
نکات مثبت و منفی کار کردن زن 63
بخش پنجم: مروری بر پژوهش ها
تحقیقات انجام شده داخلی 65
تحقیقات انجام شده خارجی 66
فصل سوم: فرایندهای روش شناختی
مقدمه 69
طرح تحقیق 69
جامعه آماری 70
روش نمونه گیری و حجم نمونه 70
ابزار گرد آوری اطلاعات 70
روش جمع آوری اطلاعات 75
روش های آماری تجزیه و تحلیل داده های تحقیق 75



دانلود بررسی رضایت زناشویی خانواده‌های زنان شاغل و خانه دار

امروزه شاهد افزایش روز افزون شاغل بودن زنان نسبت به گذشته می باشیم که این تغییر نقش ها می تواند رضایت زناشویی زوجین و همچنین جنبه های مختلف زندگی و فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد و از آن می توان به عنوان عنصری موثر در تعارضات زناشویی یاد کرد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1300 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 104
بررسی رضایت زناشویی خانواده‌های زنان شاغل و خانه دار

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

چکیده
امروزه شاهد افزایش روز افزون شاغل بودن زنان نسبت به گذشته می باشیم که این تغییر نقش ها می تواند رضایت زناشویی زوجین و همچنین جنبه های مختلف زندگی و فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد و از آن می توان به عنوان عنصری موثر در تعارضات زناشویی یاد کرد بر این اساس در این پژوهش به مقایسه رضایت زناشویی زنان شاغل اداره هواشناسی استان آذربایجان شرقی و خانه دار و مردان دارای همسر شاغل و یا خانه دار در شهر تبریز پرداخته شد. جهت دستیابی به هدف کلی دو فرضیه تدوین گردید.

1- بین شاغل بودن یا خانه دار بودن زنان و سطح رضایت از زندگی شان رابطه مستقیم وجود دارد
2- سطح رضایت از زندگی مردانی که زنان خانه دار دارند بیشتر از سطح رضایت از زندگی مردانی است که زنان شاغل دارند.
بدین منظور 60 نفر از زنان متاهل که 30 نفر شاغل و 30 نفر خانه دار بودند و 60 نفر از مردان متاهل که آنها نیز 30 نفر شان دارای همسر خانه دار و 30 نفر دیگر دارای همسر شاغل بودند انتخاب و بررسی شدند. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی نوع پس رویدادی بوده است برای سنجش میزان رضایت زناشویی از پرسش نامه انریچ استفاده شد داده های حاصل از این پرسش نامه از طریق آزمون t برای دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج حاکی از آن بود که رضایت زناشویی زنان خانه دار بیشتر از زنان شاغل می باشد همچنین نتایج نشان داد که رضایت زناشویی مردان دارای همسر خانه دار بیشتر از مردان دارای همسر شاغل است.

کلید واژگان : رضایت زناشویی، شاغل، خانه دار.

فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه 2
بیان مساله 4
ضرورت و اهمیت پژوهش 6
هدف تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای تحقیق 8
تعاریف عملیاتی اصطلاحات 8
فصل دوم: ادبیات تحقیق
مقدمه 11
بخش اول: خانواده
کار کرد مطلوب خانواده 12
معنی و مفهوم خانواده متعادل 14
خانواده مدرن 15
زیر منظومه زن و شوهری 17
بخش دوم: تفاوت های زنان و مردان
نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها 19
تفاوت در رشد 19
تفاوت در علایق و رغبت ها 22
پرخاشگری 23
اضطراب 24
بخش سوم: رضایت زناشویی و عوامل موثر بر آن
رضایت زناشویی 25
ایجاد رضایت زناشویی 26
زوج خوشبخت و کامل 28
علل مشکلات و تعارضات در میان زوجین 29
اثرات طلاق 30
نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی 32
مدل مثلث عشق استرنبرگ 33
اثرات نزدیکی و فاصله در تداوم زندگی 36
نقش فشارهای فرهنگی در رضایت زن و شوهر 37
پیشرفت فردی در زوجین 39
روابط جنسی 41
اختلافات مالی 42
روابط والدین و کودک 44
عوامل شخصی 45
حسادت 46
خشونت زناشویی 47
رضایت زناشویی و عقاید مذهبی 49
توصیه های تربیتی برای بحران زدایی 50
هفت اصل زندگی زناشویی کارآمد 52
بخش چهارم: اشتغال زنان
زنان شاغل 57
زنان خانه دار 60
تعارض بین نقش های شغلی و نقش های زوج ها در خانه 62
راه حل های پیشنهادی برای کاهش تعارض 62
نکات مثبت و منفی کار کردن زن 63
بخش پنجم: مروری بر پژوهش ها
تحقیقات انجام شده داخلی 65
تحقیقات انجام شده خارجی 66
فصل سوم: فرایندهای روش شناختی
مقدمه 69
طرح تحقیق 69
جامعه آماری 70
روش نمونه گیری و حجم نمونه 70
ابزار گرد آوری اطلاعات 70
روش جمع آوری اطلاعات 75
روش های آماری تجزیه و تحلیل داده های تحقیق 75



