دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف ارزیابی عملکرد
در رابطه با ارزیابی عملکرد، تعاریف مختلفی ارائه گردیده است که به چند مورد اشاره میشود:
-ارزیابی عملکرد عبارت است از سنجش سیستماتیک و منظم کار افراد در رابطه با نحوه انجام وظیفه آن ها در مشاغل محوله و تعیین پتانسیل موجود در آن ها جهت رشد و بهبود (میرسپاسی،35:1386).
ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولا مترادف با اثر بخشی فعّالیّتها است. منظور از اثربخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامهها با ویژگی کارا بودن فعّالیّتها و عملیات است (رحیمی،1385).
-ارزیابی عملکرد به فرآیند سنجش و اندازهگیری عملکرد دستگاهها در دورهای مشخّص بهگونهای که انتظارات و شاخصهای مورد قضاوت برای دستگاه ارزیابی شونده شفاف و از قبل از آن ابلاغ شده باشد، اطلاق میگردد (طبرسا،4:1378).
وردر و دیویس معتقدند: ارزیابی عملکرد فرآیندی است که عملکرد شاغل با آن اندازهگیری میشود و هنگامی که درست انجام شود کارکنان، سرپرستان، مدیران و نهایتاً سازمان از آن بهرهمند خواهد شد. کاسیو ارزیابی عملکرد را توصیف نظامدار نقاط قوّت و ضعف عملکرد فرد یا گروه در رابطه با اجرای وظایف محوله تعریف میکند.
ارزیابی عملکرد در بعد نحوه استفاده از منابع و امکانات در قالب شاخصهای کارایی بیان میشود. اگر در سادهترین تعریف، نسبت داده به ستاده را کارایی بدانیم، نظام ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی تصمیمات مدیریّت در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش قرار میدهد.
2-13- تاریخچه ارزیابی عملکرد
در سال 1354 براساس اصلاحیه مورخ28/12/1353 قانون استخدام کشوری و به موجب بند ۶ قسمت ب ماده ۶۰۴ قانون مذکور وظیفه ارزشیابی و کارایی در دستگاههای اجرایی کشور، به منظور راهنمایی آن ها در جهت برقراری روشهای صحیح اداری و اصول مدیریّت و گزارش آن به نخست وزیر، به سازمان اموراداری و استخدامی کشور منتقل و در پی آن دفتر ارزشیابی سازمان های دولتی تشکیل شد. در سال ۱۳۵۹ دفتر ارزشیابی سازمان های دولتی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور منحل و اقدامّات مربوط به ارزیابی کارایی و عملکرد دستگاههای اجرایی تا سال ۱۳۷۶متوقف شد. در سال ۱۳۷۹ نیز پس از ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور اداری واستخدامی کشور و تشکیل سازمان مدیریّت و برنامهریزی کشور، این وظیفه بر عهده دفتر ارزیابی عملکرد سازمان مدیریّت و برنامهریزی کشور گذاشته شد. (البته اکنون با انحلال سازمان مدیریّت این وظیفه به عهده معاونت راهبردی ریاست جمهوری گذاشته شده است).
2-14- انواع ارزیابی
ارزیابی به دو نوع کلی طبقهبندی میشود ( ارزیابی آیندهنگر،ارزیابی گذشته نگر). ارزیابی آیندهنگر، همان طور که از نامش پیداست نوعی ارزیابی است که اولاً قبل از تهیه برنامه انجام میشود، ثانیاً برای تعیین منطقی بودن یا حقانیت ایجاد برنامه صورت گیرد. بنابراین ارزیابی آینده نگر مشخّص میکند که آیا مسئله و نیازی وجود دارد که حقانیت ایجاد برنامهای برای حل یا تأمین آن را توجیه کند و به این سؤال نیز پاسخ
میدهد که در صورت اجرا نشدن برنامه مورد بحث، جامعه با چه پیامدهای منفی مواجه میشود. ارزیابی گذشته نگر برخلاف ارزیابی آینده نگر پس از اجرا یا تکمیل برنامه انجام میگیرد. ارزیابی گذشته نگر به دو دسته طبقهبندی میشود( ارزیابی تکوینی، ارزیابی تجمیعی)
2-15- اهداف ارزیابی عملکرد
کنترل مداوم جریان امور در سازمان و استقرار چرخه مدیریّت بهرهوری.-شناسایی نقاط ضعف و قوّت و مشکلات سازمان و تلاش در جهت شکوفایی و افزایش قابلیتها و اصلاح فعّالیّتها، بهبود تصمیمگیری در مورد حوزه و عمق فعّالیّتها، برنامهها و اهداف آینده دولت، بهبود تخصیص منابع و استفاده بهتر از امکانات و منابع انسانی در جهت اجرای برنامههای مصوب، ارتقای پاسخگویی در مورد عملکرد برنامهها، ارتقای توانمندی سازمان در ارائه کمی وکیفی خدمات و رقابت پذیری در فضای ملی و بینالمللی، هدف نهایی از عملکرد، افزایش کارایی و اثربخشی سازمان است.
2-16- اهمیت و ضرورت ارزیابی عملکرد
بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم همافزاییایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبانی برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. دولتها، سازمان ها و مؤسسات، تلاش جلو برندهای را در این مورد اعمال میکنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیشروی سازمان و کسب بازخورد و اطلاع از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست.
لرد کلوین فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری میگوید: هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت میکنیم را اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم، میتوانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم، در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید (رحیمی،36:1385).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 61 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
فناوری اطلاعات و ارتباطات
علم و فن آوری هر دو سازنده تمدن بشر هستند و توسعه هرکدام بدون دیگری ممکن نیست . علم به معنی شناخت عالم هستی و یافتن قوانین حاکم بر طبیعت است . در صورتی که منظور از فن آوری، کاربرد علوم و یافته های علمی در عمل با استفاده از رویه ها و مطالعات منظم و جهت دار برای ارضای خواسته های مادی است و غالباً با اختراع ها و کاربرد وسایل و تجهیزات در ارتباط است. فن آوری دانستن چگونگی انجام کار و فرآیند خلاقی است که در آن ابزار، منابع و نظام ها برای حل مسایل به کار گرفته می شوند تا کنترل انسان را در محیط طبیعی افزایش دهند و شرایط زندگی انسان را بهتر سازند.(یونسکو، 1384 )
" فناوری اطلاعات و ارتباطات از تعامل سه بخش بوجود میآید. بخش اول رایانه است که به عنوان سخت افزار در فرایند انتقال اطلاعات، عمل میکند. بخش دوم، مجموعه داده ها و یا اطلاعات است. در این بخش، داده ها به عنوان محتوا و خمیر مایۀ فرایند انتقال اطلاعات در درون شبکه به جریان میافتند. در واقع آنچه در فرایند انتقال اطلاعات اهمیت دارد همین اطلاعات است که توسط دو بخش دیگر جریان مییابند. بخش سوم، ارتباطات مخابراتی است که از طریق فیبر نوری؛ ماهواره و یا طرق دیگر باعث اتصال این مجموعه به یکدیگر و مجموعه های دیگر میشوند. آنچه از تلفیق این سه بخش بوجود میآید؛ همان فناوری اطلاعات و ارتباطات نامیده میشود که مثال اصلی آن بزرگراههای اطلاعاتی و یا اینترنت است". (صراف، 1385: 44)
در تعریف فن آوری اطلاعات می تو ان گفت که به فرآیندهای جمع آوری، ذخیره سازی، پردازش و بازیابی اطلاعات که در بستر ارتباطی مبتنی برزیر ساخت های رایانه ای شکل می گیرد گفته می شود (نواب زاده، 1380 )بدون فناوری اطلاعات و ارتباطات ، ارتباط در سطح بین اللملی و بین افراد غیر ممکن خواهد بود. امروزه با در اختیار داشتن فناوری اطلاعاتی و ارتباطاتی مختلف و پیشرفته، امکان برقراری سریع ارتباط و تبادل سریع اطلاعات بیش از پیش میسر گردیده است. افراد در هر کجا که باشند میتوانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خود را در هر زمینه ای دریافت کنند.(ابراهیم آبادی ،1382 ،به نقل از سیار،1390: 13)
فناوری اطلاعات و ارتباطات ابزار قدرتمندی است که ما ناچاریم با آن مواجه شویم، در دنیای امروز گریز از فناوری امکان ناپذیر است. به خصوص آنکه امروز فناوری اطلاعات و ارتباطات نه تنها دائماً در درون خود در حال رشد و نوسازی است ، بلکه با نفوذ سریع و خزنده خود توانسته است در میدان علم و عمل وارد شود و دگرگونی وصف ناپذیری در زمینه های گوناگون پدید آورد. در جامعه استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند اثر عمیقی بر مشاغل و زندگی شخصی افراد با ارائه راه حل هایی به منظور دسترسی آسان تر به اطلاعات، راه های کاراتر برای ارتباطات و ابزارهای سازمانی بسیار قدرتمند داشته باشد. برای درک این نکته که چگونه یک جامعه از فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده می کند ارزیابی تعداد افراد جامعه که به فناوری ها دسترسی دارند و چگونگی استفاده آنها از فناوری ها بسیار با اهمیت است. (آمادگی الکترونیکی،1387 :13 )
می توان گفت که فناوری اطلاعات و ارتباطات به مثابه جدیدترین فناوری های ساخت بشر، توانایی گردآوری ، سازماندهی ،ذخیره و بازیابی اطلاعات را در قالب ، صوت و تصویر و متن نوشتاری و عددی دارد که با استفاده از ابزارهای رایانه ای و به کارگیری سیستم های مخابراتی محقق می شود.(جاریانی ، 1382).
2-3: اینترنت
برای بسیاری از ما فناوری اطلاعات وارتباطات در قالب رایانه های دیجیتالی تجلی کرده و به ابزاری لازم برای انجام کارها و رفع نیازهای شخصی تبدیل شده است.در فاصله کوتاهی پس از رواج رایانه ها در دانشگاه ها، پروژ ه های تحقیقاتی برای مرتبط ساختن آن ها با یکدیگر به نحوی که امکان مبادله اطلاعات میان آن ها به وجود آید، آغاز شد. از میان این پروژه ها، پروژه توسعه شبکه، موفقیت بیشتری کسب کرد و به آن چیزی تبدیل شد که امروز آنرا به عنوان «اینترنت » می شناسیم و در حال حاضر بیش از 300 میلیون رایانه را در سراسر جهان به هم مرتبط کرده است.(درخشان،1387)
اینترنت نوعی شبکهء کامپیوتری جهانی است که میتواند ارتباط بین کامپیوترهای نقاط دور از هم را بهمنظور مبادلهء داده ها فراهم کند و با اینکه شبکههای کامپیوتری دیگری نیز وجود دارند،هیچیک ازنظر بزرگی و اهمیت قابل مقایسه با اینترنت نیستند.اینترنت از چندین شبکه تشکیل میشود و مشابه شبکه تلفنی بین المللی است که در آن،بهجای ارتباط صوتی،ارتباط کامپیوتری برقرار میشود و ازاینروی،اینترنت میتواند همه نوع اطلاعات اعم از متن،صدا،تصویر و ویدئو را با کارایی زیاد،بین کامپیوترهای سرتاسر دنیا که به آن وصل هستند،انتقال دهد.(محمدیفر، به نقل از میر حسینی ،1382)
طی ده سال اخیر،اینترنت به یک ابزار مهم ارتباطی میان تمامی گروه های جامعه تبدیل شده و ما برای دسترسی آنی به اطلاعات، ارتباطات اختصاصی، تمامی انواع برنامه های کاربردی، تجاری، روابط کاری و نقل و انتقالات مالی به آن وابسته ایم. قابلیت اطمینان و دسترسی آسان به اینترنت برای موفقیت پایدار و مداوم کشورهای توسعه یافته یک عامل حیاتی به شمار می رود و اهمیت آن برای کشورهای در حال توسعه نیز به سرعت رو به افزایش است. آثار استفاده از رایانه ها نتایج حاصل از انقلاب اینترنت از مرز فواید مستقیم آن ها فراتر رفته و پیش بینی می شود که تاثیرات بیشتری نیز در راه باشند اول از همه اینکه، اینترنت مرزهای جغرافیایی میان کاربران متصل به خود را کمرنگ کرده و روند جهانی سازی را با ارایه قابلیت های رسانه های ارتباطی تسهیل کرده و لذا، هر کسی مستقل از محل فیزیکی خود قادر به برقراری ارتباط با آن است.
ماتیوز [1]در سال 2002 نیز اینترنت را به عنوان ابزاری که ریشه در نظام آموزشی دارد بررسی می کند و معتقد است که اینترنت در ابتدا به منزله ابزاری برای اشتراک منابع گسترش داده شد ولی هم اکنون تلاش های چشمگیری در حال انجام است تا از آن به عنوان یک وسیله آموزشی استفاده شود زیرا که ابزار مهمی در آموزش عالی محسوب می شود.(صالحی ،حاجی زاده،1389 :42 )
[1] Matthews
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
-12-مفهوم کیفیت :
کیفیت، حاکی از درجه ای است که یک محصول با انتظارات مشتری و مشخصات ارائه شده تطبیق دارد. به هرحال کیفیت ارائه خدمات و تولیدات همواره مورد توجه انسانها بوده است. شاید توسعه نوآوری و صنعت نیز، بر مبنای این اصل استوار باشد که انسان هیچ گاه نست به وضع موجود خود راضی نیست و همواره سعی در بهبود آن داشته است. در همین راستا کیفیت در بخش صنعت در دهه های 1950-1940 مورد توجه قرار گرفت و در علوم پزشکی از سال 1980 مطرح شد (رجبی پور میبدی، 1388).
