دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 28
در این بخش از فصل دوم به بررسی انعطاف پذیری کنشی، تعاریف انعطاف پذیری کنشی و مدلهای آن از دیدگاههای مختلف میپردازیم.
مطالعه علمی انعطاف پذیری کنشی در حدود سال 1970 پدیدار شد وقتی که یک گروهی از محققان پیشرو به پدیده ساز گاری مثبت در میان گروهی از کودکان در معرض خطر توجه نمودند(ماستن، 2012).
پژوهش های پیش گام در مورد انعطاف پذیری کنشی به یک انقلاب در زمینه فکر کردن در مورد ریشه و درمان آسیب شناسی روانی منجر شد. تلاش های تحقیقاتی مستقیما به سوی درک آسیب شناسی یا نقایص بود تا بر روی اینکه چطور مشکلات آشکار می شوند(رایت، ماستن و نارایان، 2013).
از نظر تاریخی، مطالعه انعطاف پذیری کنشی، سه موج را به همراه داشته است (ریچاردسون، 2002) :
موج اول بررسی انعطاف پذیری کنشی، در پاسخ به این سوال بود، «چه ویژگیهایی افرادی را در مواجهه با عوامل خطر زا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص میکند؟»، بیشتر ادبیات و منابع موجود انعطاف پذیری کنشی، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تاب آورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکند تا در پی بروز شرایط پر خطر و یا پس از عقب نشینی، بتواند سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را بازیابند. کیفیتهای تاب آور بودن، پیامدهای نخستین موج بررسی انعطاف پذیری کنشی را بازنمایی میکنند.
.........
.....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 33
بخشی از متن
درمان شناختی- رفتاری برای زوج ها و خانواده ها، امروزه اصلی مهم در درمان است. کاربرد CBT برای مشکلات روابط خصوصی، تقریبا پنجاه سال قبل در نوشته های آلبرت الیس آمده است که نقش برجسته شناخت را در مسایل زناشویی نشان می دهد. الیس و هارپر و همکارانش معتقد بودند که ناکارامدی ارتباط زمانی اتفاق می افتد که افراد 1) بر عقاید غیر واقعی یا نامشخص خود در رابطه با طرفین پافشاری کنند. 2) ارزیابی های منفی دارند وقتی فرد و رابطه مطابق با انتظارات غیر واقعی آنها عمل نمی کند، زمانی که فرایندهای منفی شناخت صورت می گیرند: فرد عواطف منفی را تجربه می کند (عصبانیت، ناامیدی و اوقات تلخی) و شیوه های رفتاری منفی در رابطه خود در پیش می گیرد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه، سجادیان و بهرامی، 1391).
در دهههای 1960 و 1970، رفتار درمانگران برای پرداخـتن بـه رفتارهای مشکلدار بزرگسالان و کودکان از اصول نظریه یادگیری استفاده کردند. بسیاری از اصول و روشهای رفتاری که در درمان انفرادی از آنها استفاده میشد، بعدها برای زوجهای ناراضی و پس از آن برای خانوادهها به کار گرفته شد. به عنوان مثال، استوارت (1969)، لیبرمن (1970) و وایس، هوپس و پاتـرسون (1973) برای تسهیل تعاملهای ارضاکننده زوجهای مشکلدار و خانوادهها از نظریه تبادل اجتماعی و اصول یادگیری عامل استفاده کردند (به نقل از داتیلیو و بیرشک،a 1385). این کار باعث شد که تحقیقات بعدی زوج درمانگران به سمت شناسایی اهمیت مداخله عـوامل شـناختی و الگـوهای تعاملی رفتار سوق داده شود. قبل از ارایـه نـظریههای اصـلی خانواده درمانی، اینگونه مطرح شده بود که شناختارها را میتوان به عنوان بخش فرعی درمان در الگوی رفتاری مورد استفاده قرار داد (مارگولین و وایس، 1978)، اما در دهه 1980 عـوامل شـناختی در کـانون اصلی توجه منابع پژوهشی و درمانی زوجها قرار گرفتند و مـستقیمتر و سـاختارمندتر از آنچه در سایر رویکردهای نظری زوج درمانی وجود داشت، وارد درمان شدند (باکوم1987؛ داتیلتو،1989؛به نقل از داتیلیو و بیرشک،a 1385). با مطرح شدن تحریفهای شناختی و ادراکات نادرست در درمان زوجها، توجه درمـانگران بـه اسـتنباطها و باورهای طرفین نسبت به هم معطوف گشت و استفاده احتمالی از ایـن باورها برای پیدا کردن راهی برای رهایی از بنبستهای رابطهای، مورد توجه قرار گرفت. ارزیابی شناختی و روشهای مداخلهای، از درمان انـفرادی بـه عـاریه گرفته شد و برای استفاده در مورد زوجها مطابقت داده شد. همانند درمان انفرادی، برای تقویت قابلیت زوجـین در ارزیـابی و تغییر شناختارهای مشکل ساز، مداخلات شناختی-رفتاری مربوط به زوج طراحی شد که این مداخلات باعث کسب مهارتهای ارتباطی و حـل مـشکل نـیز میگردند(داتیلیو و بیرشک، a1385).
فرایندهای شناختی ستون اصلی روش شناختی-رفتاری برای بدکارکردی رابطه هستند. باکام، اپستین، سایرس و شر (1989) شناخت هایی را که به طور مکرر در طی روند آشفتگی ارتباط بروز می کردند را سنخ شناسی کردند. اگر چه هر سنخ یا هر نوع یک شکل نرمالی از شناخت انسانی است، هر یک مستعد تحریفاتی هستند. این فرایندها شامل(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391):
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 27
بخشی از متن
رویکرد تحلیل عوامل حیاتی موفقیت به منظور شناسایی نیازهای اطلاعاتی مدیران در صنایع گوناگون به کار گرفته می شود. این رویکرد به منظور حل بعضی از مسائل که در زمان استقرار سیستم های اطلاعات مدیریت پیش می امدند، ایجاد شد. جان روکارتدر سال 1979 ایده ابتدایی این رویکرد را که در سال 1961 توسط رونالد دانیل بیان شده بود به کار گرفت و آن را توسعه داد. امروز روکارت را اولین ابداع کننده و ارائه کننده این دیدگاه می دانند. روکارت اظهار می دارد که مفهوم عوامل حیاتی موفقیت می تواند یک راه اثر بخش برای تعریف نیازهای اطلاعاتی مدیریت باشد. از دیدگاه او عوامل حیاتی موفقیت عبارتند از حوزه های مشخص و محدود کاری که اگر در آنها نتایج رضایت بخش حاصل شود سازمان عملکرد رقابتی موفقی خواهد داشت. بنابراین لازم است که مدیران توجه خاصی به این فعالیت ها داشته باشند(روکارت، 1979)
در ادبیات مربوط از عوامل حیاتی موفقیت، تعاریف زیادی از آن ارائه شده است. یکی از مهم ترین تعاریف مربوط به روکارت است. به زعم وی عوامل حیاتی موفقیت عبارتند از: تعداد محدودی از حوزه های فعالیت که عملکرد رقابتی موفقیت آمیزی در پی خواهند داشت. در تعریف دیگری برونو و لیدکر اظهار داشته اند که عوامل کلیدی موفقیت عبارتند از: مشخصه ها، شرایط یا متغیرهایی که اگر درست مدیریت شوند، می توانند اثر قابل ملاحظه ای بر موفقیت رقابتی سازمان داشته باشند. در عوض، پینتو و اسلوین عوامل کلیدی موفقیت را عواملی می دانند که به طور قابل ملاحظه ای شانس اجرای پروژه ها را بهبود می بخشد (رهنورد و محمدی، 1388). در تعریفی دیگر، عوامل حیاتی موفقیت، عواملی هستند که در تحقق منافع نهفته در فرصت، نقش کلیدی داشته و دستیابی به آنها با پیچیدگی هایی همراه است. به این عوامل، عوامل حیاتی موفقیت یا گلوگاه گفته می شود، که این عوامل در صورت فقدان از موانع اصلی سازمان در دستیابی به اهداف به شمار می آیند(موغلی، 1387).