دانلود بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی رضایت زناشویی می پردازدجامعه آماری این پژوهش از کلیه معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی شهرستان کرج در سال 8685 می باشدنمونه این پژوهش به صورت خوشه ای مرحله ای انتخاب شده که شامل 240 نفر می باشدابزارهای مورد استفاده در این پژوهش دو پرسشنامه می باشد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 504 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست صفحه

فصل اول: کلیات پژوهش 2

1-1 مقدمه 3

1-2 بیان مسئله 7

1-3 اهمیت پژوهش 9

1-4 اهداف پژوهش 10

1-5 فرضیه های پژوهش 11

1-6 تعریف مفاهیم و اصطلاحات 11

فصل دوم: ادبیات پژوهش 12

2-1 تاریخچه هوش هیجانی 13

2-2 تئوری هوش هیجانی سالووی و مایر 16

2-3 مفاهیم اساسی هوش هیجانی 17

2-4 مولفه های گلمن 18

2-5 آموزش و یادگیری هوش هیجانی 24

2-6 رضایت زناشویی 27

2-7 مدل پنج مرحله ای برچلر 35

2-8 رضایت زناشویی و هوش هیجانی 38

2-9 مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه هوش هیجانی و رضایت زناشویی 42

فصل سوم:روش اجرای پژوهش 49

3-1 طرح کلی پژوهش 50

3-2 جامعه آماری 50

3-3 نمونه آماری 51

3-4 متغیر های پژوهش 51

3-5 ابزارهای پژوهش 52

3-6 روش اجرای پژوهش 57

3-7 روش آماری 58

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 59

4-1 اطلاعات جمعیت شناختی 60

4-2 نتایج به دست آمده از پژوهش 65

4-3 اطلاعات بیشتر پژوهش 75

فصل پنجم: نتیجه گیری 79

5-1 خلاصه و نتیجه گیری 80

5-2 بحث در زمینه ی یافته ها 81

5-3 محدودیت های پژوهش 86

5-4 پیشنهادات نظری 87

منابع 88

پیوست 91

چکیده:

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی رضایت زناشویی می پردازد.جامعه آماری این پژوهش از کلیه معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی شهرستان کرج در سال 86-85 می باشد.نمونه این پژوهش به صورت خوشه ای مرحله ای انتخاب شده که شامل 240 نفر می باشد.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش دو پرسشنامه می باشد.

1- پرسشنامه هوش هیجانی سریاشیرینگ که توسط منصوری در یاران ترجمه و هنجار یابی شده است.

2- پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون.

بعد از جمع آوری اطلاعات و داده ها آن ها از طریق روش های آماری (توصیفی و استنباطی) همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس و ضریب تعیین رگرسیون و .. مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. که نتایج حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی نواحی 4 گانه ی کرج رابطه وجود دارد.همچنین در خلال این پژوهش رابطه بین هوش هیجانی و موفقیت شغلی هم بررسی شده است که نتایج نشانگر وجود رابطه بین آن ها می باشد.

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه:

طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گورن آلبورت، آبراهام مازلو و کارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساسا خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیما تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند.