سازمان بین المللی استاندارد (ISO)، کیفیت را مجموعه ای از مشخصات و ویژگی های یک خدمت یا کالا تعریف می کند تا بتواند نیازهای تضمین شده مشتری را برآورده سازد. هدف نظام کیفیت تامین اعتماد لازم برای مشتری و مدیریت ارشد سازمان هنگام ارائه خدمات است. در این میان بیمارستان ها جایگاه ویژه ای دارند، زیرا هر اشتباه حتی از نوع کوچک می تواند جبران ناپذیر باشد. بنابراین لازم است ارائه خدمات بدون نقص و مطابق با استانداردهای حرفه ای ارائه گردد (درگاهی، 1386)
همچنین کیفیت به عنوان توانایی یک فرآورده یا خدمت برای ارضاء نیازهای ابراز شده و میزانی برای برآوردن انتظارات مشتری یا مددجو تعریف شده و منظور از کیفیت خدمات بهداشتی درمانی، میزان دستیابی به مطلوب ترین برآیندهای سلامتی است به گونه ای که خدمات ارائه شده اثربخش، کارا و به صرفه باشد. همچنین کیفیت، ساختار پیچیده ای از ارزشها ، عقاید ونگرشهای افرادی است که در مراقبتهای بهداشتی با یکدیگر در تعامل می باشند، لذا در تعریف کیفیت مراقبت ها، شناخت دیدگاه پرستاران به عنوان بزرگ ترین گروه در میان کارکنان بهداشتی درمانی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است (پازارگادی و همکاران، 1386)
2-13- مفهوم مراقبت در پرستاری:
مراقبت در پرستاری دارای دو جنبه است، بعد عواطف و بعد فعالیتها، که بعد اول مربوط به توجه به مددجو به عنوان یک فرد و اهمیت دادن به آنچه که برای وی اتفاق می افتد می باشد. به عبارت دیگر بعد عاطفی مراقبت برای شاْن، مقام و استقلال فرد دیگر احترام قائل است. بعد فعالیت ها به منظور مساعدت، کمک و خدمت به دیگران است که از طریق ارتباط بین پرستار و بیمار بدست می آید. در حقیقت این بعد از مراقبت مربوط به تشخیص و برآوردن نیازهای بیمار می باشد (عزیززاده فروزی وهمکاران، 1373).
2-14- مفهوم کیفیت مراقبت پرستاری و ابعاد آن :
کاناواکتیکیول و همکاران (2001) ، مضامین کلیدی زیر را در تعریف کیفیت مراقبت پرستاری بدست آوردند:
1-دستیابی به نیازهای فیزیکی بیماران
2-فراهم نمودن حمایت های روانی- اجتماعی برای بیماران
3-اطمینان از توجه به نیازهای روحی و معنوی بیماران
4-رضایت مندی بیماران از مراقبت ها
5-پاسخگو و مسئول بودن مراقبت های پرستاری به نیازهای بیماران
6-اطمینان از ارائه مراقبت های جامع وهمه جانبه به بیمار
که در نهایت تعریف زیر را به عنوان تعریف نهایی ارائه دادند:
" کیفیت مراقبت پرستاری، پاسخگویی پرستاری به نیازهای جسمی، روانی، عاطفی، اجتماعی و معنوی بیماران است، به طوری که به زندگی سالم و طبیعی خود باز گردند و رضایت خاطر بیماران و پرستاران جلب شده باشد " (پازارگادی و همکاران، 1386).
بارهانس و آلیگود (2010) در مطالعه ای کیفی، مراقبت پرستاری با کیفیت از دیدگاه پرستاران را به صورت دستیابی به نیازهای انسان از طریق توجه، همدلی، تعاملات احترام آمیز با بیمار همراه با احساس مسئولیت، حمایت اساسی و یکپارچه از مددجو بیان نمودند (آتش زاده شوریده و همکاران، 1391).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اثربخشی
هنوز دانشمندان علوم سازمانی از اثربخشی تعریف خاصی را ارائه نکرده اند. لذا بیان یک تعریف مشخص از اثربخشی برنامه های آموزشی مشکل به نظر می رسد. اثربخشی مفهوم پیچیده ای است که به شیوه های گوناگون تعریف شده است. و متناسب با هرتعریفی قابل ارزیابی است. بارنارد[1] (1983) اثربخشی را دسترسی به اهداف سازمانی تعریف می نماید.
اتزیونی[2] (1964) معتقد است اثربخشی واقعی یک سازمان خاص به وسیله درجه و میزانی که سازمان به اهدافش دست می یابد تعیین می شود. و رابینز اثربخشی سازمان را به عنوان میزان کسب اهداف کوتاه مدت و بلند مدت با توجه به انتظارات ذی نفعان، ارزیابی کنندگان، در مرحله ی زندگی سازمانی تعریف می کند (گزارش گرد
همایی کارشناسان و مدیران آموزشی، 1384).
به طور کلی تعیین اثربخشی سازمان می خواهد به این سؤال پاسخ دهد که واحدهای سازمانی عملکردشان تا چه اندازه خوب است؛ یا باید تا چه اندازه بهتر گردد(جباری، 1381).
آموزشهای سازمانی زمانی از اثربخشی لازم برخوردار خواهند بود که محصولات و نتایج دوره های آموزشی برگزار شده، تعیین کنند. اهداف پیش بینی شده باشد. برخی از مدیران و مسئولان آموزشی فکر می کنند که هر گونه آموزشی مفید می باشد اما ممکن است برنامه های آموزشی موجود اثربخشی لازم را نداشته باشند (قهرمانی، 1380).
الگوی ارزشیابی اثربخشی کرک پاتریک
دونالد کرک پاتریک الگوی جامعی را مطرح کرده و آن را در سازمان های مختلف از جمله بانک ((Barclay اجرا کرده است. این الگو به عنوان الگویی ساده، جامع و علمی برای بسیاری از موقعیت های آموزش توصیف شده بود. کرک پاتریک ارزشیابی را به عنوان تعیین اثربخشی در یک برنامه آموزشی تعریف کرده و فرآیند ارزشیابی را به چهار سطح یا گام تقسیم می کند (عباسیان، 1385).
1. سطح واکنش : در این سطح می خواهیم واکنش یا عکس العمل شرکت کنندگان در دوره آموزش ضمن خدمت را بررسی کنیم. اگر چه ابزارهای متعددی برای سنجش واکنش افراد شرکت کننده در دوره ها وجود دارد، اما پرسشنامه بیشترین استفاده در مورد نظرخواهی از افراد دارد (فتحی و اجارگاه، 1387).
دلیل اول ارزیابی سطح واکنش آگاهی از چگونگی احساسات مشتریان درباره ی برنامه ی آموزشی است و این که چه تغییرات ضروری برای بهبود برنامه لازم است. دلیل دوم این که کارآموزان به این نکته پی ببرند که عکس العمل و رضایت آنان نسبت به برنامه برای برگزار کنندگان دوره آموزشی مهم است (کرک پاتریک، 2007).
در اینجا راهبردهایی برای ساخت فرمی که بتواند حداکثر اطلاعات را در حداقل زمان فراهم کند توصیه می شود.
- تعداد سؤالات پرسشنامه برای گرفتن بازخورد از بین 8 تا 15 سؤال در تغییر باشد.
- تهیه فرم پرسشنامه بر اساس مقیاس 5 گزینه ای (عالی، خیلی خوب، خوب، نسبتا خوب، ضعیف) و یا بر اساس مقیاس لیکرت (کاملا موافقم، موافقم، خنثی، مخالفم، کاملا مخالفم) تهیه می شود.
- در پایان فرم پرسشنامه پیشنهادهایی برای بهبود برنامه پرسیده شود.
- از کارآموزان نباید نباید خواست نامشان در فرم بنویسند (کرک پاتریک، 2007، ص 25).
2.یادگیری ( دانش): یادگیری یعنی سنجش برآورده شدن هدف های برنامه آموزشی (پورصادق، 1384).
از راههای دیگر ارزشیابی اثربخشی دوره های آموزشی سنجش میزان یادگیری شرکت کنندگان نوعاٌ از طریق امتحان در پایان دوره می باشد. و در عین حال بازخوردهای لازم را به مدرسان و طراحان در خصوص اینکه کدام هدف ها تحقق یافته اند و کدام عقیم مانده اند، می دهد.
[1] Barnard
[2] Etzuni
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
طیف دیدگاه های تربیتی
مقدمه :
هریک از ما در دیدن اشیاء شیوه ای خاص خود داریم یا دارای جهان بینی خاص خود هستیم . جهان بینی ما آمیزه ای از ارزشها ، نگرش ها و ادراکات ماست که در سامان بخشیدن به آنچه در پیرامون ما اتفاق می افتد ، ما را یاری می کند این جهان بینی نقشه ای از واقعیت است که از سوابق ، تجربه ها و فرهنگ ساخته شده و زمینه ساز چگونگی دید ما از اشیاء است (جی پی میلر[1]؛ به نقل از مهرمحمدی ،1386) . بنابراین از آنجایی که هر یک از ما وحتی روانشناسان که در حوزه علم رفتار و شناخت آن فعالیت دارند دیدگاه ها و شیوه های متفاوتی نسبت به مطالعه کودک دارد. یکی با زمینه ذهنی فرویدی به رفتار وتربیت کودک می نگرد ، دومی با دیدگاه اجتماعی یا خانوادگی در تحلیل مسائل رفتاری و شناختی کودک به بحث و بررسی می پردازد و سومی با دیدگاهی انسان گرایانه کودک را محور قرار می دهد. بنابراین هریک از والدین نیز با توجه به جهان بینی هایی که نسبت به دنیای کودک دارند ؛ دیدگاه های تربیتی مختلفی را اتخاذ میکنند ولازم است که هریک از والدین از این دیدگاه ها حداقل اطلاعات لازم را در جهت تربیت کودک ونوجوان خود به کار گیرند. زیرا به نقل از حسین نژاد ومجد فر(1388) ؛ کودکان آگاه نیستند و تصمیم گیری های ناآگاهانه ای دارند ولازم است که والدین شرایط برقراری رشد و پرورش کودک خود را به عنوان یکی از راهکار های تربیتی هم چون مراقبت بر پایه مهربانی ، صلابت ، بزرگی واحترام متقابل را پدید آورند. واین امکان پذیر نیست مگر در سایه آموزش های لازم وآشنایی مادران و پدران با دیدگاه های تربیتی و عوامل آموزش وپرورشی و اجتماعی خانواده. بنابراین ما دراین بخش از تحقیق اشاره ای مختصر به طیفی از دیدگاه های تربیتی و صاحبنظران تعلیم وتربیت می پردازیم.
دیدگا های تربیتی که در این بخش از پژوهش مورد بررسی وتحلیل قرار میگیرند عبارتند از : 1) رفتاری [2] 2) موضوعی /دیسیپلینی[3]، 3) اجتماعی[4]، 4) رشدگرا[5] ، 5 ) فرایند شناختی[6]، 6 ) انسان گرایانه[7]، 7) ماورای فردی[8] یا کل گرا.
در یک سر طیف دیدگاههای تربیتی،دیدگاههای قرار دارند که توجه آنها به ابعاد بیرونی (مانندرفتار دانش آموزان ) معطوف است.در انتهای دیگر طیف ، تأکید بیشتری برابعاد درونی (مانند افکار ، احساسات وانگاره ها) قرار دارد. در میانه طیف دیدگاههای قرار گرفته اندکه کانون توجه خود را تعامل میان ابعاد بیرونی ودرونی قرار دارند(مهر محمدی،1386).
2-6-1- دیدگاه رفتاری :
این دیدگاه باروشهای خاص یادگیری که به رفتار های مشخصی منجر می شود سروکار دارد ، در این دیدگاه مهمترین چیز رابطه بین محیط ورفتار است تغییراتی که در محیط ایجاد می شوند به تغییر در رفتار می انجامند(سیف،1387) از این دیدگاه در برنامه های آموزش وپرورش کودکان استثنایی برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی نیز استفاده شده است. در این برنامه ها موضوع یا تکلیف های یادگیری معمولاً به اجزاء کوچکتر شکسته می شوند. در دیدگاه رفتار گرایی ، توصیف رفتار فرد در قالب های مشخص از آنجا که آنرا قابل مشاهده ساخته ، تهیه یک برنامه برخوردار از ساخت و بافت از پیش تعیین شده را نیز ممکن می سازد (مهر محمدی ،1386) . از اصول اساسی مورد توجه این دیدگاه این است که ؛ اولاً ، تقریباً همه رفتار های انسان یادگرفتنی است و دوم اینکه توجه به عینیت ، [محیط بیرونی فرد] هدف اصلی روانشناسی است (کدیور،1386) .از برجسته ترین سخنگویان این دیدگاه اسکینر[9] است." وی کلیه رفتار ها را به دو دسته کنشگر[10](یا رفتار فعال) که بوسیله یک محرک شناخته شده فراخوانده نمی شود بلکه صرفاً از جاندار صادر می شود و پاسخ گر[11]که بوسیله یک محرک شناخته شده فراخوانده یا ایجاد میشود ، تقسیم کرده است" (سیف،1387). هر چند برخی از آثار او جنجال بر انگیز بوده ، با انطباق دیدگاه رفتار گرایی با موقعیت های گوناگون ، برنامه هایی برای خود کنترلی ، آموزش رفتارجرأت آمیزی وکاهش فشار روانی تهیه شده است.(مهر محمدی،1386).
2-6-2- دیدگاه شناختی :
اطلاعات حاصل ازمطالعه رشد وتحول کودک از آن نظر با اهمیت است که به شکل گیری تدابیر تربیتی کمک می کند و راههایی را به مربیان و والدین نشان می دهد که شرایط لازم را برای رشد و شکوفایی کودکان و نوجوانان فراهم می آورد. در عین حال ، یکی از انگیزه های روانشناسانی که در این زمینه مطالعه می کنند این است که در زمینه ی پیچیدگی های رشد و تحول انسان دانش پایه را فراهم کنند . یکی از معروفترین نظریه های روانشناسان مربوط به دیدگاه شناختی ، نظریه پیاژه است . نظریه پیاژه نه تنها در روانشناسی و نیز در بررسی تحول شناختی کودک دارای منزلتی استثنایی است ، بلکه تأثیرات ژرفی برتعلیم وتربیت داشته است. پیاژه با تأکید بر فعالیت های خود انگیخته کودکان و با مردود شمردن آزمونهایی که مبتنی بر یک جواب صحیح است ، در انتخاب روش مناسب برای کشف ماهیت تفکر کودک تلاش کرد و توانست روش دقیقی برای پیگیری تفکر کودک برگزیند که به روش بالینی مشهور است. این روش ، از معایب آزمونها و مصاحبه به دور است واز وابستگی کودک وآزمایشکر به روابط کلامی تا حد ممکن می کاهد.
به نظر پیاژه ، چهار عامل در تحول شناختی کودک تأثیر دارد که عبارتند از 1) رسش ، 2) تجربیات محیطی ، 3) تعامل های اجتماعی و 4) تعادل جویی .
[1] J.P.Miller
[2] Behavioral
[3] Subgect/dicipline
[4] Social
[5] Developmental
[6] Cognitive process
[7] Humanistic
[8] transpersonal
[9] Skinner,B.F.