.......
...
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلال بیش فعالی و نقص توجه
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 32
بخشی از متن
اختلال کاستی توجه و بیش فعالی نوعی اختلال مزمن و شدید در رشد روانی است که ریشه در رفتارهای بی توجهی، بی قرارانه و براساس انگیزش آنی دارد. شروع آن در اوایل کودکی، یعنی پیش از 7 سالگی است و تقریباً همیشه قبل از 5 سالگی و اغلب پیش از دو سالگی مشخص می شود. معمولاً تا دوران نوجوانی و بلوغ ادامه یافته و شخص را در معرض پاره ای از نابهنجاری های رشدی-شخصیتی قرار می دهد. پیامدهای مضر آن شامل نقص قانون و سایر رفتارهای آزاراشی اجتماعی و عدم موفقیت در مدرسه می شود. مطالعات طولی نشان می دهد که رفتارهای بی قرارانه و بی توجهی، خطری قابل گسترش است. این رفتار فقط نشانه ای از یک مجموعه مشکلات بنیادی نیست. به همین دلیل، درمان رفتارهای به شدت بیش فعالانه هدف اصلی در خدمات سلامت روانی کودک است(بشیری، 1386).
اختلال کاستی توجه و بیش فعالی (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1995)شامل سه طبقه مهم: بیتوجهی،بیشفعالی و تکانشگری است.بیتوجهی با توجه انتخابی محدود(توجه بـه مـحرک نامربوط یا پرتکننده حواس و چشمپوشی از محرک مربوط) و فقدان توجه مداوم(توانایی حفظ توجه در طول زمان)مشخص شده است(داگلاس، 1972). کودکان دارای این اختلال به آسانی حواسپرت گردیده و از تکالیفی که نیازمند توجه نمودن برای زمـانی طـولانی است،اجتناب میکنند. بیشفعالی با فعالیت بالای حرکتی نشان داده میشود. به نظر میرسد کودکان مبتلا به ADHD در متوقف ساختن فعالیتهای خود در موقعیتهای موردنیاز ناتوانند. آنها به حد افراط تکان خورده، نمیتوانند آرام بازی کـنند و دسـتها یا پاهایشان اغلب بیقرار و ناآرام است. تکانشگری با فقدان کنترل در موقعیتهایی که مستلزم توجه کنترلشده یا یک تکلیف سازمانیافته است،مشخص میشود. کودکان مبتلا به ADHDتمایل دارند به اولین فـکری کـه وارد ذهـنشان میشود پاسخ دهند، آنها پیـامدهای رفـتارشان را بـه حد کافی در نظر نمیگیرند و برای به تعویق انداختن ارضای نیازهای خود با مشکل روبهرو میشوند. این سه ویژگی مهم ADHDلازم نیست بـهطور هـمزمان یـا به میزان یکسانی نشان داده شود(توکلی زاده، 1387). در جدول 2-1 ملاک های تشخیصی اختلال کاستی توجه و بیش فعالی براساس معیار های DSM-5 آورده شده است:
.........
.....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 17
بخشی از متن
در این بخش از این فصل به کمال گرایی، تعاریف کمال گرایی و دیدگاه ههای مطرح در زمینه کمال گرایی می پردازیم.
کمال گرایی که از اوایل قرن بیستم مفهوم مورد علاقه روان شناسان بوده عبارت است از: «گرایش افراطی به بی عیب و نقص بودن، کوچک ترین اشتباه خود را گناه نابخشودنی دانستن و مضطربانه در انتظار پیامدهای شکست نشستن»(سامی، 1392).
کمال گرایی به وسیله برنز در سال 1980 به این صورت تعریف شده است: کمال گرایان کسانی هستند که استانداردهای بالا و غیر قابل دسترس را برای خود وضع می کنند، این گونه افراد تحت فشار زیاد قرار دارند و به طور دائم به سمت اهداف غیر ممکن به پیش می روند و ارزش خود را براساس کارایی، کمال و پیشرفت اندازه گیری می کنند (به نقل از تقدس، 1390).
هویت و فلت (1991) معتقدند که «کمال گرایی یعنی گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای بالا و افراطی و تمرکز به شکست ها و نقش عملکرد». شافران، کوپر و فیربرن (2002) کمال گرایی بالینی را این گونه تعریف کرده اند: «وابستگی مفرطی خود ارزیابی به تعقیب معیارهای آمرانه شخصی و خود تحمیل شده، حداقل در یک حوزه برجسته برخلاف پیام های منفی آن».
می توان گفت که کما گرایی قدمتی به طول یک قرن دارد. و اولین کسانی که به کمال گرایی به عنوان یک موضوع مهم رفتار انسان توجه داشتند فیلسوفان و حکیمان بودند یکی از آنها ژانت (1898) بود که در مورد ایده ها و عقاید تثبیت شده داشتند ویژگی اصلی آنها سخت گیری و دقت بیش از حد بود، از دیگر فیلسوفان قدیمی ایبکتوس (1897) و دوبیز (1907) بودند که بر نگرش افراد که گاهی این عقاید و نگرش های سخت گیرانه می باشد و منجر به کمال گرایی انسان می شود توجه داشتند (به نقل از اگان، 2005).