در حیطه روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت سلامت عمومی پرداخته اند که همه در جای مقبول و هر یک تکامل بخش و یا حداقل مپوش نظریه های خود بوده است.فروید به عنوان چهره ی معروف، روان شناسی نیروی اول معتقد است هسته مرکزی روان نژدی یا نورتیک اضطراب است. اضطراب یک ترس دورنی شده است ترس از این که مبادا تجارب درد آور گذشته یادآوری شوند.(شفیع آبادی و ناصری، 1383)

هدف از روان درمانی در این دیدگاه ایجاد سلامت عمومی است.سلامت عمومی دو جنبه دارد یکی هدف از آن سازگاری با محیط بیرونی دیگری سازش با محیط درونی، محیط مجموعه عوامل و امکاناتی است مواجهه می تواند از آن میان برای توسعه ی توانایی های خود به منزله ی یک انسان آزاده دست به انتخاب بزند (با باترسون، 1996، به نقل از شفیع آبادی، 1384)

در سراسر جریان روانکاوی در درجه ی اول بر روش سازش احساسات و عواطف تاکید می کند این احساسات شامل، اضطراب، خصومت و عشق و رنجش و .... و امثال این ها می شود به مرور که احساسات روشن تر می شوند دفاع های که آن ها را از نظر به دور می دارند نیز واضح تر می شوند و به مرور که مراجع پذیرش بیشتری را از جانب درمانگر احساس می کند.عشق و علاقه او به خودش افزایش می یابد، می تواند احساسات خود را تحمل کند و از دست زدن به دفاع هایی که دیگر برای کنترل احساسات لزومی ندارد، بپرهیزد (شفیع آبادی، 1379)

به عقیده مازلو (1970)بزرگترین کشف فروید این است که علت عمده بیماری های روانی به ترس از دانش درباه خویشتن، درباره هیجان ها، تکانش ها، خاطرات، استعدادها و ... به طور کلی این نوع ترس دفاعی است به این مفهوم که نوعی حمایت از عزت نفس ما و از عشق و احترام به خودمان به شمار می رود ما گرایش داریم که از هر نوع دانشی که بتواند باعث شود که خودمان بدمان بیاید یا احساس حقارت کنیم.(مازسو، ترجمه رضوانی، 1384)

ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل بین زن و مرد که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی عمل آن ها مورد پذیرش قانون قرار گرفته است و این فرایند ازدواج نام دارد.هم چنین ازدواج ارتباط را می سازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تمامیتی است بی نظیر به عبارت دیگر ارتباطات انسانی دیگر یک بعد از ابعاد حیات را می پوشانند در حالی که زوجیت دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی است به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان در گردونه ارتباطات مختلف ازدواج قرار می دهد که به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نیست.

نه تحصیلات نه تجربه و نه معلومات و نه هوش، هیچ یک نمی توانند تعیین کند که چرا یک نفر موفق نمی شود.چیز دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توضیحی ندارد.مانند این موضوع را هر روز در محیط کار، خانه، کلیسا، مدرسه و در محله خود می بینیم. ما مردم با هوش و تحصیل کرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت ها یا خصوصیات بارز بسیار موفق هستند.ما از خودمان می پرسیم چرا؟ (اسپرینگ استیون ترجمه ساحل آرام 1384) پاسخ این سؤال تقریبا همیشه به مفهومی به نام هوش هیجانی بر می گردد یا این که شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی از هوش شناختی یا تجربه فرد بسیار دشوارتر است و نیز نمی توان آن را در سابقه کاری قید کرد، نمی توان قدرت آن را انکار کرد.مدت هاست که دیگر هوش هیجانی یک راز نیست.مدت هاست مردم درباه هوش هیجانی حرف می زنند اما قادر نبوده اند آن را کنترل و از آن استفاده کنند.ما بیشترین قسمت از انرژی خود برای خود – بهبودی را به کسب معلومات، تجربه، هوش شناختی، و تحصیلات اختصاص می دهیم.این کار زمانی عالی می شود که بتوانیم هیجان های خود، هیجان های دیگران و تاثیر عمقی را که بر زندگی روزمره ما دارند به طور کامل درک کنیم.(اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384)

فاصله زیادی بین محبوبیت هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم و کاربرد آن در جامعه دو علت دارد.