[10] operant
[11] respondent
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
در عصر حاظر که عصر تغییر از جامعه صنعتی به جامعه فرا صنعتی یا جامعه ی اطلاعاتی نامیده شده است، طبیعی است که اطلاعات، دانش و آگاهی به عنوان اساسی ترین دارایی ها برای انسان ها و جوامع بشری به حساب آید. رشد و گسترش فناوری اطلاعات در جامعه امروز به حدی سرعت گرفته است که میزان توجه به آن را به عنوان مهمترین شاخص توسعه یافتگی در نظر گرفته اند و معتقدند که عصر حاظر، دنیای متفاوتی خواهد بود که راهبری آن را فناوری اطلاعات بر عهده خواهد داشت. ویژگی مهمی که پدیده فناوری اطلاعات از آن برخوردار است این است که باعث می شود ارتباط انسان با انسان و همچنین انسان با محیط تسهیل شود و ارتقا یابد. فناوری اطلاعات به دلیل تحول پذیری و قدرت تاثیر فراوانی که در رشد آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، امنیت ملی، جهانی شدن و تعدیل مشکلات اطلاع رسانی سنتی دارد، یکی از پویاترین و بحث انگیزترین رشته های علم و فناوری محسوب می شود(محمودی، 1386).
ظهور فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی تمام عرصه های زندگی بشری را تحت تاثیر قرار داده است. سرعت و قدرت نفوذ این فناوری ها برپیکره حیات اجتماعی به اندازه ای است که تمام ابعاد زندگی انسانی را متحول نموده است. ورود این فناوری به عرصه آموزش و پرورش استاندارد ها و ملاک های باسوادی را نیز دگرگون کرده است. به طوری که در دوره های قبلی کفایت داشتن در خواندن، نوشتن و حساب کردن، هدف و غایت آموزش و پرورش بود؛ ولی در عصر حاضر، آموزش و پروش با استفاده امکانات و ساز و کارهای متنوع، در پی پرورش افرادی است که اصطلاحا «باسواد اطلاعاتی» خوانده می شوند. چنین فردی قادر است، داده های مختلف را پردازش کند؛ مسائل متنوع و پیچیده را به طور خلاقانه حل نماید؛ در موقعت های لازم انتقاد کند و بالاخره با تغییرات سریع اجتماعی هماهنگ و همسو باشد (سراجی، 1383).
معلمان باید جهت اجرای یک برنامه پیشرفته فناوری اطلاعات و ارتباطات آمادگی کافی داشته باشد. در حقیقت عرضه ی هر گونه برنامه درسی جدید، مستلزم آمادگی دقیق، مدیریت، تخصیص منابع و حمایت مداوم است. در مورد یک برنامه درسی فناوری اطلاعات و ارتباطات حتی توجه بیشتری باید مبذول گردد (یونسکو، 1382).
سازمان ها برای رسیدن به اهدافشان نیازمند نیروهای کارامد و متبحر می باشند. دبستان، دبیرستان و دانشگاه، نظامی برای تربیت و آموزش دانش و معلوماتی است که افراد را برای ورود به اجتماع و خدمت موثر آماده می کند. ولی افرادی که به استخدام سازمان در می آیند، علاوه بر این معلومات به آموزش تخصصی و حرفه ای نیاز دارند تا دانش فنی و مهارت های لازم را برای انجام شایسته وظایف محول بدست آورند. این آموزش ها به کارکنان این امکان را می دهد تا در نیل به اهداف موفقیت بیشتری داشته و نقش خود به نحو موثری انجام دهند (سعادت، 1386).
در واقع می توان گفت که دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات معلمان، آگاهی او از انواع فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، کارکردها، کاربردها و ارتباط آنها و مهارت فناوری اطلاعات و ارتباطات معلمان را قابلیت های عملیاتی او برای استفاده فناوری جهت بازیابی، ذخیره، مدیریت، یکپارچه سازی، ارزیابی و ایجاد ارتباط میان اطلاعات و دانش دانست. با توجه به توضیحات کذکور، معلمان باید درک عمیقی از مفاهیم فناوری ارتباط و اطلاعاتی داشته باشند. آنها باید بتوانند اجرای اصلی سخت افزاری و نرم افزارها و راهبردهای عیب زدایی در سیست های رایانه ای تسلط داشته باشند و بتوانند از دستگاه های رسانه ای دیجیتالی و روابط نرم افزای آنها استفاده کنند ( سبحانی نژاد و ملازهی، 1391)
لذا لزوم آموزش های ضمن خدمت در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات در بخش آموزش و پرورش احساس می شود. در این میان ارزشیابی دوره های برگزار شده مقوله ای است که نیاید از آن غفلت کرد. و باید در صدد فهم این مسئله مهم برآمد که آیا واقعا تغییر معناداری در شیوه تفکر، عادات رفتاری، نگرش و نحوه انجام دادن وظایف شغل، توسط شرکت کنندگان در دوره آموزشی ایجاد شده است. لذا در این تحقیق، محقق سعی دارد تا با استفاده از چهار سطح الگوی ارزشیابی مدل کرک پاتریک به بررسی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت فاوا معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر پرداخته و در پایان راهکارهای برای استفاده مناسب از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای معلمان دوره متوسطه ارائه دهد.
2-2. آموزش
تعاریف مختلفی از آموزش ذکر شده است که در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
الن گانیه[1] آموزش را روند حل مساله می نامد که هدف از آن تسهیل یادگیری فراگیر است. او معلم را مسئول آموزش می داند که با اتخاذ تدابیر آموزشی و مدیریتی نقش خود را ایفا می کند (فردانش، 1385).
آموزش گاه به معنیinstruction است یعنی کلیه فعالیت های که به منظور ایجاد یادگیری در یادگیرنده از جانب معلم طرحریزی می شود و بین معلم و یک یا چند یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان می یابد. این تعریف در مورد آموزش کلاسی صدق می کند و انواع آموزش را دربر نمی گیرد (شریعتمداری، 1382).
آموزش کوشش های است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی مهارت های فنی و حرفه ای و شغلی و نیز ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان سازمان به عمل می آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیت های شغلی خود می نماید (ابطحی، 1374).
به طور کلی آموزش در داخل سازمان ها به منظور بهبود و کسب مهارت های شغلی جدید، آماده شدن برای حرکت در مسیرهای شغلی مناسب و رفع نیازهای حرفه ای به کار می رود و تنها مفهوم کارآموزی، کارورزی یا تمرین عملی در زمینه بخصوص را در بر نمی گیرد، بلکه دامنه آن بقدری وسیع و گسترده می شود که از فراگیری یک حرفه و یا فن ساده شروع شده و با احاطه کامل بر علوم و فنون بسیار پیچیده، چگونگی رفتار و برخوردهای مناسب در مقابل مسائل انسانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشیده می شود (عباسیان و جنت، 1388).
2-3. آموزش ضمن خدمت کارکنان:
همانند بسیاری دیگر از مفاهیمی که با قلمروهای پیچیده فعالت های انسانی سروکار دارند، آموزش ضمن خدمت نیز مفهومی بحث انگیز است که درباره آن توافق نظر وجود ندارد؛ به عبارت روشنتر در کشورهای مختلف با توجه به گستره آموزش ضمن خدمت کارکنان، تعریف و برداشت متفاوتی از این واژه ارائه می شود. برای آنکه برداشت روشن تری از مفهوم آموزش ضمن خدمت داشته باشیم، بهتر است ابتدا آموزشهای مختلف سازمانی را بررسی کنیم؛ زیرا در این صورت درک مفهوم آموزش ضمن خدمت کارکنان آسانتر خواهد بود ( فتحی واجارگاه، 1387).
[1] - Ellen Gagne
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 121 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 76 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مبانی نظری
فراشناخت واژهای است که به صورت «شناختنِ شناختن» و یا « دانستنِ دانستن» تعریف شده است. تاملی که انسان بر روی فرایندهای ذهنی خود میکند، و اندیشیدن درباره تفکر را فراشناخت مینامند. این مفهوم از مفاهیم نظریه ذهن به شمار میآید، که به صورت عمومی دارای دو مولفه است: یکی دانش درباره شناخت، و دیگری قاعده بخشیدن به شناخت. کودک انسان تا پیش از دبستان هنوز مجهز به فراشناخت نیست و توانایی درکِ نظر و افکار و احساسات دیگران را ندارد، از چهار سالگی به بعد است که میفهمد که افکار و باورهای دیگران بر رفتارشان تاثیر میگذارد و اینکه حتی ممکن است آنها از واقعیت به دور نیز باشد. بیماران مبتلا به اوتیسم فاقد نظریه ذهن میباشند، آدمها را به مانند هر نوع شی دیگری میبینند، در نتیجه به دنیای درون خود پناه میبرند(هیلیگارد و اتکینسون ، 1392) فراشناخت را می توان به سه حیطه به و فراشناخت را می توان به سه حیطه دانش فراشناختی ، تجربه فراشناختی و راهبردهای فراشناختی تقسیم کرد. دانش فراشناختی به باورها و نظریه هایی اطلاق می شود که افراد درباره تفکر خود دارند. تجربه های فراشناختی شامل ارزیابی ها و احساس هایی است که افراد در موقعیت های مختلف درباره ی وضعیت روانی خود دارندو راهبردهای فراشناختی پاسخهایی هستند که برای کنترل و تغییر تفکر به کار گرفته می شوند و به خودتنظیمی هیجانی و شناختی کمک می کنند (ولز ،1390).
درمان فراشناختی پیشرفت جدیدی در درک علل مشکلات بهداشت روانی و درمان آنها است. این رویکرد براساس نظریهی بنیادی کارکرد اجرایی خود نظم بخش (ولز و ماتیوس، 1994، 1996؛ ولز ، 2000) استوار است. این رویکرد ابتدا در مورد اختلال اضطراب فراگیر بهکار برده شد و بعد بهعنوان یک رویکرد درمانی کلّی گسترش یافت. یکی از ویژگیهای اختلالهای روانشناختی نظیر اضطراب یا افسردگی آن است که تفکّر دچار سوگیری و کنترل آن دشوار میشود و همین امر موجب بدتر شدن و تداوم ناراحتی هیجانی میشود. اکثر بیماران گزارش مینمایند که احساس میکنند کنترلی برافکار و رفتارشان ندارند. یک خصیصهی مهم دیگر اختلالهای روانشناختی آن است که الگوهای تفکّر و توجّه شخص بر خود و موضوعات تهدیدکننده متمرکز میشود. درمان فراشناختی بر تغییر این الگوهای تفکّر تأکید میکند و آن را بسیار مهم میداند. رویکرد فراشناختی این الگوهای تفکّر و توجّه را «سندرم شناختی-توجّهی» مینامند. این الگو شامل نگرانی، اندیشناکی، توجّه تثبیت شده و راهبردهای خودتنظیمی یا رفتارهای مقابلهای ناسازگارنهای است که فرد آنها را مفید میداند، امّا نتیجهی معکوس دارند و به تداوم مشکلات هیجانی منجر میشوند. سندرم شناختی- توجّهی توسط فراشناختها کنترل میشود و حذف آن از طریق کمک به بیمار در کسب راههای جدید برای کنترل توجّه، برقراری رابطه با افکار و باورهای منفی، و تغییر باورهای فراشناختی ایجادکننده الگوهای تفکّر ناسازگارانه ضروری است.
نظریهی فراشناختی بر این اصل استوار است که بر خلاف شباهتهای بنیادی در مکانیزمهای آسیبشناختی در میان اختلالهای روانشناختی، هر اختلال محتوای خاص خود را درسطوح شناختی و فراشناختی دارد. برای مثال اختلال اضطراب فراگیر، شامل باورهای منفی دربارهی کنترلناپذیری و خطر نگرانی است. در حالی که اختلال وسواس فکری و عملی، شامل باورهای فراشناختی منفی دربارهی معنی و قدرت افکار مزاحم است. درمان فراشناختی از لحاظ تأکید بر نقش اختلال یا سوگیری در تفکّر در ایجاد و تداوم اختلالهای هیجانی در زمرهی رویکردهای شناختی- رفتاری قرار میگیرد. امّا از لحاظ بنیانهای نظری و مفهومی، مدلهای ویژهی اختلال، تأکید بر فرایندها و دانش فراشناختی و بسیاری از فنون مورد استفاده با درمانهای شناختی سنّتی تفاوت عمدهای دارد. باورهایی که در درمان فراشناختی حایز اهمیّت اند، شناختهای معمولی مورد توجّه درمانهایی شناختی- رفتاری نیستند، بلکه باورهای فرد دربارهی تفکّر یعنی باورهای فراشناختی هستند.
درمان فراشناختی رویکرد نوظهوری است که در نتیجهی مدلسازی و فرضیهآزمایی نظامدار بهوجود آمده و به فنون مختلفی منجر شده است که اثربخشی آنها در مطالعات علمی نشان داده شده است.این رویکرد در درک و درمان اختلالهای مانند اختلال اضطراب فراگیر، استرس پس از آسیب، اختلال وسواس فکری و عملی، اضطراب اجتماعی، افسردگی و اضطراب تندرستی بسیار مؤثّر بوده است. کتابی که در پیش روی شما است، جدیدترین کتابی است که توسّط آدریان ولز بنیانگذار درمان فراشناختی نوشته است.
2-2-نظریه.وماهیّت.درمان.فراشناختی
افکار مهمّ نیستند، امّا پاسخ شما به این افکار مهمّاند. همه، افکار منفی دارند و هرکسی گاهی افکار منفی خود را باور میکند. امّا همه دچار اضطراب، افسردگی و ناراحتی هیجانی پایدار و مداوم نمیشوند. پرسش مهمّ این است: چه چیزی افکار را کنترل کرده و تعیین میکند که آیا فرد میتواند خود را از شرّ این افکار منفی رها سازد یا این که در دام ناراحتی عمیق و مداوم گرفتار میشود؟ کتاب حاضر به این پرسش پاسخ میدهد.
این کتاب فرض میکند که فراشناختها مسئول کنترل سالم و ناسالم ذهن هستند. به علاوه، این اثر بر این اصل استوار است که آنچه هیجانها و نحوهی کنترل آنها را تعیین میکند، نه «چیستی» افکار فرد (به چه فکر میکند) بلکه چگونگی تفکّر فرد است. تفکّر را میتوان به اُرکستر بزرگی تشبیه نمود که نوازندگان و آلات موسیقی زیادی در آن حضور دارند. برای تولید یک پیشدرآمد قابل قبول، وجود دفتر نُت و رهبر ارکستر ضروری است. فراشناخت به مثابهی دفتر نُت و رهبر پشت تفکّر است. فراشناخت، کاربرد شناخت دربارهی شناخت است. فراشناخت فراوردهها و فرایندهای آگاهی را پایش (نظارت)، کنترل و ارزیابی میکند.