فروید بنیانگذار مکتب روان کاوی معتقد است که کمال گرایی و وسواس فکری و عملی ناشی از تثبیت در مرحله مقعدی زندگی کودک حدودا از 18 ماهگی شروع می شود و برای کودک، مقعد، نگهداری و دفع ادرار و مدفوع منبع لذت است همچنین شروع تجربه، جدایی و استقلال در این دوره همه شرایطی را ایجاد می کند که بین کودک و والدین تعارض و درگیری برای آموزش و توالت از یک سو و استقلال و وابستگی از سوی دیگر کودک را با مادر ی عصبانی روبه رو می کند. نتیجتا کودک حالتی از عشق و تنفر پیدا کرده و این قضیه زمینه شک و تردید بود. و کمال گرایی برای کودک فراهم می کند. از نگاه دیگر فروید کمال گرایی را نتیجه فراخود سخت گیر و تنبیه کننده که نیازمند رفتار و منش اخلاقی برتر در تمامی زمینه های زندگی است می دانست(به نقل از اگان، 2005).
به عبارت دیگر، به عقیده فروید(1959-1926)، زمانی که فرامن سخگیر، فرد را برای پیشرفت و رفتار عالی تحت فشار قرار می دهد، میل به کمال گرایی در فرد ظاهر می شود(به نقل از هیل و همکاران، 1997). فراخود که مرحله سوم شخصیت در نظریه ساختار شخصیتی فروید می باشد و از 5-4 سالگی در کودکان شکل می گیرد. بیان درونی ارزش ها اخلاقی والدین و اجتماع کودک است. کوشش فراخود بیش تر برای رسیدن به آرمان ها و کمال است تا واقعیت (به نقل از اگان، 2005).
......
...
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 27
بخشی از متن
در این بخش از این فصل به بررسی بیماری آرتریت روماتوئید، سبب شناسی و نقش عوامل روانی در بروز این بیماری، و درمان این بیماری میپردازیم.
آرتریت روماتوئید (RA) بیماری سیستمیکی است که با پلی آرتریت التهابی در مفاصل بزرگ و کوچک و علایم عمومی مشخص میشود. این بیماری نمونه شاخص آرتریت التهابی با ویژگیهای بالینی مشخص نظیر سفتی صبحگاهی، قوام ژلهای و بهبودی علائم با فعالیت است. اکثر بیماران دچار درجاتی از تخریب استخوان و غضروف و نیز درگیری غلافهای تاندونی میشوند؛ در بسیاری از بیماران این فرایند منجر به تغییر شکل و افت چشمگیر عملکرد میشود (آندرلوئی و همکاران، 2007، ترجمه ارجمند و همکاران، 1387). آرتریت معمولا به هر مفصلی حمله نمیکند ولی در مفاصل کوچک مانند مفاصل انگشتان دست یا مچ دست و پا بیشتر مستقر میشود؛ گرچه گاهی مفاصل بزرگ مانند ران، زانو و شانه دچار این بیماری میشوند (اطاری و اطاری،1386).
آرتریت روماتوئید جزو شایعترین بیماریهای خود ایمنی است؛ و شیوع آن در ایالات متحده، آفریقا و اروپا مشابه است، اما در جوامع آسیایی کمی پایینتر است. نسبت ابتلا زن و مرد 3 به 1 است (آندرلوئی و همکاران، 2007، ترجمه ارجمند و همکاران، 1387). شیوع بیماری با افزایش سن زیاد میشود و اختلاف از نظر شیوع جنسی در سنین بالا کاهش مییابد. بیماری اکثراً در دهه چهارم و پنجم زندگی شروع شده و در 80 درصد بیماران بین 50-35 سالگی بروز مینماید (کاسپر و همکاران2012؛ ترجمه منتظری، 1391).
علت اصلی این بیماری ناشناخته است و هنوز مشخص نشده است که جرقهای که این بیماری التهابی را روشن میکند از کجا زده میشود. فرضیه چند بعدی در مورد آرتریت روماتوئید چنین است که در این بیماری، عوامل ژنتیکی، ایمنی شناختی و روانی – اجتماعی به اهم تعامل میکنند (زیتلین،1977؛ به نقل از فروزش یکتا و همکاران، 1381). گسترش این بیماری رویدادی است که با واسطه نظام ایمنی صورت میگیرد. در واقع آرتریت روماتوئید یکی از بیماریهای خود ایمن است که در آن نظام ایمنی به بافت سالم خودی حمله میکند (ولمن، 1988، ترجمه نجاریان و همکاران، 1375؛ اطاری و اطاری، 1386)؛ و همچنین سیستم ایمنی واسطهای است بین تعیین کنندههای آسیب شناسی فیزیولوژکی، بیوشیمیایی، و غدد درون ریز از یکطرف، و رویدادهای روانی – اجتماعی از طرف دیگر که توسط دستگاه عصبی مرکزی پردازش میشوند (ولمن، 1988، ترجمه نجاریان و همکاران،1375).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 16
بخشی از متن
اکثر پژوهشگران پذیرفتهاند که کارکردهای اجرایی، خود تنظیم شوندهاند و تـوانایی کـودک را در بـازداری، خود تغییری، برنامهریزی، سازمان دهی، استفاده از حافظۀ کاری، حل مسأله، هدفگذاری برای انجام تکلیف و فعالیتهای درسـی نشان میدهند(ویلکات و همکاران، 2005؛ زلازوو همکاران، 2003). کارکردهای اجرایی و توجه، کانون نظریههای اخیرعصب-روانشناختی کـودکان در مـعرض خطر ناتوانی، به ویژه کودکان ناتوان در یادگیری و کودکان مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی است(سیدمن ، 2006).
کارکردهای اجرایی عصبی-شناختیساختارهای مهمی هستند که با فرآیندهای روانشناختی مسؤول کنترل هوشیاری،تفکر و عمل مرتبط میباشند.اگرچه کارکردهای اجرایی در درجه اول از چشمانداز عصبی-شناختی مطالعه شدهاند ولی در سالهای اخیر تحول و آسیبشناسی آنها مـورد عـلاقه صاحبنظران بسیاری بوده است(زلازو و مولر،2002).