علت اول: این است که مردم آن را متوجه نمی شوند و نمی فهمند.آن ها هوش هیجانی را اغلب با اجتماعی بودن اشتباه می گیرند. دومین علت: این است که آن ها فکر می کنند انسان ها هوش هیجانی را یا به طور کامل دارند یا اصلا ندارند.با درک هوش هیجانی و پی بردن به این که چگونه می توانیم آن را در زندگی به کار بگیریم خواهیم توانست از تمام هوش، تحصیلات و تجربه هایی که در طول سالیان اندوخته ایم استفاده کامل ببریم. (اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384).

بیان مسئله:

شواهد فراوانی گواهی آن است که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری فقط روابط صمیمی و درک و احساسات از جانب همراهانشان به مشکلات متعدد و فراگیری دچارند.بدیهی است که کمبودهای موجود در کفایت های عاطفی و هیجانی در کنار عوامل متعدد دیگر از قبیل عوامل اقتصاد و فرهنگی اجتماعی اثرات نامطلوبی بر زندگی می گذارد، که می توان به کمبودهایی در توانایی، خودآگاهی خویشتن داری، همدلی، توانایی تسکین دادن یکدیگر اشاره کرد.در حقیقت این معضل سبب پریشانی روابط زناشویی آن ها شده و احساس رضایت[1] و خشنودی از زندگی آن ها را کاهش می دهد. به طور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترک بیشتر شود احتمال ناسازگاری[2] و جدایی بیشتر می شود که همین مساله یکی از دلائل مراجعه فراوان درمان جویان، به مراکز مشاوره بهداشت روانی می باشد.(میر خشتی، 1375).

به دلیل اهمیت رضایت زناشوی از یک سو بدون هوش هیجانی باید نحوه ی عملکرد هوش هیجانی از دیدگاه گلمن (1995) اشاره کرد:

1- شیوه عقلانی

2- شیوه هیجانی

زندگی انسان ناشی از تعامل کارکرد این دو عامل است.به جای نادیده گرفتن هیجانات شخصی باید به طور هوشمندانه با آن ها مواجهه شد و خود را برای پایداری در مقابله با ناکامی برانگیخت و حالان روحی و خلقی خود را تنظیم کرد و ارضای نیاز را به تعویق انداخت و از غرق شدن تفکر در مسائل ناراحت کننده اجتناب کرد و با دیگران همدردی کرد.(گلمن. ترجمه پارسا 1382). پژوهش های متعددی در مورد رضایت مندی زناشویی براساس موارد شغلی و تحصیلی، اجتماعی، فرزند پروری صورت گرفته است.

عوامل متعددی نیز می توانند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نمایند:

1- سازگاری با شریک زندگی: افرادی که دوره کودکی خود را با محبوبیت سپری کرده اند توانایی سازگاری بیشتری با دیگران و بینش اجتماعی لازم را دارا می باشند.

2- سازگاری جنسی: برآورده کردن نیازهای جنسی یکدیگر.

3- سازگاری با شرایط اقتصادی: ازدواج در سنین پایین که همراه با مشکلات اقتصادی می باشد و یکی از علل طلاق است.

4- سازگاری با بستگان همسر: باید یاد بگیرند به پدر و مادر و خواهر و برادران یکدیگر احترام بگذارند (احمدوند 1384).

و آیا هیجانات نقشی در حفظ روابط زناشویی دارند و آیا همسرانی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند احساس رضایتمندی و خشنودی از زندگی زناشویی خود دارند.