برای بسیاری از ما، تجربهی ناراحتی هیجانی، گذرا و کوتاه مدت است، چون راههای مقابلهی انعطافپذیر با عقاید منفی ساختهی ذهنمان (مانند افکار و باورها) را آموختهایم. رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار میشوند که فراشناختهای آنها به الگوی خاصّی از پاسخدهی به تجربههای درونی منجر میشود که موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهای منفی میشود. این الگو «سندرم شناختی- توجّهی " خوانده میشود که شامل نگرانی، نشخوار فکری ، توجّه تثبیت شده و راهبردهای خود تنظیمی یا رفتارهای مقابلهای ناسازگارانه است. گوشهای از این الگوی مخرّب را میتوان در پاسخ یکی از بیماران اخیر من مشاهده کرد.
از این بیمار پرسیدم: «مهمّترین چیزی که در جریان درمان فراشناختی افسردگی آموختید، چیست؟» او پاسخ داد: «مشکل اصلی من این نیست که افکار منفی دربارهی خودم دارم، مشکل اصلی نحوهی پاسخدهی من به این افکار است، دریافتم که عملکرد من مانند ریختن بنزین روی آتش است. من قبلاً متوجّه این فرایند نبودم.» این بیمار متوجّه شد که پاسخهایش به افکار منفی خود، ناخواسته به شکلگیری سبک تفکّر ناسازگارانهای منجر شده بود که خود انگارهی منفی او را تقویت میکرد. در ادامهی همین فصل به ماهیّت این فرایند خواهیم پرداخت.
درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت برای درک نحوهی عملکرد شناخت و نحوهی تولید تجربههای هشیارانهی ما دربارهی خودمان و جهان اطرافمان بسیار مهمّ است.
فراشناخت چیزهایی را که به آن توجّه میکنیم و نیز اطّلاعاتی را که وارد هشیاری ما میشوند، تعیین میکند. همچنین فراشناخت ارزیابیهای ما را شکل میدهد و بر انواع راهبردهایی که برای تنظیم افکار و احسّاساتمان به کار میبریم، اثر میگذارد.
برآیند بحث ما در سرتاسر این کتاب آن است که فراشناخت تأثیر اساسی بر باورها و تفکّر دارد و پایه و اساس تجربههای هیجانی عادی و غیرعادی و هشیار ما را تشکیل میدهد. فرض بنیادی درمانهای شناختی- رفتاری سنّتی مانند نظریهی طرحوارهای بک (بک، 1967،1976) و درمان عقلانی- هیجانی- رفتاری ( الیس، 1962؛ الیس و هارپر، 1967، 1976) آن است که اختلال یا سوگیری در تفکّر موجب اختلال روانشناختی میشود. هر دوی این رویکردها بر نقش محوری باورهای ناکارآمد تأکید مینمایند.
درمان فراشناختی به عنوان یک اصل کلّی با این دیدگاه موافق است و همین امر آن را در زمرهی درمانهای شناختی قرار میدهد. با این حال، فرق آن با رویکردهای قبلی در توجّه به سبک خاصّ تفکّر و انواع باورهایی است که نظریههای دیگر به عنوان علّت اختلال روانشناختی بر آنها تأکید نمیکنند. سبک تفکّر مورد تأکید درمان فراشناختی، تحریفهای شناختی مانند معیارهای مطلقگرا یا تفکّر سیاه و سفید نیست. سبک مورد توجّه درمان فراشناختی، سندرم شناختی- توجّهی است که با درگیری افراطی در تفکّر کلامی مداوم و مشغولیّت ذهنی به شکل نگرانی و نشخوار فکری مشخّص میشود. این وضعیّت با سوگیری توجّهی خاصّ که در آن توجّه فرد بر تهدید متمرکز میشود، همراه است. باورهایی که در درمان فراشناختی حایز اهمّیّت هستند، شناختهای معمولی مورد توجّه در درمانهایی شناختی- رفتاری و عقلانی- هیجانی- رفتاری، دربارهی جهان، خود جسمانی و خود اجتماعی نیستند، بلکه باورهای فرد دربارهی تفکّر (باورهای فراشناختی هستند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 86 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هوش معنوی
مفهوم هوش:
فرهنگ لغات وبستر، هوش را توانایی برای یادگیری یا درک مفاهیم جدید و دستیابی به موقعیت جدید می داند. نازل (2004) هوش را رفتار حل مسئله سازگارانه ای بیان می کند که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیری شده است. این رفتار سازگارانه، از شباهت اهداف متعدد می کاهد که باعث تعارض درونی می شود.. این مفهوم هوش مبتنی بر گزاره ای است که فرایند حرکت به سوی اهداف ،انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع وحل مسئله ضروری می سازد.
هوش به عنوان یک توانایی شتاختی در اوایل قرن بیستم توسط آلفرد بینه مطرح شد ، وی همچنین آزمونی برای اندازه گیری میزان بهره هوش افراد ابداع کرد ، سپس لوئیس ترمن ودیوید وکسلر آزمونهای جدید تری ساختند( رجایی، 1389)
مفهوم تحلیلی غرب از هوش بیشتر بیشتر شناختی است وشامل پردازش اطلاعات می شود ،در حالیکه رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مولفه های گوناگون عملکرد وتجربه انسان از جمله شتاخت شهود وهیجان را در یک ارتباط کامل در بر می گیرد(نازل، 2004)
در چند دهه ی اخیر مفهوم هوش به حوزه های دیگری مانند هوش هیجانی ، هوش طبیعی ، هوش وجودی وهوش معنوی گسترش یافته است ،استرنبرگ (2001) عنوان نمود که برای یک پیش بینی مناسب ازموفقیت های افراد ورهبری نیازمند گسترش مفهوم هوش ،فراسوی هوشبهرهستیم.
سالوی(2002)عنوان کرد هوش انسان متشکل از مجموعه محدودی از قابلیت های شناختی نیست ، بلکه جنبه ای هیجانی نیز می تواند در آن مطرح باشد ، مایر وسالوی(1997) هوش هیجانی را شامل توانایی برای تشخیص درست هیجان ها وعواطف دیگران .پاسخ متناسب به آنها،همچنین برانگیختن ،آگاهی و نظم بخشیدن وکنترل پاسخ های هیجانی خویش می داند. بار- آن(2002) پنج مولفه درون فردی ، بین فردی ،انطباق پذیری ،مدیریت استرس وخلق کلی را برای هوش هیجانی مشخص نموده وآزمونی برای اندازه گیری آن ساخت(رجایی، 1389).
گاردنر (1999) هوش را شامل مجموعه توانایی هایی می داند که برای حل مسئله وایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می شوند، به کار می رود . از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند از : هوش زبانی ، موسیقیایی ،منطقی-ریاضی، فضایی- بدنی، حرکتی، هوش های فردی(که شامل هوش درون فردی وبین فردی می شود)، هوش طبیعی وهوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سوالات وجودی است(آمرام، 2005)، از دید گاردنر هوش وجودی یعنی ظرفیت برای سوال درمورد ماهیت انسان، چرایی وغایت زندگی که در عرفان ،هنر ،شعر وفلسفه ودین جلوه گر می شود اما به این هوش با دیده ی تردید نگریسته است(رجایی ،1389).
هلما واستریزنک (2004) عنوان می کنند که هوش وجودی توانایی برای یافنن معنا ی زندگی است وچهار مولفه را برای هوش وجودی مشخص می کنند:
الف)توانایی ادراک ارزشهای سودمند احتمالی در موقعیت های عینی همچون )مشکلات زندگی،بیماری ،واز دست دادن نزدیکان وغیره ) که فرد را برای یافتن معنای جدیدی از زندگی وتعبیر وتفسیر آن به چالش می کشاند وارزش مثبت دادن به این موقعیت ها ومعنادار کردن آنها منجر به هدفمندی ورضایت در زندگی می گردد.
ب)توانایی برای تشکیل سلسله مراتبی از ارزش ها واهداف که با سیستم اعتقادی سازمان یافته فرد مربوط است .
ج)مدیریت خویشتن ومسائل ،جهت رسیدن به اهداف با شیوه های مناسب.
د)توانایی برای تحت تاثیر قرار دادن وکمک به سایر افراد در مورد یافتن معنای زندگی.
توانایی برای یافتن معنای زندگی یک عنصر مهم در هوش معنوی نیز می باشد، هوش وجودی وهوش معنوی هرچند که کاملا همانند نیستند ، اما سازه های مرتبط به هم هستند که تا حدودی با یکدیگر همپوشی دارند(هلما واستریزنک، 2004).
2-2- معنویت :
معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود ، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است ،ایمونز تلاش کرد معنویت را براساس تعریف گاردنر از هوش ،در چارچوب هوش مطرح نماید ومعتقد است معنویت می تواند شکلی از هوش تلقی شود زیرا عملکرد وسازگاری فرد را پیش بینی می کند وقابلیت هایی را مطرح می کند که افراد را قادر می سازد به حل مسائل بپردازند وبه اهدافشان دسترسی داشته باشد.گاردنر، ایمونز را مورد اتقاد قرار می دهد ومعتقد است که باید جنبه هایی از معنویت که مربوط به تجربه های پدیدار شناختی هستند(مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی)از جنبه های عقلانی ،حل مسئله وپردازش اطلاعات جدا کرد (آمرام، 2005). می توان علت مخلفت محققانی مانند گاردنر را به نگاه شناخت گرایانه آنان از هوش نسبت داد(نازل ،2004).
معنویت دارای سه بعد است :
1- معنا: معنویت شامل جستجوی معنا وهدف به شیوه ای است که به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی ارتباط پیدا می کند ،معمولاً این امر موجب پاسخ به این سوال می شود که « چطور دیدگاه من در مورد وجودی مقدس یا وااقعیتی غایی به زندگی ام معنا می بخشد؟ معنا ممکن است دربرگیرنده ی اصول اخلاقی وارزش های متعالی نیز شود ، بخصوص که چنین جنبه های زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ما نسبت به وجودی مقدس یا واقعیت غایی است .
2- تعالی : این واژه به تجربیات فراشخصی یا وحدت بخش اشاره می کند که ارتباطی فراسوی خود شخصی مان را فراهم می سازد وشامل ارتباط با وجودی مقدی یا واقعیتی غایی می گردد.
3- عشق : عشق منعکس کننده ی بعد اخلاقی معنویت می باشد ، بخصوص زمانی که توسط باورهای مربوط به واقعیتی غایی یا وجودی مقدس برانگیخته شده باشد. بسیاری از آموزگاران معنوی همچون دالایی لاما، عشق را به مثابه ی جوهره ی معنویت می دانند ومعنویت را با ویژگی هایی از روح انسان همچون عشق ، شفقت ،صبر ،تحمل ،بخشایش،رضایت خاطر ،احساس مسئولیت وحس سازگاری که شادمانی را برای خود ودیگران به ارمغان می آورد ،مرتبط می دانند.از نظر هارتز ،اینکه بتوانیم عشق بورزیم یا نه منعکس کننده ی این موضوع است که دو بعد دیگر معنویت (معنا وتعالی ) را، تاچه اندازه جدی می گیریم ،منظور از عشق صرفا یک احساس نیست، عشق می تواند مستلزم انجام دادن کاری باشد که بیشترین فایده را برای خود و دیگران در پی داشته باشد(هارتز،ترجمه ی کامگار وجعفری،1387)
از دیدگاه غباری بناب وهمکاران ، معنویت عبارت است از :ارتباط با وجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ وخم های زندگی وتنظیم زندگی شخصی برمبنای ارتباط با وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان یافته وجهت دار الوهی .این بعد وجودی انسان فطری وذاتی است و با توجه به رشد وبالندگی انسان ودر نتیجه انجام تمرینات ومناسک دینی متحول شده وارتقا می یابد(غباری بناب وهمکاران ،1387).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 197 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعهد سازمانی
تعاریف تعهد سازمانی
در مورد تعریف تعهد سازمانی و شاخص های آن توافق همگانی وجود ندارد. با توجه به همین تعاریف متعدد، درباره ی سنجش آن نیز توافق همگانی وجود ندارد (بکر[1]، 1992). اکثر محققان، تعهد سازمانی را یک حالت روانشناختی دانستهاند که رابطه ی کارمند با سازمان را شرح می دهد (روسیو[2]،1989).
عدهای آن را تمایل کارکنان برای باقی ماندن در سازمان می دانند (گروکسی[3]، 1996؛ هربی ناک و آلوتو[4]، 1972؛ لی[5]، 1971). تعاریف دیگر شامل دلبستگی به سازمان (مودی و دیگران، 1979)، هماهنگی اهداف شخصی و سازمان (بوچونان[6]، 1974) و بروز رفتارهایی برای پاداش های ارزشمند (مایر و آلن، 1984) است.
کاشمن[7] (1992)، تعهد سازمانی را درجهای که یک شخص ارزش ها، اهداف، حس وفاداری و وظیفه شناسی به محل کار خود را درونی می کند، تعریف کرد و بیان کرد که به واسطهی تعهد، یک هدف یکسان قوی در بین کارکنان و گروه های کاری شکل میگیرد.
لوتانز، بک و تایلور[8] (1987) معتقدند که تعهد سازمانی را میتوان در سه ویژگی خلاصه کرد:
الف- اعتقاد قوی فرد نسبت به سازمان و پذیرش اهداف آن
ب- تلاش فراوان و مشتاقانه در جهت دستیابی به اهداف سازمان
ج- تمایل کامل برای باقی ماندن در سازمان
بوت و همکاران[9] (2005، به نقل از دربانیان، 1390)، تعریف دیگری از تعهد سازمانی ارائه میدهند، بدین ترتیب که پیوند روانشناختی بین کارکنان و سازمان برقرار میگردد، به نحوی که این پیوند احتمال ترک داوطلبانه سازمان را توسط کارکن به حداقل برساند. در جدول نیز تعاریفی از تعهد سازمانی توسط میلیانگ و همکاران (2009) ارائه شده است.