کارکردهای اجرایی،کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعهای از تواناییهای عالی شامل خودگردانی، بازداری، خودآغازگری، برنامهریزی راهبردی، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را بـه انـجام مـیرسانند(ویانت و ویلیس، 1994).در واقع،کارکردهایی همچون سازماندهی، تصمیمگیری، حافظهء کـاری، حفظ و تـبدیل،کنترل حـرکتی، احساس و ادراک زمان، پیشبینی آینده، بازسازی، زبان درونی و حل مسأله را میتوان از جمله مهمترین کارکردهای اجرایی عصبشناسی دانست که در زندگی انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی به انـسان کـمک مـیکنند(بارکلی،1998؛ ولشو پنینگتون،1988؛ به نقل از علیزاده، 1385).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 19
بخشی از متن
حـرکت از نیازهای ضروری انسان است و توجه به این نیاز در دورههای گوناگون زندگی،سلامت انسان را تضمین میکند (درشگی، 1386). یکی از مهمترین مهارت های انسان مهارت حرکتی است. این مهارت یکی از اشکار حرکت در انسان است که با توجه به الگوی رشدی و بنیادی بصورت سازمان یافته در جهت سازگاری آدمی مطرح است (شجاعی، 1388). هلر و همکاران (1963، 1965) اسمیت و اسمیت (1966) ریزن و آرونز (1959) بر اهمیت حرکت در رشد و پالایش توانائی های ادراکی و سازگاری آنها با ماهیچه ها و همچنین دستگاه عصبی کودک تاکید نمودند. کودک زمانی می تواند صحبت کند که بتواند بایستد یعنی توانایی حرکتی او رشد یافته و سپس زبان و ارتباط کلامی او ظاهر شود. بچه ی 5 ساله زمانی می تواند یک گره پروانه ای بزند که مهارت های حرکتی ظریف او رشد یافته باشد و همچنین میزان رشد شناختی او این مهارت را تکمیل کند (به نقل از رحیمی، 1389).
سنین پیـشدبستانی و دبستانی از دورههای مهم رشد است که به توجه ویژهای در آموزش مهارتهای حرکتی نـیاز دارد.در این دوره،معلمین ورزش باید بـیشتر روی رشـد مهارتهای حرکتی بنیادی تأکید کنند و در سالهای بعد به فعالیتهای مربوط به آمادگی جسمانی بپردازند. عدم موفقیت در رشد مهارتهای حرکتی بنیادی در خلال سالهای حساس کودکی،ممکن است توانایی یـادگیری مهارتهای حرکتی پیشرفتهتر در سالهای بعد را محدود کند (درشگی، 1386).
به طور کلی در طبقه بندی مهارت های حرکتی انسان از لحاظ گروههای عضلانی درگیر، مهارت های حرکتی در دو دسته مهارت های درشت و ظریف طبقه بندی می شوند که رشد مهارت های حرکتی درشت برای بهبود عزت نفس و مهارت های حرکتی ظریف برای بسیاری از کارهای روزمره مثل لباس پوشیدن، شانه کردن و و نوشتن مهم باشند. در دوران کودکی این مهارت ها فرصتی مناسب برای برقراری ارتباط با دیگران و همکاری با آنان فراهم می کنند و نیز ثابت شده است که بین مقبولیت اجتماعی مثبت و توانمندی های حرکتی، بخصوص در پسران ارتباط مستقیمی وجود دارد. کودکان و نوجوانان دارای مشکلات حرکتی، در اجرای مهارت های حرکتی درشت با مشکل مواجه اند که به عدم شرکت آنها در ورزش، از دست دادن آمادگی جسمانی و کناره گیری از اجتماع و کاهش عزت نفس منتج می گردد(سپهری بناب، فرخی، ابراهیمی ثانی،1387).
اکثر مهارتهای حرکتی بنیادی و ورزشی،در زمرهی مهارتهای حرکتی درشت قرار دارند. مهارتهای درشت،حرکاتی هستند که در آنها از عضلات بزرگ بدن اسـتفاده مـیشود و شامل مهارتهایی هستند که برای حرکت بدن در فضا (حرکات جابهجایی)،حفظ تعادل در مقابل نیروی جاذبه زمین(حرکات پایداری)و دادن نیرو به اشیا و گرفتن نیروی از آنها(حرکات دستکاری) مورد استفاده قرار میگیرند.تقویت مهارتهای حرکتی درشـت بـه ایمنی، محیط مناسب،داشتن یار برای تمرین و نظارت مربی یا والدین نیاز دارد. شناخت والدین و مربیان از مراحل رشد مهارتهای حرکتی درشت میتواند،به کودکان در آموختن این مهارتها و اهمیت دادن به آنها کـمک کند(درشگی، 1386).
......
...
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 26
بخشی از متن :
سارتر و بـارجیوس (1999)عـوارض روانـپزشکی و هیجانی پس از زایمان را به سه دسته زیر تقسیم بندی کردهاند:
کمترین شدت افسردگی را دارد، شروع آن در هـفته نـخست پس از زایمان است. اکثر اوقات در روز سوم یا چهارم پس از زایمان دیده میشود. یک اختلال خلقی ناپایدار است کـه 24 تـا 72 ساعت پس از تولد نوزاد رخ میدهد و با علایم خلق غمگین، غم ناپایدار، عدم توانایی هـیجانی، مـلامت و سـرزنش، اختلال خواب و اختلال خلقی ناپایدار مشخص میشود(پیت 1973، یالوم و همکاران، 1968). غم پس از زایمان خود محدود شـونده 7 اسـت و معمولا 10 روز پس از زایمان کاهش معنیدار در آن دیده میشود. دامنه تخمین شیوع آن بین 33 درصد(هاندلی و همکاران، 1980) تا 70 درصد(هریس، 1980) اسـت و ایـن مـوضوع تا اندازهای به ملاک تشخیصی بستگی دارد.
یک اختلال ناتوان کننده و نادر است که مـعمولا بـه بستری کردن نیاز دارد. در هر 1000 زایمان یک یا دو نفر مادر به آن مبتلا مـیشوند(هرزوک و دیتری، 1976؛ کندل و همکاران، 1987). در زایمان نخست در حدود 50% و در زایمان دوم در حدود 40% مادران ممکن است به این اختلال مـبتلا شـوند. این نـشانگان با نشانههایی از قبیل ناتوانی زیاد، گیجی و منگی، هذیانها و نشانههای توهم پایدار، تـحریکپذیری و بـیثباتی هیجانی و نگرانیهای وسواسگونه در مورد نوزاد، افکار خاص و میل به آزردن کودک یا خود همراه است(براکینگتون و همکاران، 1981؛ هـرزوک و دیـتری، 1976). این علایم معمولا از روز سوم زایمان شروع میشوند. علایم دیگر عبارتند از سوءظن، بی ربـطی کـلام، بیعلاقگی به طفل، بی میلی نسبت بـه مـراقبت از آن و مـمکن است بیمار زایمان یا ازدواج را انکار کند و ادعـای بـاکره بودن نماید.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع و ناتوان کننده روانی اجتماعی است (کوروین، کوهن، جارت و ساتسفورد،2010) که ممکن است حداکثر طی چهار هفته اول پس از زایمان آغاز گردد. اگر چه بعضی مطالعات شروع آن را تا 12 ماه پس اط زایمان گزارش کرده اند (مراکی و خیر آبادی، 2012). شیوع افسردگی پس اط زایمان از 13 الی 20 درصد (سمیر، ولز-نیسروم و نیسین، 2013) و در شرایط خاص تا 41 درصد گزارش شده است که این تفاوت به نحوه نمونه گیری، زمان بررسی، معیارهای متفاوت تشخیصی (افسردگی ماژور با مینور)، ابراز خود گزارش دهی و روش مطالعه مرتبط است. بطوری که در یک مطالعه متاآنالیز اخیر که بر روی 41 مقاله در ایران انجام شدف شیوع کلی افسردگی پس اط زایمان 3/25 درصد گزارش شد (ویسانی، دلپیشه، سایمیری و رضاییان، 2013). جدول شماره 1 شیوع افسردگی پس از زایمان در برخی از مطالعات انجام شده در جامعه ما را نشان می دهد (خیرآبادی و همکاران، 2012؛ باقری زاده و همکاران، 1388؛ منتظری و همکاران، 2013؛ خوشه ای مهر و همکاران، 1391؛ نیک پور و همکاران، 2013).