اهمیت پژوهش:

در زندگی مشترک غالبا هنگام مواجهه با مشکلات، احساس ناکامی، تحقیر و .. احساسات هیجانات به جای عقل و منطق به همسران غالب می کند لذا شناخت و هدایت هیجانات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است که عوامل متعددی نیز می تواند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نماید وقتی یک زوج در چرخه ی فراینده ی انتقاد قرار گرفتن در موضع دفاعی، خاموشی گزیدن افکار منفی و پذیرش مکرر درماندگی هیجانی اسیر می شوند این چرخه به خودی خود منعکس کننده این واقعیت است که در توانایی خودآگاهی، خویشتن داری، همدلی و تسکین دادن به خود و به یکیدگر اختلالی وجود دارد.بدین ترتیب اهمیت پرورش مهارت ها و توانایی های هیجانی با مراجعه به آمار رو به رشد طلاق و اختلافات ناشویی بیشتر آشکار می گردد.(برنشتاین، ترجمه ی عابدی نائینی 1380) اگر چه تاکید بر تاثیر هوش هیجانی در احساس رضایت زناشویی به معنای نادیده انگاشتن عوامل دیگری هم چون مسائل بیوتکنولوژی، اثرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیست اما برای سلامت ارتباطات عاطفی و هیجانی زوجین و سلامت روانی خانواده و مقابله بسیاری از مشکلات اساسی خانواده و کاستن آمار طلاق در جامعه توجه به راهبردهای اکتسابی در جهت پرورش قابلیت های هیجانی ضروری می نماید.

اهداف پژوهش:

اهداف کلی: سنجش رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی

اهداف اختصاصی پژوهش:

1- بررسی رابطه میزان خودآگاهی و رضایت زناشویی

2- بررسی رابطه میزان کنترل و رضایت زناشویی

3- بین خود کنترلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

4- بین همدلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

5- بین مهارت های اجتماعی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

تعریف مفاهیم و اصطلاحات:

تعریف نظری:

1- هوش هیجانی[3]:EQ: عبارت است از توانایی شناخت درک و تنظیم احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمیز دادن میان احساسات و استفاده از آن در جهت هدایت افکار و اعمال خود (سالودی و مایر 1989).

2- رضایت زناشویی: احساس عینی از خشنودی و رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر (هاوکینز 1968).

تعریف عملیاتی:

1- هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی نمره ای است که آزمودنی از کل آزمون هوش هیجانی سیبریا شرینگ کسب می کند.

2- رضایت زناشویی: منظور از رضایت زناشویی نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی هادسون کسب می کند.


دانلود مقایسه رضایت زناشویی در بین زنان مطلقه و زنان متأهل شهر بوئین زهرا

هدف از تحقیق حاضرمقایسه ضات زناشویی دربین زنان مطلقه و زنان متاهل شهربویین زهرا است که جامعه آماری زنان بویین زهرا است که کل آمار بدست آماده از زنان 3530 1350 نفر است که 130 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است ابزار پژوهش پرسش نامه رضایت زناشویی می باشد که اقتباس از پرسش نامه دلاور است که نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین زنان مطلقه و خا
دسته بندی خبرنگاری
فرمت فایل doc
حجم فایل 93 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 107
مقایسه رضایت زناشویی در بین زنان مطلقه و زنان متأهل شهر بوئین زهرا

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چکیده

هدف از تحقیق حاضرمقایسه ضات زناشویی دربین زنان مطلقه و زنان متاهل شهربویین زهرا است که جامعه آماری زنان بویین زهرا است که کل آمار بدست آماده از زنان 35-30 1350 نفر است که 130 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است . ابزار پژوهش پرسش نامه رضایت زناشویی می باشد که اقتباس از پرسش نامه دلاور است . که نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین زنان مطلقه و خانواده کم درآمد و همن طور و همکین طور زوجین فامیلی از لحاظ رضایت مندی زناشویی با زنان متاهل و خانواده بادرآمد بالا زوجین غریبه تفاوت معنی داری وجود دارد و سطح معنی داری آن برابر 05/0 ≤ P است .