جدول 1-1تعاریف سازمانی
سال |
محقق |
تعریف |
1960 |
بکر |
استمرار فعالیت افراد در یک سرمایه گذاری یا شرط بندی زمانی که در دنیای بیرونی نسبت به این سرمایهگذاری یا شرطبندی علاقه وجود داشته باشد. |
1968 |
کانتر[10] |
تمایل افراد به اینکه انرژی و وفاداری خودشان را وقف سازمان کنند. |
1974 |
پورتر و دیگران |
میزانی که فرد هویت خودش را با یک سازمان خاص بشناسد و با آن سازمان دلبستگی برقرار کند. |
1982 |
واینر[11] |
یک نیروی درونی است که افراد را به سمتی سوق میدهد تا در جهت اهداف و علایق سازمان رفتار کنند. |
1986 |
گائو-لانگ هوانگ[12] |
میزانی که کارکن هویت خود را از طریق مشارکت در یک سازمان خاص بشناسد. |
1987 |
بلو و بول |
فرد هویت خود را از طریق سازمان بشناسد و نسبت به سازمان و اهدافش وفادار بماند. همچنین تعهدسازمانی به میزان تمایل افراد برای ماندن در سازمان و احساس مسئولیت در سازمان برمیگردد. |
2000 |
بالی[13] |
میزانی که فرد خود را وقف سازمان و همچنین نگرشهایی که کیفیتهای اجتماعی را به بار میآورد. |
2003 |
رابینز |
میزانی که فرد هویت خود را از طریق سازمان و اهداف آن سازمان میشناسد و آرزوی باقیماندن و عضویت در آن سازمان. |
2005 |
چائو-چیان یو[14] |
میزانی که فرد هویت خود را از طریق سازمان و اهداف آن سازمان میشناسد و آرزوی باقیماندن و عضویت در آن سازمان برای همیشه. |
2007 |
مینگ-هویی جیان[15] |
میزانی که فرد هویت خود را از طریق سازمان میشناسد و حمایت روانشناختی که از رسالت سازمان میکند. |
منبع (می-لیانگ و همکاران،2009)
علاوه بر تعاریف فوق، متخصصین تعهد سازمانی را شامل چند بعد دانسته اند و بر اساس آن الگوهای متفاوتی به وجود آوردهاند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
1-1- دیدگاههای مربوط به ابعاد تعهد سازمانی
1-1-1- دیدگاه پورتر، کامپتون و اسمیت
پورتر، کامپتون[16] و اسمیت[17] (1976) تعهد، به این معناست که فرد تا چه حدی هویت خود را با یک سازمان مشخص میشناسد و به آن سازمان دلبستگی دارد که حداقل به وسیله سه عامل مشخص میشود:
1- اعتقاد به اهداف سازمان و پذیرش آنها
2- تمایل به تلاش بیشتر در راه تحقق اهداف سازمان
3- تمایل شدید به باقیماندن و حفظ عضویت خویش در سازمان
1-1-2- دیدگاه اتزیونی[18]
اتزیونی (1961) (به نقل از دولتخواهان، 1380) بر این نکته پافشاری داشت که قدرت و اختیار سازمانی که بر اعضا حاکم است، ریشه در ماهیت مشارکت یا تعهد کارکنان در سازمان دارد. به اعتقاد او تعهد سازمانی دارای ابعاد سه گانهی زیر است:
تعهد اخلاقی[19]: تعهد اخلاقی یا وجدانی بیانگر نوعی گرایش شدید و مثبت به سازمان است که مبتنی بر درونی شدن اهداف، ارزش ها و هنجارها و مبتنی بر تعیین هویت یا سازمان میباشد. از این رو کارکنان به فعالیتهای سازمانی متعهد میشوند، زیرا احساس میکنند که سازمان اهداف اجتماعی مفیدی را دنبال میکند.
تعهد حسابگرانه[20]: این بعد از تعهد سازمانی بیانگر احساس پیوستگی کارکنان با سازمان است و مبتنی بر رابطهای تبادلی است که بین اعضا و سازمان برقرار میگردد. براساس این تعریف از تعهد سازمانی، کارکنان به خاطر رابطه ی تبادلی سودمند میان نقشهایی که در سازمان ایفا میکنند و پاداشهایی که بابت آن دریافت میکنند، به سازمان متعهد میشوند.
تعهد به دیگری[21]: اتزیونی این شکل از تعهد را نوعی گرایش یا نگرش منفی نسبت به سازمان معرفی میکند که در موقعیتهایی که رفتار فرد به شدت محدود شده است، نمود پیدا میکند. در واقع فرد در صورت فراهم شدن شرایط لازم، سازمان را ترک میکند.
1-1-3- دیدگاه آرجریس[22]
تعهد سازمانی یک مفهوم در روابط انسانی به حساب میآید. به اعتقاد آرجریس (1964) (به نقل از دولتخواهان، 1380) بدون تعهد اجرای هر برنامه یا ایدهی جدید به سختی انجام میپذیرد. نیروی انسانی در سازمانها میتوانند دو نوع تعهد را داشتهباشند.
تعهد بیرونی[23]: در واقع یک توافق قراردادی است که تمامی شرایط کار، اهداف و رفتارهای آن از سوی دیگران مشخص میشود و از کارکنان انتظار میرود که فعالیتهای سازمانی را به نحواحسن انجام دهند. درواقع بدین خاطر تعهد بیرونی گفته میشود که کارکنان اختیاری در تعیین تکلیف خود در سازمان ندارند و امورات سازمانی آنان از قبل تعیین شده است.
[1]-Becker
[2]-Rousseau
[3]-Gruskey
[4]-Herbiniak & Alutto
[5]-Lee
[6]-Buchanan
[7]-Kashman
[8] -Luthans, Baack & Taylor
[9]-A bbott et al
[10]-Kanter
[11]-Wiener
[12]-Gou- Long Huang
[13]-Balay
[14]-Chau-Chiuan Yu
[15]-Ming-Huei jian
1-Campton
2-Smith
3-Etzioni
[19]-Moral Commitment
[20]-Calculative Commitment
[21]-Alternative Commitment
[22]-Argyris
[23]-External commitment
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 63 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خانواده ارزنده ترین ساختار و غنی ترین بستر جهت رشد و تکامل ویژگی های جسمانی ، رفتاری و شخصیتی است که قدمت آن به اندازه طول تاریخ بشریت بوده و حرکت انسانی در مسیر زندگی با تأثیر پذیری شدید از این محیط ادامه می یابد. خانواده اولین کانونی است که فرد در آن احساس امنیت می کند و نخستین نهادی است که فرد را مورد پذیرش قرار
می دهد. این نهاد در دیدگاه های مختلف به صور متفاوتی تعریف و نگریسته شده است وهریک به تناسب دیدگاه و تعریف خوداهمیت آنرادر زمینه های مختلف بیان کرده. در نظریه های روانشناسی رشد و تحول ، ویژگی های شخصیتی متأثر از عوامل متعددی ذکر شده که در بین این مجموعه عوامل ، تعاملات والدین و عملکرد خانواده از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به نظر می رسد که خانواده بیشترین نقش را درشکل گیری و تکامل شخصیت کودکان ونوجوانان ایفا می کند. علی رغم اهمیت بالایی که آموزش چه برای جامعه و چه برای فرد دارد، متأسفانه اکثر والدین به درستی نمی دانند که هر گاه فرزندان آنها از امکانات رشد و پرورش صحیح برخوردار باشند چه زندگی متعالی وارزشمندی در انتظارشان است(محمدی،1387). در این فصل از پژوهش حاضر که تحت عنوان پیشینه وادبیات نظری تحقیق از آن یاد می شود ؛ سعی برآن شده که در ابتدا پیشینه و یا تاریخچه ای از "آموزش خانواده" و به تبع آن انجمن اولیاء ومربیان که مجری کلاسهای آموزش خانواده می باشد ، جهت آشنایی با اهداف و زمینه های آن از دید خواننده محترم گذرانده وسپس به بحث در مورد ادبیات نظری آموزش خانواده می پردازیم . در بخش دوم این فصل به ارائه طیفی از دیدگاه های تربیتی وعوامل آموزشی و اجتماعی تحصیلی فرزندان که درارتباط با خانواده و مدرسه می باشد ؛ می پردازیم ودر پایان پیشینه ای از تحقیقات صورت گرفته در داخل وخارج از کشور ایران پیرامون موضوع مورد نظر ارائه می شود.
تحول علم روانشناسی در اواخر قرن نوزدهم وبه خصوص یافته های مربوط به روانشناسی کودک نیز در تشکیل انجمن اولیا ومربیان[1] مؤثر بوده چرا که در آن زمان روانشناسان تأکید داشتند که برای تربیت بهتر فرزندان توجه بیشتر به نقش تربیتی خانواده ضروری است . براساس مطالعات انجام شده تا اوایل قرن نوزدهم در جوامع مختلف برای کودکان از لحاظ اجتماعی ارزش چندانی قائل نمی شدند . در این دوران مواردی از قبیل نیازهای کودکان ، تفاوتهای فردی ونیاز های خاص کودکان مسائل جدی و قابل توجه تلقی نمی شد ند .در سال 1883 میلادی استانلی هال[2] ، با انتشار مقالاتی تحت عنوان (محتوای ذهن کودک ) و(مطالعه کودک ) آغاز گر جنبشی گردید که ابتدا در آمریکا و سپس در اروپا به نهضت مطالعه کودک معروف شد .این نهضت تغییرات فراوانی در اندیشه های تربیتی معاصر به وجود آورده است .از طرف دیگر مطالعاتی که در زمینه تربیت کودک انجام شد ارتباط میان تربیت صحیح کودک با محیط خانوادگی را به اثبات رساند و به این ترتیب اندکی پس از آغاز نهضت مطالعه کودک ، نهضت آموزش اولیا سراسر آمریکا و سپس اروپا را فراگرفت به طوری که در سال 1890 نخستین تشکیلات آموزشی اولیا توسط استانلی هال در محلی به نام «انجمن تحقیق درباره کودک[3] تأسیس گردید »نهضت توسعه تعلیم وتربیت مربیان آموزش خانواده ، با تألیف کتابی تحت عنوان «اهمیت تغذیه با شیر مادر »در سال 1914 فعالیت آموزش اولیا وارد مرحله جدیدی شد ، به طوری که با انگیزه ایجاد زمینه برای آشنایی خانواده ها با اصول تعلیم وتربیت جدید ، نخستین مدرسه والدین در اروپا در سال 1999 در شهر پاریس تأسیس شد و با کمک هیأتهای آموزشی مدارس در آموزشگاهای ابتدایی و متوسطه وهمکاری خانواده ها ، انجمن اولیا را تأسیس کرد . به این ترتیب ازدهه سوم قرن نوزدهم ، انجمن اولیا ومربیان در مدارس جهان شروع به فعالیت نمود (نیکونیا ،1387).انجمن اولین ومربیان در سال 1326 به عنوان سازمان غیر دولتی وغیر انتفاعی در ایران تشکیل شد این انجمن در سال 1347 به منظور توسعه فعالیت های آموزشی ،کمیته ای را تحت عنوان «کمیته آموزش » تشکیل داد. این کمیته در راستای توسعه فعالیت های خود توانست جلسات آموزشی خانواده از حالت وشیوه سخنرانی پراکنده به صورت دوره های آموزش کلاسیک که در محل انجمن تشکیل می شد ، تغییر دهد . زمان اجرای دوره های مذبور 3هفته ودر هرهفته 3جلسه آموزش بود . با آغاز شیوه جدید آموزش خانواده نحوه ارتباط انجمن با مراکز آموزشی وارد عرصه نوینی شدوبا حضور اساتید دانشگاهی به عنوان مدرس آموزش خانواده واستقبال خانواده ها ازاین آموزشها ، انجمن اقدام به راه اندازی وتأسیس مرکز آموزش خانواده نمود و به منظور توسعه فراگیر آموزش خانواده در شهر تهران ، پنج عنوان آموزشی در قالب آموزش خانواده در 10 ساعت در آموزشگاهها به خانواده ها ارائه شد .(جهانگرد ،1375).
تدوین قانون اساسی پس ازانقلاب مشروطیت و متعاقب آن تصویب قانون اساسی معارف در سال 1290 هجری شمسی موجب شد تحصیلات عمومی در سطح کشور اجباری شده و به عنوان یکی از وظایف دولت تلقی شود. این امر آموزش و پرورش را با افزایش تقاضای آموزش مواجه ساخت و این امر به دنبال خود تبعات ومشکلاتی من جمله فشار سنگین مالی بر منابع محدود دولت را پدید آورد. هم زمان با افزایش تقاضا برای آموزش ،گسترش همکاری عمومی برای پیشبرد امر آموزش و پرورش نیز مورد توجه قرار گرفت و در این راستا مشارکت خانه و مدرسه در تعلیم وتربیت به عنوان یک راهبرد سیاسی انتخاب شد . به این ترتیب تشکیل انجمن اولیاء و مربیان از طرح های مقدماتی دولت درزمینه واگذار ی تعلیم و تربیت به مردم قلمداد گردید (جهانگرد،1375) . صدیق اعلم(1349) وزیر فرهنگ وقت در این مورد می نویسد:در سال 1326 باز هم برای دخالت دادن مردم در امر تعلیم وتربیت انجمن همکاری خانه و مدرسه را تأسیس کردیم ، به طوری که انجمن های خانه و مدرسه کار بسیار مفید ی در دخالت دادن مردم به کاری که برآن علاقه دارند بوده است.در سال 1346انجمنی به نام انجمن ملی اولیاء ومربیان ایران تأسیس ومرام نامه ای به این شرح به ثبت رسید: انجمن اولیاء ومربیان سازمانی است غیر انتفاعی وغیر دولتی این مؤسسه با همکاری و پشتیبانی کسانی که به تربیت عمومی نونهالان ونوجوانان علاقه دارند تشکیل می شود . هدفهای معین ومشخصی بر محور سیاست کلی آموزش وپرورش کشور وبا معیارهای فدراسیون بین المللی اولیاء ومربیان برای نیل به هدف های خود تعقیب می کند . انجمن ملی اولیاءومربیان ایران سازمانی است که درآن تعصب مذهبی ، نژادی، طبقاتی ویا سیاسی راه ندارد و صرفاً به جنبه همگانی تربیت متوجه است (جهانگرد،1375) .
[1] .parents and cutchs of association.
[2] .stanly hal
[3] .association research to chilld
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعارض کار خانواده
1-1- مدلهای تعارض کار-خانواده:
در ادبیات تحقیق، تعارض کار-خانواده به عنوان نوعی ریزش منفی درنظر گرفته میشود که در اثر تبادل نگرشها و رفتارهای بین دو حوزه کار و خانواده ایجاد میگردد و موجب تقاضاهای رقیب و متعارض میگردد (رستگارخالد، 1385).