.......
....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 102 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 28
بخشی از متن :
تاب آوری
در این بخش از فصل دوم به بررسی تاب آوری، تعاریف تاب آوری و مدلهای آن از دیدگاههای مختلف میپردازیم.
مطالعه علمی تاب آوری در حدود سال 1970 پدیدار شد وقتی که یک گروهی از محققان پیشرو به پدیده ساز گاری مثبت در میان گروهی از کودکان در معرض خطر توجه نمودند(ماستن، 2012).
پژوهش های پیش گام در مورد تاب آوری به یک انقلاب در زمینه فکر کردن در مورد ریشه و درمان آسیب شناسی روانی منجر شد. تلاش های تحقیقاتی مستقیما به سوی درک آسیب شناسی یا نقایص بود تا بر روی اینکه چطور مشکلات آشکار می شوند(رایت، ماستن و نارایان، 2013).
از نظر تاریخی، مطالعه تاب آوری، سه موج را به همراه داشته است (ریچاردسون، 2002) :
موج اول بررسی تاب آوری، در پاسخ به این سوال بود، «چه ویژگیهایی افرادی را در مواجهه با عوامل خطر زا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص میکند؟»، بیشتر ادبیات و منابع موجود تاب آوری، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تاب آورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکند تا در پی بروز شرایط پر خطر و یا پس از عقب نشینی، بتواند سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را بازیابند. کیفیتهای تاب آور بودن، پیامدهای نخستین موج بررسی تاب آوری را بازنمایی میکنند.
موج دوم بررسی تاب آوری، تلاشی برای پاسخ به این سوال بود، کیفیتهای تاب آوری، چگونه کسب میشوند؟ فلچ (1977، 1988) اظهار نمود، کیفیتهای تاب آور بودن از طریق قانون تخریب و انسجام مجدد کسب شدهاند. یک فرایند مفصلتر کسب کیفیتهای تاب آوری به عنوان کارکردی از انتخاب هشیار یا ناهشیار به وسیله ریچاردسون و همکاران (1990) مطرح گردید. برای اهداف آموزشی و مشاوره با مراجعان، تاب آوری به عنوان مدل خطی سادهای است که بر اساس آن فرد یا گروه از میان مراحل تعادل زیستی – روانی – معنوی، تعامل با فوریتهای زندگی، تخریبها، آمادگی برای انسجام مجدد و انتخاب برای انسجام مجدد به صورتی تاب آورانه، برگشت به تعادل یا فقدان عبور میکند.
موج سوم بررسی تاب آوری، منجر به مفهوم تاب آور بودن شد. موج سوم آشکار ساخت که در فرایند انسجام مجدد از تخریب در زندگی برخی اشکال انرژی انگیزشی مورد نیاز است. انسجام مجدد تاب آورانه به انرژی فزاینده ای برای رشد نیاز دارد، و مطابق نظریه تاب آوری این منبع انرژی، یک منبع معنوی یا تاب آور بودن فطری است (ریچاردسون، 2002 ).
..........
.....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 24
بخشی از متن
تمرین بدنی یا نرمش هر نوع فعالیت بدنی است که آمادگی جسمانی، تندرستی و سلامت کلی را افزایش داده یا حفظ می کند. به هرگونه فعالیت یا حرکت بدن که در اثر انقباض و انبساط عضلات اسکلتی ایجاد شده، نیازمند صرف انرژی است، فعالیت بدنی گفته می شود . گروه بندی انواع فعالیت بدنی با توجه به تعریف آن بر اساس میزان زمان اختصاص یافته در طول روز را به انواع فعالیت بدنی حین انجام کار، فعالیت بدنی حین نقل و انتقال و یا فعالیت بدنی بعنوان تفریح و استراحت گروه بندی می کنند. تعریفی دیگر از انواع فعالیت بدنی بر اساس احساس شدت وارد شده بر شخص و میزان تلاش وی در حین فعالیت می باشد، که به سه گروه فعالیتهای بدنی سبک ، متوسط و شدید، بر اساس میزان انرژی و اکسیژن مصرف شده گروه بندی می شود(گرلید و همکاران، 1996).
تمرین بدنی به دلایل مختلف از جمله تقویت عضلات و سیستم قلبی عروقی، کسب مهارت های تمرین بدنی، حفظ یا کاهش وزن و همچنین با هدف تفریح انجام می شود. تمرین بدنی منظم سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند و به جلوگیری از بیماری های فراوانی مانند بیماری های قلبی و عروقی، دیابت نوع ۲ و چاقی مفرط کمک می کند. تمرین بدنی همچنین سلامت روانی را بهبود می بخشد، به جلوگیری از افسردگی کمک می کند و باعث حفظ و بهبود اعتماد به نفس مثبت میشود. تمرین بدنی حتی باعث خوش اندامی و افزایش جاذبه جنسی فرد میشود که خود در بهبودِ بیشتر اعتماد به نفس موثر است. چاقی در کودکی، یک نگرانی در حال رشد جهانی است حال آن که تمرین بدنی به کاهش برخی از اثرات چاقی دوران کودکی و بزرگسالای مرتبط است(گرلید و همکاران، 1996).
تمرین قدرتی،شیوهی تمرینی خاصی است کـه در آن،مقاومت خارجی برای گسترش تواناییهای عملکردی عضله،افزایش و کاهش داده میشود. به عبارت دیگر، تمرینات قدرتی نوعی فعالیت بی هوازی است که طی آن از انقباض عضلانی برای افزایش قدرت و حجم ماهیچهها استفاده میشود برنامههای تمرینهای قدرتی،شبیه هم نیستند و هدفهای مشترکی نیز ندارند،چون هدفهای تمرین،با نیازمندیهای فردی ارتباط دارند.طرح برنامهای مناسب همراه با نظارت هوشمندانه، تمرین مقاومتی را ایـمن،جالب توجه و مفرح میکند که برای کودکان لذت بخش خواهد بود.چنانچه تمرینات قدرتی به درستی به کار بروند، فواید زیادی در سلامتی کلی بدن همچون افزایش قدرت و سفتی استخوانها، ماهیچهها، تاندونها و رباطها، بهبود عملکرد مفاصل، افزایش متابولیسم بدن، بهبود عملکرد قلب و تنظیم کلسترول بدن دارند(عیوضی، 1384).در ادامه به طور خلاصه انواع تمرین های قدرتی آورده شده است:
...........