فصل اول

کلیات تحقیق

بیان مساله

ازدواج یک نهاد جهانی است که روابط جنسی انسان را تامین می کند و شناخت اجتماعی به فرزندان می دهد که از آن ناشی شده اند . نهاد ازدواج نیازهای روحی ،زیست شناختی و روان شناسی زوجین را رضامی کند .اکثرادیان ازدواج را به مثابه ی یک واقعه ی مقدس بین زن و مرد به منظور روابط زناشویی سالم و اشاعه اندیشه های دینی ، تلقی می کنند که همین موضوع باعث ایجاد رضایت زناشویی در بین زنان و مردان خواهد بود که ممکن است با هر تلنقری از بین برود که باید از این معزل تا حد امکان جلوگیری به عمل آید . در سال اول ازدواج سالهای دشوار سازگاری زوجین با یکدیگر ، اعضای خانواده و دوستان به شمار می رود که می تواند سالهای طولانی باشد و اغلب هم چنین است . به نظر روانشناسان در ایجاد رضایت از زندگی زناشویی عواملی مانند سازگاری با شریک زندگی ، سازگاری جنسی ، و سازگاری اقتصادی جزء عوامل اصلی زندگی است که شرح آنها هم بوده است . و عدم توجه به این مسائل باعث جدایی و طلاق در بین زوجین خواهد شد که روابط بین فردی همانگونه که در شغل و دوستی نقش مهمی را بازی می کند در ازدواج و رضایت زناشویی نیز بسیار شایان توجه می باشد کار مشکلتر جلوه می کند ( کرباسی – 1379 ) .

همچنین تعاملهای اجتماعی گذشته همسران و همکاری و شریک مساعی آنان با یکدیگر نقش بسزایی در این زمینه دارا می باشد به علاوه افرادی که دوره کودکی ونوجوانی را با محبوبیت سپری می کنند توانایی سازگاری بیشتر با دیگران و بینش اجتماعی لازم را دارا بوده و این امر به آنها کمک می کند که در ازدواج خود نیز موفق تر باشند ( کرباسی 1379 ).

اهمیت و ضرورت تحقیق

نخستین وظیفه ی هنجارهای اخلاقی یک جامعه تنظیم روابط دو جنس زن و مرد بر پایه های مناسب است انسانی ترین عمل تنظیم این روابط همان ازدواج است که می توان آن را به عنوان اتحاد زن و مرد برای بهبود و پیشرفت در آینده و همین طور رضایت از زندگی تعریف کرد . ازدواج و پایبند بودن به اصول آن می تواند توافقی و پیوندی باشد در بین زن و مرد که زیر بنای آن یک نیاز زیستی است و پیدای خانواده به آن مربوط است و اگر این اصول و توافق بشکند باعث ز بین رفتن تداوم خانواده خواهد بود آشنایی بیشترطرفین زندگی یکی از اصولی ترین توافقات زندگی است که رضایت از زندگی و تفاهم را در آن بیشتر و بیشتر می کند و باعث رسیدن به اوج می شود که امید است با پژوهشهای انجام شده بتوان عواملی که رضایت از زندگی زناشویی در بین زوجین را افزایش می دهد بشناسیم و در گسترش و ترویج آن تلاش کنیم .

اهداف تحقیق

هدف از تحقیق حاضر بررسی رضایت زناشویی در بین زنان مطلقه و متاهل می باشد به این صورت که زنان مطلقه بعد از جدایی از زندگی خود رضایت خاطر دارند یا زنان متاهل با وجود مشکلات اعم از اقتصادی و یا تفاهم از زندگی زناشویی احساس رضایت دارند یا خیر ؟

سوال پژوهش

1- آیا بین زنان مطلقه و زنان متاهل از لحاظ رضایت مندی زناشویی تفاوت معنی داری وجوددارد ؟

2- آیا رضایت زناشویی در بین خانواده های کم درآمد با خانواده درآمد بالا تفاوت معنی داری وجود دارد ؟

3-آیا رضایت زناشویی در بین زوجین فامیلی بیشتر از زوجین غریبه است ؟

فرضیه های تحقیق

بین زنان مطلقه و متاهل ازلحاظ رضایت مندی زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .

بین زنان خانواده های کم درآمد و زنان درآمد بالا از لحاظ رضایت زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .

ین زنان زوجین فامیلی و زوجین غریبه از لحاظ رضایت زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد .

متغیرهای تحقیق

رضایت زناشویی متغیر وابسته

وضعیت تاهل ( متاهل بودن و مطلقه ) متغیر مستقل

- جنس متغیر کنترل

- میزان درآمد متغیر تعدیل کننده

تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم

رضایت زناشویی عبارت است از کنش متقابل بین دو نفر ، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برپایی زناشویی خود راه انداخته اند و بطور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته که سازگاری در بین ارتباط جسمانی سازگاری تفاهم با اقوام همسر – سازگاری با مسائل اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رایت زناشویی می تواند نقش داشته باشد ( کهوری نژاد – 1378 )

در این پژوهش رضایت زناشویی عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون رضایت مندی بدست آورده اند .

زنان متاهل : زنانی که با مردی در یک سقف زندگی می کنند و به پرسش نامه رضایت مندی پاسخ می دهند .

زنان مطلقه : شامل زنانی است که بعد از ازدواج بر اساس مشکلاتی از همسر خود جدا شده اند .

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

تعریف ازدواج

ساروخانی به نقل از گارلسون در تعریف ازدواج چنین اظهار می کند که ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دوفرد یک زن و مرد که شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برپایی زناشویی خود راه انداخته اند و به طور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانونی قرار گرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است . به اعتقاد او چهار خصلت : 1- ارتباط جسمانی 2- تخالف جنسی 3- پایایی 4- قرارداد اجتماعی ازدواج دلالت بر ارتباطی دارد که در بین سایر ارتباطات انسانی دارای امنیت بی نظیر است .

دیگر ارتباطات انسانی هر یک به بعدی از ابعاد حیات توجه دارد در حالی که ازدواج دارای ابعاد زیستی ، اقتصادی ، عاطفی و همچنین روانی اجتماعی است .

ازدواج تعهدی مقدس است و برخی همین تقدس را مهمترین وجه تمایز آن از سایر روابط بین انسانها می داندد به نوشته ساروخانی مسیحیان کاتولیک چنان بر این بعد تاکید دارند که از آن شکست ناپذیر بودن ازدواج را استنباط می نمایند پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نیز می فرمایند که « زن بگیرید و طلاق ندهید زیرا عرش از وقوع طلاق می لرزد . » ( نهج البلاغه صص230 ) . همین طور حضرت امام جعفر صادق ( ع ) فرموده اند:« هیچ چیز در میان حلالها منفورتر از طلاق در نزد خداوند نیست ». ( حقانی زنجانی 1366 ) .

اهمیت ازدواج

شرح مقدس اسلام تاکید ویژه ای بر ازدواج دارد به نوشته مظاهری ( 1371 )

رسول خدا ( ص ) می فرماید : «هیچ چیز در نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست» . حضرت علی ( ع ) نیز در این باره فرموده اند : « ازدواج کنید که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا ( ص ) است » .

در باب کراهت مجرد بودن روایتهای زیادی وجود دارد . پیامبر گرامی اسلام ( ص ) رموده اند : « اکثر اهل جهنم عزبها هستند » و یا « پست ترین مرگها ، مرگ عزبهاست » . همچنین فرموده اند : که هرکس زن بگیرد نیمه ایمان خویش را کامل کرده و از خداوند درباره نیم دیگر بترسد »

به نوشته هامبورگ ( 1989 )مطلعات انجام شدهاخیر نشان می دهد که میزان بزهکار پس از ازدواج کاهش می یابد . همچنین تشکیل خانواده شبکه حمایت اجتماعی فرد را وسیعتر می گرداند و این امر خود می تواند دلیلی برای مقاومت در برابر استرسها و بحرانهای زندگیباشد . به علاوه برخی از روان شناسان شیوع بعضی از انواع یماریهای روانی را در خانه های تک نفری تشخیص داده اند به اعتقاد مهدوی 0 1367 ) جامعه شناسان نیز برای خانواده اهمیت خاصی قائل اند . شلسکی جامعه شناس آلمانی برای نهاد خانواده کارکرد یگانه و بسیار مهمی را قایل استکه آن را کارکرد سبکبار کردن می نامد . به نظر او کارکرد سبکبار کردن به این دلیل به خانواده مربوط می شود که این نهاد قادر است نیازهای زیستی و اساسی انسان رابرطرف سازد و هم نیازهای ثانویه و غیر حیاتی وی را ارضاء کند . به بادردی جامعه شناسی ، تقویت مناسبات خصوصی انسانها و به عبارت بهتر بازسازی و قوام بخشیدن به خانواده است .