این تقاضاها میتواند مستقیم باشند، از قبیل نیاز به ایفای همزمان دو نقش (خواسته شدن از شخص برای رسیدگی و مراقبت از فرزند بیمارش در طول زمان کار) یا اینکه غیرمستقیم باشند (مانند نگرانی دربارهی حال فرزند بیمار در حالی که فرد به انجام وظایف شغلی خویش مشغول است). به همین اعتبار در چند دهه اخیر تحقیقاتی درباره علل و پیامدهای تعارض بین کار و خانواده در حوزه پژوهشهای رفتارسازمانی و منابع انسانی انجام شده است که از یک سو سیاستها و خط مشیهایی در زمینه مدیریت این تنشهای نقشی در حوزه منابع انسانی سازمانها فراهم آورده است و از سوی دیگر به ارائه مدلهایی تجربی تبیین پیشایندها، فرایندها، سازوکارها و پیامدهای بروز این نوع تعارش در رابطه متقابل کار-خانواده و به ویژه تأثیر آن بر رضایت زناشویی و رضایت شغلی منتهی شده است (کونولی[1]، 2000).
انواع مدلهای تعارض کار-خانواده به سه دسته کلی تقسیم شدهاند و در هر گروه نظریاتی ارائه شده است. دستههای کلی دربردارنده مدل های عمومی، مبتنی بر حمایت اجتماعی و مدلهای مبتنی بر تقاضاها و انتظارات نقشهای کاری و خانوادگی است (رستگارخالد، 1385).
1-1-1- مدل اول: چهار دسته نظریه مدلهای عمومی
1-1-1-1- نظریه ناسازگاری فشار نقشهای کار-خانواده گرینهاوس و بیوتل
گرینهاوس و بیوتل[2] (1985) (به نقل از امیرسالاری، 1386) مدلی برای تبیین تعارض کار-خانواده با تأکید بر منابع آن در قلمرو نقشهای کاری و خانوادگی ارائه کردهاند. این مدل از چند جزء اصلی شامل منابع تعارض در قلمرو کار، منابع تعارض در قلمرو خانواده و انواع اصلی تعارض کار-خانواده تشکیل شده است. منطق اصلی این فرض است که هر ویژگی نقش بتواند بر تعهدزمانی-فشار یا رفتار شخص در نقش تأثیر گذارد، موجب تعارض بین آن نقش و نقش دیگر خواهد شد. این فرض نتیجه ای از قضایای اصلی ذیل است.
قضایای اصلی مدل:
1-قضیه نخست این است که وجود فشارهای همزمان از سوی هردو سوی نقشهای کاری و خانوادگی، وقوع تعارض کار-خانواده را تشدید میکند و چون بروز تعارض کار-خانواده غالبأ نتیجه حضور دو نقش متضاد از سوی قلمروهای کاری و خانوادگی است، لذا میبایست اثرات فشارهای کاری و خانوادگی بر تعارض کار-خانواده به طور مشترک بررسی شود. بدین ترتیب علیرغم تداخل فعالیتهای کاری با فعالیتهای خانوادگی شخص، چنانچه فشار زیادی برای مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی نباشد، احتمالأ احساس تعارض کار-خانواده کمتری خواهد کرد. درحالی که به موازات وجود و افزایش فشار ناشی از انتظارات شخص یا انتظارات دیگر فرستندگان نقش فرد، احساس تعهد بیشتری نسبت به فعالیتهای خانوادگی مینماید و فشارهای متضاد و تعارض کار-خانواده به طور برابر شدت میگیرد (گرینهاوس و بیوتل، 1985) (به نقل از رستگارخالد، 1385).
2-در قضیه دوم گرینهاوس و بیوتل عنوان میکنند که خودپنداره[3] شخص از الزامات نقش، منبع مهمی برای فشار درون قلمرو نقش معینی است. انتظارات شخص از دو جنبه اهمیت دارند، نخست از این جهت که انتظارات و ارزش-های یک فرد میتواند به رفتار نقش او شکل دهند. دوم اینکه اختلاف بین انتظارات فرد و انتظارات دیگران در قلمرو نقش معینی میتواند افزایش یابد و احتمالأ به تعارض کار-خانواده منجر شود؛ بنابراین خودپنداره شخص شامل باورها، ارزشها، احساسات و ادراکات فرد منبع عمدهای برای فشار محسوب میشوند، به عنوان مثال اشخاصی که مدت زمان زیادتری را به کار میپردازند و خود را در معرض تعارض کار-خانواده قرار میدهند، غالبأ کسانی هستند که از خود تقاضاهای بیشتری در کار دارند. 3-در قضیه سوم آنها اظهار میدارند که برجستگی نقش[4] بر رابطه بین فشار نقش و تعارض کار-خانواده تأثیر میگذارد فشارهای ناشی از نقش معین را تشدید میکند. بدین ترتیب با برجسته شدن هویت شغلی یا خانوادگی فرد، وی به آن نقش یا هویت تعهد بیشتری مییابد و نسبت به ایفای آن از سطوح بالاتری از انگیزش برخوردار میگردد و نسبت به فشارهای محیطی در آن نقش حساستر شده و موفقیتها و پاداشهای مربوط به آن نقش برای وی بسیار مهم میگردد. در نتیجه تعهدزمانی بیشتری نسبت به آن نقش پیدا میکند، این وضع سبب بروز فشارهایی میشود که میتواند باعث برخورد آن نقش با نقشهای دیگر فرد شود. 4-آنها در قضیه چهارم مطرح میکنند که تعارض کار-خانواده زمانی تشدید میشود که برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش مجازاتهایی وجود داشته باشد، زیرا فقدان مجازات ممکن است فشار برای انجام تقاضاهای نقش را کاهش دهد؛ بنابراین ویژگیهای محیطی ای که احتمال مجازات را برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاهش میدهند، احتمالأ تأثیر فشار نقش را نیز بر تعارض مبتنی بر زمان، فشار و رفتار ضعیف میکنند (گرینهاوس و بیوتل، 1985) (به نقل از امیرسالاری، 1386).
گرین هاوس و بیوتل در این قضیه به تأثیر عامل جنسیت[5] بر رابطه مجازات-تعارض میپردازند. به نظر آنان مردان به طور سنتی مجازات شدیدتری برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاری در مقایسه با تقاضاهای نقش خانوادگی تجربه میکنند و زنان برعکس؛ زیرا مجازاتهای نقش کاری بسیار صریح و واضح هستند، اما مجازاتهای خانوادگی، آشکار و فوری نیستند. در صورت عدم تبعیت از نقش، منبع مجازات فقط برای فرستندگان نقش مهم نمیباشند، بلکه انتظارات و ادراکات فرد از الزامات نقش میتواند منبعی برای مجازات باشد. انتظار میرود به فرض ثابت بودن سایر شرایط، اشخاصی که در معرض مجازاتهای شدیدتر در هر دو نقش کاری و خانوادگی هستند، برای گرفتار آمدن به تعارض کار-خانواده مستعدتر هستند.
5-قضیه پنجم ناظر بر این موضوع است که جهت ارزیابی تعارض کار-خانواده پس از پاسخ فرد به موقعیت تعارض آمیز ادراک میگردد. به اعتقاد این محققان علیرغم دیدگاه آنان تعریف تعارض کار-خانواده وجود فشار نقشهای ناسازگار متقابل را مشخص میکند و تداخل بین دو نقش را مدنظر ندارد، اما هم در نظریه و هم در روش چنین فرض شده است که کار با خانواده تداخل پیدا میکند، حال آنکه تعیین جهت تداخل نقش، زمانی میسر است که فرد به موقعیت تعارضآمیز پاسخ دهد. در این حالت زمانی که فرد به فشارهای همزمان نقشها از طریق اختصاص زمان بیشتر به کار در برابر خانواده پاسخ میدهد، احتمالأ چنین ادراک میکند که کار با وظایف خانوادگی وی تداخل دارد. دراینجا گرینهاوس و بیوتل با استناد به تحقیق هال[6] (1972) بیان کرده است مردان در ایفای نقشهای متعدد ابتدا کار و سپس خانواده را اهمیت می-دهند، در حالی که زنان اغلب براساس انتظارات ساختاری با تقاضاهای همزمان کار و خانواده مواجه میشوند. آنان نتیجه میگیرند که زنان در مقایسه با مردان سطوح بالاتری از تعارض کار-خانواده را تجربه میکنند، آنها همچنین با استناد به وجود تفاوتهای جنسیتی در نوع مجازات افراد در صورت عدم ایفای نقش به این نتیجه میرسند که احتمالأ جهت تداخل نقش بر حسب جنسیت برای زنان و مردان متفاوت است. بدین ترتیب که زنان تعارض را از خانواده به کار و مردان تعارض را از کار به خانواده تجربه میکنند.
6-در قضیه ششم، مدل تعارض کار-خانواده با مرحله معینی از زندگی شخص پیوند میخورد. در این قضیه گرینهاوس و بیوتل از یک سو با استناد به تحقیق بایلن[7] (1970) اظهار میکنند که تعارض کار-خانواده در مراحل اولیه زندگی شغلی شخص شدیدتر است. فرد در سالهای اولیع اشتغال از هر قلمرو نقشهای کاری و خانوادگی فشارهای قویتری میپذیرد. در واقع یکی از وظایف اصلی فرد شاغل برای اجتماعی شدن در شغل خویش، مواجهه با این فشارهای شغلی و خانوادگی است. از سوی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که تعارض کار-خانواده در طول مرحله میانه زندگی شخص شدیدتر باشد، زیرا در مرحله میانی زندگی شغلی (در سن 42-35 سالگی) این احتمال وجود دارد که افراد دوباره به سوی زندگی خانوادگی روی آورند و توجه بیش از حد به کار را مورد تردید قرار دهند.
1-Conolly
2-Greenhaus & Beutell
3-Self-Concept
1-Role Salience
2-Gender
3-Hall
4-Bailyn
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 75 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کیفیت زندگی کاری
1-1- تعاریف کیفیت زندگی کاری
استفاده مطلوب از منابع انسانی متکی به اقداماتی است که برای حفظ و صیانت جسم و روان کارکنان سازمان به عمل میآید. این اقدامات که شامل امکانات رفاهی و خدمات درمانی، طرحهای تشویقی، تناسب شغلی، امنیت شغلی، طراحی شغلی (غنیسازی و توسعه شغل)، اهمیت به نقش و جایگاه فرد در سازمان، فراهم نمودن زمینه رشد و پیشرفت کارکنان، آموزش آنان و مواردی از این قبیل میباشد، مجموعأ تحت عنوان کیفیت زندگی کاری در نظر گرفته میشود (کاسیو[1]، 1998).
1-1-1- تعریف ولش[2]
ولش کیفیت زندگی کاری را فرایندی میداند که به وسیله آن اعضای سازمان، از راه مجاری ارتباطی باز و متناسبی که برای این مقصود ایجاد شده است، در تصمیماتی که بر شغلهایشان به خصوص بر محیط کارشان بطور کلی اثر میگذارد به نوعی دخالت مییابند و در نتیجه مشارکت، خشنودی آنها از کار افزایش یافته و فشار عصبی ناشی از کار برایشان کاهش مییابد»(شیمون و دولان، ترجمه طوسی 1380).
1-1-2- دیدگاه وک چیو[3]
وک چیو (1991) در مورد کیفیت زندگی کاری میگوید «زندگی کاری یک مجموعه از تکنیکهای معین نیست، بلکه بیشتر به عنوان روشی است که در جستجوی بهبود شرایط کلی محیط کار در کل سازمان و یا در واحدهای فرعی آن میباشد».
نادلر و لالر[4] (1994) کیفیت زندگی کاری را چنین تعریف میکنند:
شیوه ای برای تفکر در مورد افراد، کار و سازمان که عناصر مشخص آن عبارتند از: 1-توجه به تأثیر کار بر افراد و همینطور بر کارایی سازمان 2-فکر مشارکت در حل مشکلات و تصمیمگیری در سازمان. کیفیت زندگی کاری به تغییردادن شغل محدود نمیشود، بلکه شامل انسانی کردن محیط کار برای حفظ شأن و عزت نفس است».
به عنوان اولین تعریف که در طی 1972-1959 رواج پیدا کرد، کیفیت زندگی کاری به عنوان یک متغیر بود. در مباحث و مطالعات اولیه اکثر کسانی که در این زمینه کار میکردند، کیفیت زندگی کاری را به عنوان واکنش فردی در برابر کار یا پیامدهای فردی تجربه کاری مورد ملاحظه قرار دادند. لذا بحث از کیفیت زندگی کاری یک فرد یا نحوه بهبود کیفیت زندگی کاری برای یک فرد بود. همچنین در آن زمان کیفیت زندگی کاریها باید بر مبنای کیفیت زندگی کاری که برای کارکنان خود ایجاد میکند، مورد ارزیابی قرار گیرند، تأکید مینمود. طی سالهای 1967 تا 1974 تعدادی پروژه با هدف فراهم کردن زمینه تشریک مساعی در بین نیروی کار و مدیریت به منظور بهبود کیفیت زندگی کاری ایجاد شد. به خاطر انجام این پروژهها و متعاقب آن، واژه کیفیت زندگی کاری با رهیافت خاصی مترادف شد. لذا یک تعریف دومی از کیفیت زندگی کاری که آن را به عنوان یک رهیافت مورد ملاحظه قرار میداد، پدیدار گشت. تأکید در این تعریف همانند تعریف قبلی بر روی نتایج فردی بود اما در عین حال تمایل بر آن بود که به کیفین زندگی کاری به عنوان رهیافتی نگاه شود که به معنای پروژههای همکاری مشترک بین نیروی کار. مدیریت میباشد، به ویژه پروژههایی که هدف آنها هم بهبود نتایج فرد و هم بهبود نتایج حاصل برای سازمان بود. در طی همین دوره تعاریف دیگری پدیدار گشت که از پارهای مطالعات بر روی سازمانهای غیراتحادیهای ناشی میشد که نوآوریهای متفاوتی را مورداستفاده قرار میدادند. در این دوره کیفیت زندگی را به عنوان روشها موردملاحظه قرار دادند. کسانی که این تعریف را بهکار بستند کیفیت زندگی کاری را به عنوان مجموعه ای از روشها، رهیافتها یا فنآوریها برای ارتقاء محیط کاری و بهرهورتر کردن و رضایتبخشتر کردن آن میدانستند. در حقیقت کیفیت زندگی کاری به عنوان مفهومی که مترادف با مفاهیمی نظیر گروههای کاری خودگردان[5] و غنیسازی شغلی[6] بود، مورد ملاحظه قرار گرفت. اواخر دهه 1970 دورهای بود که طی آن فعالیتهای کیفیت زندگی کاری رو به کاهش نهاد. در طی این دوره بسیاری از افراد تصمیم گرفتند تا جمیع علایق را شناسایی کنند که از استمرار فعالیتهای کیفیت زندگی کاری حمایت به عمل آورد. در ورای این فعالیتها تعریف چهارم رواج پیدا کرد، تعریفی که کیفیت زندگی کاری را به عنواد یک جنبش[7] موردمطالعه و ملاحظه قرار میداد. پیدایش این مفهوم باعث ایجاد نوعی تفکیک بین کسانی که عنوان کیفیت زندگی کاری را استفاده مینمودند و کسانی که عناوین دیگری را در توصیف سلامت و اثربخشی سازمان به کار میبرد، انجام گردید. توسعه تعریف کیفیت زندگی کاری این مفهوم را تا جایی گسترش دادهاست که مدیران در این مورد که کیفیت زندگی کاری چیست، دچار ابهام و سردرگمی میشوند. به لحاظ انتظاراتی که به واسطه تعریف کیفیت زندگی کاری آن را معادل هرچیز میداند به وجود آمده، یک تعریف ششمی در آینده نیز ممکن است به وجود آید که کیفیت زندگی کاری را معادل هیچ چیز نمیداند؛ بنابراین کیفیت یک موضوع ادراکی است و نقطه نظرات متفاوتی در مورد ابعاد مهم زندگی کاری ابراز شده است. برخی از این نظریات با محتوای شغل سروکار دارد و دیگر نظریات بر شرایط کاری و حقوق تأکید میکنند و برخی بر این باورند که فرصتهای تحرک شغلی حائزاهمیت است (نادلر و لالر، 1994).