.....
...
.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 86 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
عزت نفس
عزت نفس از جمله مفاهیمی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است و یکی از موضوعات مهم جنبه های فردی، اجتماعی و روانشناختی می باشد. در سالهای 65-1959 فشرده ترین مطالعات درباره عزت نفس صورت گرفته است(بیابانگرد، 1372،ص10).
موضوع عزت نفس از نظر قدمت ریشه در مباحثی که علماء و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند، دارد. در طول هزاران سال گذشته، گزارشات تاریخی، نظریات فلاسفه و اندیشمندان و شاعران، براین مطلب گواه دارند که برای انسان هیچ حکم ارزشی مهمتر از داوری وی در مورد خودش نیست. در طول صد سال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است و ارزشیابی شخص از خویشتن قطعی ترین عامل در روند رشد روانی است(بیابانگرد، 1372، 10). نیاز به عزت نفس فقط از آن انسان است، به این دلیل که فقط انسان است که دارای استعداد نماد سازی و تفکر است. این نیاز در انسان از ابتدای طفولیت تا هنگام مرگ وجود دارد(بیابانگرد، 1372، 14).
روانشناسان مختلف نیز بیان داشته اند که افراد با نیاز برای تجربه عزت نفس بالا متولد می شوند به عنوان مثال مازلو[1] اشاره کرده است:« بعد از اینکه وابستگی افراد ارضاء شد، آنها بطور جدی برای ارضای نیازهای مربوط به ارزش و احترام کوشش می کنند» وی اشاره می کند: «همه افراد در اجتماع یک نیاز یا تمایل برای داشتن یک دید مثبت و خوب نسبت به خوشان دارند». بنابراین نیاز به عزت نفس یا خود ارزشمندی و احترام به خود از جمله نیازهای طبیعی انسان است. انسان موجودی است اصالتاً اجتماعی، زمانی که نیاز به احترام به خود ارضاء شود. انسان احساس خوشایندی از اعتماد بع نفس و خودارزشمندی، توانایی، قابلیت، لیاقت و کفایت پیدا می کند و وجود خود را در زندگی مفید، مؤثر و موّلد می یابد(افروز، 1374، 22).
تعاریف عزت نفس:
تعاریف متعددی از عزت نفس به عمل آمده است که به مواردی از آنها اشاره می شود: در فرهنگ لغت وبستر (1968)، از عزت نفس به عنوان اعتماد و رضایت در خویشتن، نظر مثبت فرد درباره خود یاد شده است. از نظر ویلیام جیمزعزت به آرزوها و ارزشیابی که آدمی برای خود تصور می نماید اشاره دارد و بطورکلی عزت نفس یا حساس ارزش در فرد توسط توانایی های واقعی فرد و نیرو های بالقوه وی محاسبه می شود» (فرهنگ لغت وبستر، 1968،ص 206).
از نظر راجرز، عزت نفس عبارتست از :«ارزیابی و ارزشیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خود و نوعی قضاوت شخص نسبت به ارزشمندی وجود خویش می باشد. این صفت خاصیتی عمومی است و در همه انسانها وجود دارد و یک حالت ثابت و دائمی دارد.» (شفیع آبادی، 1377).
مازلو از عزت نفس به عنوان یک نیاز یاد کرده و بیان می کند: « همه افراد جامعه ما به یک ارزشمندی ثابت و استوار و معمولا عالی از خودشان، به احترام به خود یا عزت نفس یا احترام به دیگران تمایل یا نیاز دارند. » (اسلامی نسب، 1373، 309). مازلو عزت نفس را عبارت میداند از شایستگی، توانمندی، کفایت، اطمینان، استقلال و آزادی. چنانچه ارضاء گردد فرداحساس ارزشمند بودن، توانا بودن، مثمر به ثمر بودن و احساس غرور واعتماد به خود میکند واگر ارضاء نگردد فرد احساس حقارت، درماندگی وضعف میکند(مدی، 1976).
[1] .Maslow,A
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 74 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
الگوهای ارتباطی
ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﻧﻈﺮ اﻏﻠﺐ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان و صاحبنظران ﻋﺮﺻﺔ ازدواج، اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان رﺳﻤﻲ ﻣﻬﻢ در اﻏﻠﺐ ﺟﻮاﻣﻊ (ﻣﺪاﺗﻴﻞ[1] و ﺑﻨﺸﻒ[2]، 2008) ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ و ﻛﺎرآﻣﺪ اﺳﺖ (ﻛﺎراﻫﺎن[3]، 2007). در ﺣﻤﺎﻳﺖ از اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺴﻴﺎری از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻛﺎرآﻣﺪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻛﻨﻨﺪة ﻗﻮیِ ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ (ﻟﺪﺑﺘﺮ[4]، 2009) و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﺳﺮﭼﺸمه عمدهی ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ اﺳﺖ (ﮔﻼﺳﺮ[5]، 1385). بر همین پایه میتوان گفت مشکلات ارتباطی شایع ترین و مخرب ترین مشکلات در ازدواجهای شکست خورده است (ﻳﺎﻟﺴﻴﻦ[6] و ﻛﺎراﻫﺎن[7]، 2009).
ﭼﺮا ﻛﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ، ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺴﺎﺋﻞِ ﻣﻬﻢ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮک، ﺣﻞ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ و ﻣﻨﺒﻊ ﺗﻌﺎرض ﺗﻜﺮاری در ﺑﻴﻦ زوجﻫﺎ ﺷﻮﻧﺪ (زاﻧﮓ[8]، 2007). در ﺣﻮزه روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﻣﺸﺎوره ازدواج ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ زوجﻫﺎ ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد رواﺑﻂ و اﻟﮕﻮﻫﺎی ارتباطشان ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻛﻤﻚ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ (ﺑﻮﻟﺘﻮن[9]، 1386). از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ ارتباط زناشویی گستردهترین مورد در برنامههای مداخلهای است که تا به حال اجرا شده است (ﺑﻼﻧﭽﺎرد[10]، 2008).
ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از ﻓﺮاﻳﻨﺪی ﻛﻪ در ﻃﻲ آن زن و ﺷﻮﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻛﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﮔﻔﺘﺎر و ﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻏﻴﺮﻛﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﮔﻮش دادن، ﻣﻜﺚ، ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻬﺮه و ژﺳﺖ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﺒﺎدل اﺣﺴﺎﺳﺎت و اﻓﻜﺎر ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384).