به نوشته الیاسی ( 1369 ) برخ از صاحبنظران معتقدند که ابعاد خانواده در عصر حاضر تحلیل رفته و به زنو شوهر و فرزندان منحصر گردیده است . همچنین خانواده به جای واحد تولیدی به واحد مصرفی تبدیل شده و خدماتی را که قبلاً جزو وظایف خود می دانست ، مثل مراقبت از بیماران جسمانی یا روانی به سایر نهادها واگذار گردیده و حتی بسیاری از کارکردهایی را هم که هنوز بازی می کند با دیگر نهادها تقسیم نموده است. به علاوه با سایر واحدهای خانوادگی تعاملش کم و روابطش سست ترشده است . از سوی دیگر نگرش متفاوتی نسبت به نظام خانواده وجود دارد که آن را به گونه ای چشمگیر به تصویر می کشد و آن این است که خانواده پناهگاه و کانون ویژه ای برای آوردن نیازهای عاطفی افراد بوده و در این رهگذر ابتدا همسران و س÷س فرزندان قرار می گیرد که تمامی آن احساساتی را که از خویشاوندان وهمسایگان و دوستان در گذشته دریافت می کردند امروزه به صورت متراکم باشد سستی بیشتر از یکدیگر دریافت می کنند ( الهی نژاد – 1379 ) .

مشکلات ازدواج

اسلام برای تسهیل امر ازدواج موانع این امر مهم را از سر برداشته است . از نظر اسلام حتی فقر نمی تواند مانع ازدواج شود و هر چه مهریه و جهیزیه کمتر باشد مطلوبتر و بهتر است . پیامبر گرامی اسلام ( ص ) فرموده اند : « وقتی کسی که خلق و دین وی مایه رضایت است به خواستگاری می آید به وی زن بدهید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد در روی زمین فراوان خواهد شد » به نوشته ساروخانی (1370)متاسفانه گاه فرهنگ در انتخاب همسر مشکلات چندی را در سر راه جوانان قرار می دهد و سبب می شود که از میزان ازدواج کاسته گردد . در چنین شرایطی جوانان باید دوره ای طولانی از خویشتن را برای جنسی بگذارند و ممکن است این امر آنان را در مسیرهای انحرافی قرار دهد . البته وجود مراسم ساده و بدون هزینه سنگین در هنگام برگزاری امر ازدواج به این دلیل که سبب معارفه اقوام و خویشان طرفین به یکدیگر شده و اسباب قوام و وفاق اجتماعی را فراهم می آورد و همچنین نوعی تضمین ضمنی برای خانواده نو ایجاد می کند و سبب به یاد ماندن آن در اذهان می شود ، مفید می باشد . اما قرار دادن مهریه سنگین ، جهیزیه اصطلاحاً آبرومند و مراسم پر هزینه در هتلها و تالارها موانع مهمی در امرازدواج به حساب آمده و موجب می گردند که افراد مجرد احساس تنهایی ناخرسندی ، بی تفاوتی نسبت به خواستهای طبیعی جنسی خود و عدم تعلق خاطر نموده و فاقد وجهه اجتماعی لازم گردند که این امر به خصوص برای زنان بسیار مهم است . زیرا آنان در بسیاری از موارد منتظر اشتغال نشده و خانه داری و مادر شدن را که به حق وظیفه اصلی زن است بر انجام فعالیتهای اجتماعی ترجیح می دهند . دختر خانه مانده وجهه اجتماعی مطلوبی ندارد و با گذشت زمان نیز شانس خود را بیشتر از دست می دهد البته باید اضافه کرد که علاوه بر عاملهای فوق ، دلیل های دیگری نیز برای تجرد وجود دارد . شخصی که بار مسئولیت خانواده خود را به دوش می کشد، فردی که سخت درگیر شغل و حرفه خود می باشد ،کسی که تجربه ازدواج می باشد به ناچار باید دوره تجرد بیشتری را تحمل کند . در هر حال هر قدر تمایل به ازدواج بیشتر باشد فرد از تجرد احساس ناخشنودی بیشتری خواهد داشت ( الهی نژاد – 1379 )