1-Cascio
2-Volsh
3-Vecciho
4-Nadler and Lowler
1-autonomous work groups
2-Job enrichment
3-movement
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رضایت از زندگی:
برخی کیفیت زندگی را به مثابه رضایت از زندگی آوردهاند یعنی این که افراد بطور کلی از زندگیشان رضایت داشته باشند. کاتر[1] ( 1985) کیفیت زندگی را به مثابه رضایت فرد از زندگی و محیط پیرامونی تعریف میکند که نیازها خواستها و ترجیحات سبک زندگی و سایر عوامل ملموس را که بر بهزیستی همه جانبه فرد تاثیر دارند در بر میگیرد( غفاری، 1388؛5) اینگلهارت رضایت از زندگی را به عنوان مهمترین شاخص سازنده بر میشمارد( اینگلهارت، 1373؛44). کمپل[2] و همکارانش کیفیت زندگی را رضایت از زندگی[3] در حیطههای خاصی میدانستند آنها حیطههای کار، مسکن، سلامتی، همسایگی، دوستیها، ازدواج، زندگی خانوادگی، سطح تحصیلات و پسانداز را مولفههای کیفیت زندگی قلمداد میکنند( فتوت، 1390؛158) و احساس رضایت از زندگی شغلی و رضایت از زندگی خانوادگی ارکان کلی رضایت از زندگی میباشد. همچنین سینیتا و هایندس[4] کیفیت زندگی را برداشت و ارزیابی مثبت یا منفی فرد از خصوصیات زندگی خود و میزان رضایت کلی خود از زندگی میدانند(همان، 159) .غلامرضا غفاری (1388؛4)در اثر خویش تحت عنوان « کیفیت زندگی شاخص توسعه اجتماعی» ضمن بر شمردن رضایت زندگی به عنوان مولفه اصلی کیفیت زندگی به چهار نوع رضایت از زندگی اشاره دارد:
رضایت ناشی از داشتن[5]: که متاثر از میزان برخورداری افراد از امکانات میباشد.
رضایت ناشی از ارتباط[6]: که معطوف به روابط اجتماعی است.
-رضایت ناشی از بودن[7]: پنداشت فرد نسبت به خویشتن و تعریف از کیستی خود که دلالت بر معناداری و کنترل بر زندگی خود در مقابل خود بیگانگی دارد.
- رضایت ناشی از اقدام و عمل[8]: که بیشتر معطوف به چگونگی زمان در اختیار در قالب اوقات فراغت میشود.
بطور کلی رضایت از زندگی مبتنی بر درک فرد از وضعیت جسمی، روانی، اجتماعی و محیطی خود و احساس رضایتمندی و شادمانی از بودن در این وضعیت میباشد و براساس تلقی کلی از خشنودی و یا ناخرسندی از زندگی و بر اساس ارضاء نیازهای اساسی و همچنین تناسب بین اهداف شخص و وسایل دستیابی به آن اهداف مفهومپردازی میشود. لذا رضایت زندگی بعد ذهنی کیفیت زندگی است و سازه کیفیت زندگی مقولهای عامتر از کیفیت زندگی میباشد.
سعادتمندی:
یکی دیگر از مفاهیمی که به مفهوم کیفیت زندگی بسیار نزدیک است و بعضاً سبب تداخل مفهومی با سازه کیفیت زندگی میشوداحساس سعادتمدنی[9] میباشد که به چگونگی ارزیابی فرداز زندگی اشاره داردودربرگیرنده متغیرهایی ازقبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار و متغیرهای روانشناختی چون فقدان افسردگی واضطراب و وجودعواطف و خلقیات مثبت میشود. احساس رضایت از زندگی بسیار نزدیک با این مفهوم میباشد چرا که هردوبه بعدذهنی کیفیت زندگی اشاره دارندوآن رابایدبعنوان یکی ازمعرفهای احساس سعادتمندی به حساب آورد.دینروبیس واس[10] برای احساس سعادتمندی سه جزء را قائل هستند:
1- ارزیابی مثبت محرک( عاطفه خوشایند)
2- ارزیابی منفی محرک(عاطفه ناخوشایند)
3- رضایت از زندگی
هر یک از این سه مولفه به تقسیمات فرعی دیگری تجزیه میشوند. رضایت کلی از زندگی را به رضایت از حوزههای گوناگون زندگی از قبیل تفریحات، عشق، ازدواج، دوستان و... در عین حال عاطفه خوشایند را به هیجانات و خلقیات ویژهای از قبیل لذت ،محبت غرور و بالاخره عاطفه ناخوشایند را میتوان به هیجانات و خلقیات ویژهای از قبیل شرم، گناه، خشم و اضطراب تجزیه کرد. در میان اجزاءبر شمرده شده ارزیابی مثبت و منفی محرک بیشتر جنبه عاطفی داشته و جزء سوم یعنی رضایت از زندگی دارای جنبه شناختی است( نوبخت، 1389؛25).
2-2-2-3- سبک زندگی
سبک زندگی[11] در لغت به معنای روشی است که فرد در انجام یک فعالیت مشخص بکار میگیرد که شامل الگوهایی از روابط اجتماعی، مصرف، سرگرمی، تفریح و لباس پوشیدن میباشد که بازتابی کامل از ارزشهای اجتماعی، طرز برخورد، الگوهای رفتاری، عادات، علایق و دیدگاهای فردی در سراسر زندگی است که در پی اجتماعی شدن بوجود میآید.
مفهوم سبک زندگی در اواخر دهه 1920 توسط روانشناسی به نام آلفرد آدلر[12] بیان شد و هسته مرکزی نظریه روانشناس فردی وی را شکل میدهد. و این مفهوم را به عنوان خود، شخصیت، فردیت، وحدت و یکپارچگی شخصیت، شکل دهنده فعالیتهای خلاق فرد، شیوه مواجهه با مشکلات، عقیده و نظر فرد درباره خود و مشکلات زندگی و نگرشی کلی نسبت به زندگی بکار برد. و بر این باور بود که شیوهها وروشهای عملی هر فرد در دوران کودکی شکل میگیرد و از تعاملهای اجتماعی که در سالهای اولیه زندگی رخ میدهد آموخته میشود.( هاشمی، 1386).آدلر در خصوص پدید آمدن سبک زندگی معتقد بود که همه انسانها به نوعی احساس کهتری مبتلا هستند که با روش خاصی در صدد برطرف کردن آن هستند، این رویه منحصر به فرد برای جبران احساس کهتری، سبک زندگی افراد را ایجاد میکند. سبک زندگی در سه دوره به کمال خود میرسد دوران کودکی، زمان شکلگیری پنج ریشه اصلی سبک زندگی است که عبارتند از سلامتی و ظاهر، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، نگرشهای والدینی، منظومههای خانوادگی و نقش جنسیتی، دومین بعد از سبک زندگی، نگرشها نسبت به تکالیف زندگی میباشد که در دوران نوجوانی تحول مییابند این نگرشها عبارتند از نگرش نسبت به خود، نگرش به سوی مشکلات، نگرش به سوی دیگران، نگرش به سوی جنس مخالف و نگرش به زندگی، سومین بعد از سبک زندگی، تکالیف زندگی است. وی بر سه تکلیف از زندگی تاکید دارد که عبارتند از: دیگران، شغل، عشق و مسائل جنسی. سبک زندگی در بزرگسالی در اهداف و راههای رسیدن به آنها خود را نمایان میکند( فاضل، 1390: 143).
کرن و همکارانش( 1993) برای سنجش سبک زندگی نمونههایی به شرح ذیل تدوین کردهاند:
- علاقه اجتماعی(BSI)[13]: به بیان تعلق فرد به جامعه میپردازد.
- کنارآمدن( GA)[14]: این که فرد تا چه اندازه تمایل دارد که در سه حیطه مربوط به تکالیف زندگی یعنی ارتباطات اجتماعی، کار و صمیمیت از روندی قاعدهمند پیروی کنند.
- مسئولیتپذیری( TC)[15]: اینکه تا چه اندازه هدایت و رهبری دیگران برای فرد خوشایند و قابل قبول است.
- نیاز به تایید( WR)[16]: اینکه فرد تا چه اندازه به اظهار نظرهای دیگران بها میدهد و نظر آنها را حائز اهمیت میداند.
- محتاط بودن(BC)[17]: این که تا چه اندازه فرد در موقعیتهای بین فردی احساس امنیت و اعتماد میکند( سعیدی، 1390؛10).
[1]-Cutter
[2]-Campel
[3]-Life satisfaction
[4]-Synthia& hinds
[5]-Having
[6]-Relating
[7]-Being
[8]-Action
[9]-Well- being
[10]-Diener& Biswas
[11]-Life style
[12]-Alfered Adler
[13]-Belonging social-interest
[14]-Going Along
[15]-Taking charge
[16]-Wanting recognition
[17]-Being coution
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 61 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سرمایه اجتماعی
تاریخچه سرمایه اجتماعی
دغدغه تنزل روابط اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعهشناسی کلاسیک و معاصر به چشم میخورد. به نظر زیمل نتیجه چنین شرایطی، ناپایداری روابط و کاهش اعتماد اجتماعی است. این ایده تنزل روابط اجتماعی نخستین، همچنان در کانون توجه جامعهشناسان قرار دارد. جامعهشناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جستهاند (شارعپور، 1380؛ 120).ریشه کار صاحبنظران این نظریه را باید در تئوریهای کلاسیک جامعهشناسی جستجو کرد. در واقع سرمایه اجتماعی سابقه تاریخی زیادی دارد و جامهای نو برای تئوریهای قدیمیتر به شمار میرود. جامعهشناسان اولیه درباره انتقال از گمینشافت[1] به گزلشافت[2] با تأثیر زندگی شهری در حیات انسانی نظرات فراوانی ابراز داشتهاند. به نظر زیمل[3] فرایندهایی نظیر تقسیم کار فزاینده، عقلانیت مفرط، سلطه روزافزون و نظایر آن سبب پیدایش افسردگی و احتیاط در روابط اجتماعی موجود در کلان شهر شده است، در حالت دلزدگی فرد قادر نیست تفاوتها را دریابد. برای چنین فردی همه انسانها در یک سطح و بدون تمایز ظاهر میشوندو در چنین شرایطی اهمیت زندگی از بین میرود. تمام امور و فعالیتها یکنواخت میشود و رضایت از زندگی کاهش مییابد. به موازات افزایش افراد و تراکم فیزیکی، روابط چهره به چهره کارکرد خود را از دست داده و جای خود را به روابط دیگری میدهند. به نظر زیمل، نتیجه چنین شرایطی ناپایداری روابط و کاهش اعتماد اجتماعی است (همان؛ 120).
همزمان با کار زیمل، دیدگاه جدیدی نسبت به روابط اجتماعی بعنوان منبعی از معنا و نظم در کار جامعهشناس پیشکسوت فرانسوی امیل دورکیم[4] آشکار گردید.دورکیم این اندیشه را بابحث گذار طولانیمدت از همبستگی مکانیکی[5] به ارگانیکی[6] مطرح کرد. برای او در گذشته انسجام از نوع مکانیکی بوده به خاطر این که آن فاقد قوه تفکر و از روی عادت و مبتنی بر الزمات و ساختار ثابتی از ارباب و رعیت بوده است. در این ساختارهمه از پایگاه و موقعیت خودوهمچنین موقعیت دیگران باخبر بودند و بعلاوه همه مردم عقاید یکسانی دارند که بر پایه مذهب است امادر انسجام ارگانیکی ساختار اجتماعی، ساختاری پیچیده است و تقسیم کار پیشرفتهای دارند (یان کرایب، 1382؛ 127).
همانطور که مشخص است در نگاه دورکیم نیز در روند گذار از جوامع مکانیکی به ارگانیکی شاهد نوع تغییر در نوع روابط افراد جامعه هستیم. بطوری که در جوامع ارگانیکی به دلیل ارتباط مستقیم و چهره به چهره فرد میزان مراودات و ارتباط افراد با یکدیگر بیشتر بوده لذا سرمایه اجتماعی نیز بیشتر بوده است. بطوری که وی در بررسی خود بین خودکشی و همبستگی اجتماعی نوعی رابطه را بیان میدارد و میگوید که خودکشی در دورههای تغییر اجتماعی افزایش مییابد که ناشی از سست شدن بافت اجتماعی و تضعیف پیوندهای اجتماعی است.
در نظر مارکس[7] نیز آگاهی طبقاتی پرولتاریا -به طبقه برای خود- منجر به انسجام درونی شده که در نتیجه خودآگاهی از استثماری است که توسط سرمایهدارانی بوجود آمده است که این انسجام بعنوان یک منبع سرمایه اجتماعی در واکنش به موقعیتی نشان دادن یک طبقه از مردم ناشی میشود.
همچنین الکسی دوتوکویل[8] در تشریح دموکراسی آمریکا به نقش زندگی انجمنی و نقش آن در پیشرفت اقتصادی آمریکا اشاره دارد. از نظر وی انجمنهای داوطلبانه یک چسب اجتماعی ایجاد کرده که به پیوستگی آمریکاییها کمک کرده در حالی که در اروپا پیوندهای رسمی موقعیت و تکلیف در قالب روابط سنتی و سلسله مراتب افراد را در کنار هم نگه میداشت (فیلد، 1388؛ 13)به اعتقاد وی زندگی انجمنی یکی از شالودههای مهم نظم اجتماعی در یک نظام به نسبت باز است و میزان بالای تعهد مدنی، از بروز استبداد جلوگیری کرده و به مردم آموخته که چطور در زندگی مدنی همکاری نمایند.