ﻳﻜﻲ از راهﻫﺎی ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﻲ زوﺟﻴﻦ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ آنها زن و ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧﺪ. ﺑﻪ آن دﺳﺘﻪ از ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ وﻓﻮر در ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ، اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻳﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎ ﺷﺒﻜﻪ ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺷﻜﻞ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384).
الگوهای ارتباطی
ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی اول ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺎﺗﻤﻦ[11] (1993) و ﻓﻴﺘﺰ ﭘﺎﺗﺮﻳﻚ[12] (1988) اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. آنها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺑﺰار ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ و ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺑﻪ وﺟﻮد دو ﻧﻮع اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻛﻠﻲ در ازدواج ﭘﻲ ﺑﺮدﻧﺪ: زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﺛﺒﺎت، زوﺟﻴﺖ ﺑﻲﺛﺒﺎت. زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﺛﺒﺎت ﺷﺎﻣﻞ زوجﻫﺎی ﺳﻨﺘﻲ، زوجﻫﺎی دوﺟﻨﺴﻴﺘﻲ و زوجﻫﺎی اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ (دوری ﮔﺰﻳﻦ) ﻣﻲ ﺷﻮد. زوﺟﻴﺖ ﺑﻲ ﺛﺒﺎت ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ زوجﻫﺎی ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر و زوج ﻫﺎی آزاد و ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻣﻲﺷﻮد (گاتمن، 1993؛ فیتزپاتریک، 1988).
اﻟﺴﻮن[13] و ﻓﺎورز[14] (1992) ﻧﻴﺰ در ﮔﻮﻧﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻌﺮوف ﺧﻮد، زوﺟﻴﻦ را ﺑﻪ ﭼﻬﺎر دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮده اﻧﺪ (فاتحی زاده و احمدی، 1384):
کریستنسن و سالاوی[15] (1991)، الگوهای ارتباطی بین زوجین را به سه دسته تقسیم کرده اند: 1- الگوی سازندهی متقابل: مهمترین ویژگیاش این است که الگوی ارتباطی زوجین از نوع برنده - برنده می باشد. در این الگو زوجین به راحتی در مورد مسایل و تعارضات خود گفت و گو می کنند و به دنبال راه حل آن بر می آیند و از واکنشهای غیر منطقی، پرخاش گری و. . . خودداری می کنند. 2- الگوی توقع / کناره گیری: این الگو شامل دو قسمت: الف) توقع مرد / کناره گیری زن، ب) توقع زن / کناره گیری مرد است. در این الگو یکی از زوجین سعی می کند در ارتباط درگیر شود در صورتی که دیگری کناره می گیرد. این الگو به شکل یک چرخه بوده که با افزایش یکی، دیگری افزایش یافته و تشدید این الگو منجر به مشکلات دایم زناشویی می شود. در این الگو، زوج متوقع فردی وابسته و زوج کناره گیر، ترس از وابسته شدن دارد. 3- الگوی اجتناب متقابل: دراین الگو تعارض بین زوجین شدید بوده به گونه ای که بحث و جدل به یک الگوی دایمی و مخرب تبدیل شده است و زوجین از برقراری ارتباط با یکدیگر خودداری می کنند؛ زندگی آنها به شکل موازی با یکدیگر بوده و ارتباطشان در کمترین حد ممکن است یا اصلاً وجود ندارد. این الگو از راه رفتارهایی مانند: تغییر موضوع، شوخی کردن، سعی در آرامش بخشیدن، اختلاف ایجاد نکردن، نشان دادن عدم تمایل در درگیرشدن در بحث مورد اختلاف و سکوت کردن در مقابل همسر نمایان می شود (هنرپروران و همکاران، 1390).
[1] Madathil
[2] Benshoff
[3] Karahan
[4] Ledbetter
[5] Glasser
[6] Yalcin
[7] Karahan
[8] Zhang
[9] Bolton
[10] Blanchard
[11] Gottman
[12] Fitzpatick
[13] Olson
[14] Fowers
[15] Christense & Salavi
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 151 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رفتارهای پرخطر
ایمنی و سلامت، هر دو از حقوق اساسی بشر هستندکه تحقق و ارتقای آن ها در کنار تضمین ارایه عادلانه کافی و به موقع خدمات بهداشتی و ایمنی، نیازمند تلاش جدی برای توانمند سازی مردم و افزایش ظرفیت جامعه برای برخورداری از یک شیوه زندگی سالم و ایمن است.زندگی ایمن و سالم، عاری از خطر بیماری و حادثه است اما واکنش افراد نسبت به موقعیت های خطرناک در سنین گوناگون به شکل محسوسی متفاوت بوده و تابــع زندگی و درک آن ها از خطر می باشد. تقریباً در تمامی فرهنگ ها افراد سالمند و میانسال نسبت به نوجوانان و جوانان محتاط تر هستند. انگار ماجراجویی با نوجوانی و جوانی گره خورده است و محافظه کاری آرام آرام با افزایش سن در وجود افراد ته نشین می شود.بدون شک انرژی متراکم در حال انفجار یک نوجوان در کنار شناخت ناتمامی که از دنیای اطراف خود دارد، بسیاری ازرفتارهای بی حساب وکتاب او را توجیه می کند اما ازقرارمعلوم سنگینی تجارب زندگی تنها دلیل آرامش وطمانینه میانسالان درفرایند تصمیم گیری ورفتار نیست دانشمندان امروزه عامل دیگری رانیز دراین تفاوت ها دخیل می دانند. عاملی که فارغ ازدریافت های تجربی افراد از محیط بیرون، بیشتربه دنیای درون آنها برمی گردد. خلاصه کلام آن که آنها معتقدند درک افراد ازخطردر سنین مختلف به کلی متفاوت است. ( رفیعی فر و همکاران، 1389).
نوجوانی یکی از دشوارترین ، تنش زا ترین و در عین حال هیجان انگیزترین دوره زندگی ، هم برای خود نوجوان و هم والدین و مربیان به شمار می آید.در خلال این دوره، لذت ناشی از استقلال و خودمختاری ، صمیمیت، خوش بینی و امید به آینده از زمره لذات جدیدی هستند که قبل از آن تجربه نشده اند.با این حال ، گلستان این دوره زندگی مصون از خطر آفات و سموم نیست.در این بخش مبانی نظری رفتارهای پرخطر و انواع رفتارهای پرخطر به طور مختصر توضیح داده می شوند.