در یک نگاه کلی، میتوان گفت که نویسندگان کلاسیک در پی درک این موضوع بودند که چگونه انسانها ساختارهای اجتماعی پایدار و الگوهای رفتاری را در جهانی که به نظر آنها شهری شدن، صنعتی شدن، عقلانیت عملی پایههای سنتی نظم از جمله عادت، ایمان، اطلاعات بدون فکر را از بین بردهاند ایجاد نمایند. با این حال بطور دقیق به حوزههایی که مفهوم سرمایه اجتماعی به آنها اشاره دارد توجه نکرده یا حداقل به تفصیل آنها را بررسی ننمودهاند. لذا اصل مفهوم سرمایه اجتماعی در مقاله شخصی به نام هانیفن[9] در سال 1916 که در آموزش و پرورش ایالت ویرجینیای آمریکا خدمت میکرد بکار گرفته شد. از نظر وی سرمایه اجتماعی شامل داراییهایی است که در زندگی روزانه افراد وجود دارند و به ابعادی مانند: حسن نیت، رفاقت، دوستی و همدردی میان افراد و خانوادهها اشاره دارد (غفاری، 1388؛ 80). پس از آن تا حدود نیم قرن این نظریه مسکوت ماند تا آنکه جین جاکوب[10] در اواخر در سال 1961 در اثر خود بنام «مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکا» درباره آن بحث کرد. وی سرمایه اجتماعی را شبکههای اجتماعی فشردهای میداند که در محدودههای قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در خصوص بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با نیروهای حفاظتی و پلیس مسئولیت بیشتری از خود نشان میدهند. وی خاطرنشان میسازد که "شبکهها، سرمایه اجتماعی غیر قابل جایگزین برای شهر هستند هر وقت که این سرمایه به هر دلیلی از بین رفت درآمد ناشی از آن نیز از بین میرود و این درآمد برنمیگردد مگر این که سرمایه جدیدی به آهستگی و به گونهای غیرقابل پیشبینی جمع شود (به نقل از دلفروز، 1387؛ 99). گلنلوری[11] اقتصاددان و ایوان لایت[12] جامعهشناس اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل توسعه اقتصاد درونشهری بکار بردند.
اولین توضیح و تفسیر یکپارچه از این اصطلاح توسط بوردیو و در سال 1972 انجام شد. وی در تعریف خود از سرمایه اجتماعی تأکیدش بیشتر بر روی شبکههای اجتماعی است که دسترسی به منابع گروهی را فراهم میکنند. در دهه 1980 جیمز کلمن فصل مهمی از کتاب خود با نام «بنیادهای نظریه اجتماعی» را به بحث سرمایه اجتماعی اختصاص داد و در سراسر این کتاب نیز به توضیح عناصر و اجزای آن پرداخت. در دهه 1990 مفهوم سرمایه اجتماعی توسط بانک جهانی و کتاب «بولینگ تنهایی»[13] رابرت پوتنام معروف شد (پیراهری، 1388؛ 111-110). طی سالهای 1990 به این سو مفهوم و نظریههای سرمایه اجتماعی با استقبال قابل توجه اندیشمندان و محققان رشتههای مختلف علوم اجتماعی مواجه شده است. بطوری که تعداد مقالات علمی مربوط به سرمایه اجتماعی قبل از سال 1981 در مجموع 20 مقاله، از سال 1991 تا 1995 به 109 مقاله و از 1996 تا مارس 1999 به تعداد 1003 مقاله رسیده است (جان فیلد، 1388؛ 11) و هماکنون سرمایه اجتماعی بدلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً با تمامی موضوعات و مسائل مطرح در حوزه انسانی و اجتماعی ارتباط پیدا میکند و توانایی سازماندهی جمعی مشارکتی و داد و ستد داوطلبانه برای حل مشکلات گروهی یا عمومی را به حداکثر میرساند.
کاواچی و برکمن[14] در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند :«افرادی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند از نظر سلامت روانی در وضعیت مطلوبی بسر نمیبرند. شبکههای اجتماعی کوچکتر، روابط خویشاوندی کمرنگتر و دریافت حمایت اجتماعی اندک باعث ایجاد افسردگی و یأس در افراد میشود» .(به نقل از آرمان، 1390؛ 58) همچنین کلمن بیان میدارد که سرمایه اجتماعی بر بیماری یا سلامت هر جامعه تأثیرگذار است. جوامعی که میزان سرمایه اجتماعی آنها به هر دلیل کاهش یابد با گسیختگیها و شکافهای شگرفی روبرو میشوند (کلمن، 1377؛ 485). یکی از مطالعاتی که در سطح خانواده صورت گرفت نشان میدهد که سرمایه اجتماعی احتمال فقیر بودن یک خانواده را در 36/7 درصد کاهش و در مقابل احتمال ثروتمند شدن را در بین ثروتمندان فقط 4 درصد افزایش میدهد (به نقل از مویدفر، 1387؛ 3). بنابراین ایده اصلی سرمایه اجتماعی این است که خانواده، دوستان و همکاران و آشنایان فرد دارایی مهمی را تشکیل میدهند که میتوان به هنگام بحران از آن استفاده کرد.به تعبیر پورتس[15] در حالی که سرمایه اقتصادی در حساب بانکی افراد و سرمایه انسانی در مغز افراد قرار دارد سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط یافت میشود. برای برخورداری از سرمایه اجتماعی فرد باید با دیگران ارتباط داشته باشد در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری از مزایا و امکاناتاند. (شارعپور، 1387؛ 251)
نارایان و پریتچت[16] در بیان اهمیت سرمایه اجتماعی و تأثیرگذاری آن بر بازدهها 5 ساز و کار را بیان میدارند: (گراهام هابز، 2000؛ 2)
ارتقا توانایی جامعه در نظارت بر عملکرد دولت
افزایش امکانات برای کنش مشارکتی جهت حل مشکل
تسهیل انتشار نوآوریها
کاهش مشکل کمبود اطلاعات
افزایش بیمه غیررسمی
برخی از دلایل و کارکردهای مثبتی که موجب مطالعه و توجه به سرمایه اجتماعی گردیده است از قرار زیرند:
-افزایش سلامت روانی افراد از طریق فراهم آوردن حمایتهای عاطفی و روانی، کاهش عوامل استرسزا، کاهش حوادث زندگی مانند از دست دادن شغل. (لهساییزاده، 1386؛ 162)
- از نظر پاتنام تقویت هنجارهای مستحکم بده و بستان (از طریق افزایش هزینههای بالقوه جدا شدن) تسهیل جریان اطلاعات از جمله اطلاعات مربوط به شهرت کنشگران و تجسم موفقیتهای گذشته که به تحقق کنش جمعی کمک میکند .(جان فیلد، 1386؛ 5)
- سرمایه اجتماعی خصوصاً در شکل جمعی آن، هنجارهای همیاری، اعتمادمیتواند افراد جامعه را در حل مشکل کنش جمعی یاری برساند و در آن صورت همه افراد جامعه از برکات آن برخوردار گردند.
[1]- Gemeinschaft
[2]- Gessellschaft
[3]- George simmel
[4]- Emile Durkheim
[5]- Mechanical Solidarity
[6]- Organical solidarity
[7]- Karl Marx
[8]- Alexis de tocqueville
[9]- Hanifan
[10]- Jine jacob
[11]- Glen Loary
[12]- Iven Light
[13]- Bowling alone
[14]- Kawachi & Berkman
[15]- Portes
[16]- Narayan & Pritchett
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
ابراز وجود
ابراز وجود:تعریف و مولفه های آن
ابراز وجود هسته رفتار بین فردی و کلید روابط انسانی به ویژه در جوامع فرد گرا است(جرالد و گاتوس،1999؛نقل از هارجی[1] و دیکسون[2]،2008).
ابراز وجود به توانایی فرد در بیان و دفاع از عقاید،علاقه مندی ها و احساسات خود به نحوی شایسته و بدون اضطراب اطلاق می شود(ولپی[3]،1973نقل از حاج حسنی 1383)
ابراز وجود شکلی از ارتباطات است که به عنوان حمایت شخص از حقوق شخصی اش بدون نادیده گرفتن و یا تخریب حقوق دیگران تلقی می شود.در رفتار ابراز وجود فرد به بیان تفکرات،احساسات و باورها به شکلی مستقیم و صادق می پردازد.ابراز وجود سبب ایجاد توانایی در پایه گذاری روابط بین شخصی سالم به عنوان یک مهارت اجتماعی می شود.بنابراین ابراز وجود به عنوان یک مهارت اجتماعی نقشی مهمی را در روابط اجتماعی بازی می کند(کپاران[4] و همکاران،2009،نقل از ملک پور،1383).
توانایی اکتسابی ابراز وجود احساسات و برتری های فرد او را قادر می سازد به نفع خود عمل کند،بدون هر گونه اضطرابی روی پای خود بایستد احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز نماید و با توجه به حقوق دیگران حق خود را بگیرد و به حقوق و شخصیت دیگران نیز احترام بگذارد(البرتی[5] و امونز[6]،1982نقل از ساندرز،2000).
طبق دیدگاه های متداول در جامعه فرد گرا،رفتار ابراز وجود مندانه منجر به ایجاد تساوی در ارتباطات انسانی می گردد و فرد را قادر می سازد تا بر اساس علایقش عمل کتد(آلبرتی وامونز،2001،نقل از هارجی و دیکسون،2008).
به اعتقاد لانگ[7] و جاکوبوسکی[8](1972،نقل از هارجی و دیکسون،2008)ابراز وجود شامل اصرار و پافشاری بر حقوق فردی و بیان افکار،احساسات و باورها به صورت مستقیم،صادقانه و به طریقی مناسب است،به گونه ای که به حقوق افراد دیگر نیز احترام گذاشته شود.همچنین ابراز وجود یک ویژگی رفتاری است که مشخصه آن رفتار اجتاعی مثبت به منظور دفاع از حق یا رسیدن به حق است.ابراز وجود را باید به صورت یک طیف در نظر گرفت که در یک سوی آن رفتار منفعلانه و در سوی دیگر رفتار پرخاشگرانه قرار دارد.حالت قاطعانه و تمایل به ابراز وجود،نه تنها ابراز صحیح خشم و تحریکات دیگر را در بر می گیرد،بلکه همه نوع احساسات گرم و شدیدا محبت آمیز را نیز شامل می شود(آلبرتی و امونز،1385).
(جوارد[9]1971،مورد[10]1968،نقل جونز،2000) مطرح می کنند که توانایی در بیان احساسات،نیاز ها و آرزوها به اشخاص مهم در زندگی،به عنوان یک عامل مهم در سلامت روان محسوب می شود و جوارد بر این باور است افرادی که اطلاعات روشنی در مورد خودشان به دیگران نمی دهند،نه تنها خودشان را از دیگران دور می کنند،بلکه آنها نمی توانند خودشان را از طریق ارتباط دو طرفه و واکنش دیگران بشناسند."مورر"پیشنهاد می کند که ابراز احساس به اشخاص صمیمی،تنش را کاهش داده و از ایجاد احساسات منفی جلوگیری می کند و توانایی ابراز وجود یک روش انتقال احساس و نیاز،به شکل مثبت و بی ضرر است.این نوع ارتباط،پیام های مستقیمی در مورد نیاز ها و امیال به افراد می دهد که در پیش گیری و اصلاح سوء تعبیر ها مفید می باشد.
سبک های پاسخ
برای درک کامل مفهوم ابراز وجود کافی است تمایز بین سبک های پاسخ دهی را از سایر روش های پاسخ دادن را بررسی کنیم.در اینجا سه سبک ارتباطی یعنی سبک غیر ابراز مندانه،سبک ابراز مندانه و پرخاشگرانه را از نظر می گذرانیم.
سبک غیر ابراز مندانه
پاسخ های غیر ابراز مندانه شامل بیان خود به صورت رفتارهای خود فراموشی و پوزش خواهانه می باشند که در این صورت افکار،احساسات و حقوق فردی می تواند به راحتی نادیده گرفته شود(هارجی و دیکسون،2000)،افراد دارای این سبک ارتباطی،تمایل دارند که از تعارض در همه شرایط جلوگیری کنند. این افراد نگرانی ها،را درونی می کنند تا خود را به خطر بیندازند.اعتقاد زیربنایی این افراد آن است که نیاز های افراد دیگر،مهم تر از نیاز های خودشان می باشند و اگر افراد نیاز های خودش را بر آورده کند،دیگران او را طرد خواهند کرد.
در این سبک ارتباطی افراد معمولا دچار حالات زیر می شوند:
-تردید ها و طفره رفتن ها
-موافقت با عقاید دیگران بدون توجه به احساسات شخصی
-بیان نکردن عقاید خود
-فقدان اعتماد به نفس
-ارزش های دیگران را مهم تر از ارزش های خود در نظر گرفتن(هارجی و دیکسون،2000).
سبک پرخاشگرانه
در پاسخ های پرخاشگرانه،ظاهرا هیچ نوع احساس همدردی و درک افراد دیگر در آن موقعیت وجود ندارد.گرچه در اولین نظر ممکن است مشهود نباشد،ولی فرد پرخاشگر عزت نفس پایینی دارد.چنین فردی نمی تواند به دیگران اهمیت و یا فرصت دهد.(ریس[11] و گراهام[12]،1991؛نقل از ساندرز،2000).
پاسخ های پرخاشگرانه به صورت استفاده از درخواست ها،دستور های رک و بی پرده،تهدیدها،استهزاء یا بد رفتاری با دیگران،حقوق افراد دیگر را نقض می کند(هارجی و دیکسون،2000).این افراد از تهدید و کنترل در بر آوردن نیاز هایشان استفاده می کنند و با سایرین به صورت بی ادبانه و صدمه زننده ارتباط برقرار می کنند.اعتقاد زیربنایی این افراد آن است که قدرت و کنترل تنها راهی است که نیاز هایشان را از آن طریق می توانند بر آورده کنند.
[1]Harjy
[2]Diksoon
[3]Veolpi
[4]Keparan
[5]Alberti
[6]Amoonez
[7]Loang
[8]Jakobooski
[9]Jjoard
[10]Mord
[11] Reis
[12]Gerahom