بر پایه تعریف سازمان جهانی بهداشت ،[1](WHO) دوره نوجوانی از 10 سالگی که متوسط سن بلوغ جسمی و جنسی دختران و پسران است تا 20 سالگی که سن متوسط دستیابی به استقلال، خودکفایی و شکلگیری هویت فرد است درنظر گرفته میشود. از آنجا که برای نوجوان، یکالگوی دقیق، روشن و همه جانبه برای رفتار مناسب تعریف نشده است، او به سبک سنگین کردن رفتارها، آزمایش نقشها، ابراز تمایز از بزرگسالان و در برخی موارد نادیده گرفتن قواعد دست میزند (شفرز،2004) این امور معمولاً با رفتارهای پرخطر همراه است، بنابراین دوره نوجوانی در بیشتر موارد با خطرپذیری هم معنی گرفته می شود.
خطر پذیری به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج منفی و مخرب جسمی،روان شناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش دهد(کارگرگ و گرور[2]،2003). خطر پذیری و انجام رفتار پرخطر دقیقاً معادل یکدیگر نیستند. خطر پذیری علاوه بر اینکه انجام رفتارهای پرخطر را در بر می گیرد، به آسیب پذیری و در معرض خطر بودن فرد از سوی محیط و نزدیکان و نیز گرایش ها، تمایلات و باورهای نادرست و تهدید کننده فرد در مورد رفتارهای پرخطر اشاره دارد(زاده محمدی و احمد آبادی، 1387).
تغییرات روانی اجتماعی ، شناختی و بیولوژیکی در دورة نوجوانی ، فرصت های تحولی بی شماری را برای نوجوان فراهم میکند تا در رفتارهایی درگیر شود که به طور ضمنی، دراتخاذ سبک زندگی همراه با سلامت و یا به خطر انداختن سلامت اهمیت دارد(هریس و همکاران،2002)از طرفی، نوجوانان به کشف موقعیت های مخاطره ای تمایل دارند و این امر ظرفیت آنها را برای نداشتن زندگی طولانی و حتی مرگ بالا برده است (استویبر وگاد،1995؛کرکمر و گرین[3]،2000)مخاطره جویی را تمایل برای درگیر شدن دررفتارهایی می دانند که تهدید آمیز است یا به سلامت ذهنی و فیزیکی شخص آسیب می رساند.
بسیاری از محققان و روان شناسان موافق هستند که مخاطره جویی در نوجوانی نه تنها طبیعی است، بلکه قسمت ضروری برای یادگیری و رشد شخصی است. اگر ریسکی وجود نداشته باشد، رشدی وجود ندارد (کوربین[4]، 2001). با در نظر گرفتن تفاوت ها در اعمال مخاطره آمیز بعضی ذاتاً کم تر از بعضی دیگر خطر دارد و در صورت تکرار یا گسترش آن، بسیاری از اعمال مخاطره آمیز مانند استفاده از الکل و داروهای غیر قانونی می تواند ایجاد خطر کند.
جسور[5] (1987) با ارائه اصطلاح سندروم رفتار مشکل ساز، مقولات رفتارهای پرخطر را شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زود هنگام دانسته است.
[1] World Health Organization
[2] . Carr-Gregg & Grover
[3] . Krcmar & Greene
[4] . Corben
[5] . jessor
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مبانی نظری پژوهش
طرحواره های ناسازگار اولیه
طرحوارههای ناسازگار اولیه یکی از مفاهیم بنیادی نظریه طرحواره درمانی[1] است که در پاسخ به کاستیهای رویکردهای شناختی رایج در درمان اختلالات بلندمدت روانشناختی[2] مانند اختلالات شخصیت، افسردگیها و اختلالات اضطرابی مزمن و مشکلات ارتباطی بلند مدت توسط جفری یانگ[3] ارائه شد(کولارد[4]،2004). مدل یانگ در واقع تلفیقی ابتکاری از آموزههای رویکرد شناختی رفتاری با رویکردهای گشتالت، روابط موضوعی، روانتحلیلی و نظریه دلبستگی است. طرحواره درمانی بر این فرض استوار است که طرحوارههای ناسازگار اولیه هسته اصلی آسیبشناسیهای شخصیت و مشکلات روانشناختی را شکل میدهند(نورداهل،هالث،هاگام[5] ، 2005 ).
به نظر میرسد که طرحوارههای ناسازگار اولیه تجارب دوران کودکی مرتبط با تجربههای دلبستگی و تأیید و عدم تأیید را منعکس میکنند(یانگ و کلاسکو، 1994). رویکرد متمرکز بر طرحوارهها به جای متمرکز شدن بر افکار خودکار فرضهای زیربنایی، تأکید اصلی را بر عمیقترین سطح شناخت، یعنی؛ طرحوارههای ناسازگار اولیه میگذارد. الگوی متمرکز بر طرحوارهها، طرحوارههای ناسازگار اولیه را به عنوان موضوعات جامع و گسترده، با در نظر گرفتن خود و رابطه شخصی با دیگران تعریف میکند. این طرحوارههای ناسازگار اولیه در دوره کودکی تشکیل میشوند و در سرتاسر زندگی شخصی با درجهای از ناکارآمدی بسط و گسترش مییابند (همان منبع).
2-1-2- طرحواره :
«طرحواره» درحوزه های پژوهشی مختلف به کار برده شده است و به عنوان ساختار، قالب یا چهارچوب تعریف میشود. در فلسفه کانت به معنی آنچه که در تمام اعضای یک طبقه عمومی باشد، آمده است. روانشناسان رشد شناختی، روانشناسان بالینی و اجتماعی و روانشناسان شناختی این مفهوم را به گستردگی مورد توجه قرار دادهاند (یانگ،1384).
این مفهوم در حوزه روانشناسی ریشه در کارهای روانشناسان رشد شناختی و بویژه پیاژه[6] دارد.از دیدگاه این گروه طرحواره، الگوی شناختی انتزاعی است که تعبیر و تفسیر اطلاعات و حل مسائل را هدایت می کند.در جایی دیگر طرحواره را بعنوان الگوی شناختی ثابتی از توجه انتخابی به محرک ها، ترکیب محرکها برای ایجاد یک شکل قابل شناسایی و آشنا و مفهومبندی کلی موقعیت تعریف کردهاند(ر سیک و ویور[7] ،2002؛ به نقل از محمدی، 1382). در این چارچوب طرحواره اساساً به عنوان بازنمایی شناختی جوانب خاصی از زندگی در نظر گرفته میشوند. (تورن دیک[8]،1974؛ به نقل از جکوین[9] 1997،ص14).
این مفهوم همچنین یکی از مفاهیم اساسی در حوزه روانشناسی شناختی است که بیش از همه با نام بک[10] تداعی میشود. بک طرحواره را، ساختاری شناختی برای گزینش[11] ، رمزگردانی[12] و ارزیابی محرکهایی که بر ارگانیسم تأثیر میگذارند تعریف میکند(بک،1967؛به نقل از ریزو[13] و همکاران ،2006). وی معتقد است "بر پایه مجموعهای از طرحواره ها افراد قادر میگردند تا موقعیت خویش را در رابطه با زمان و فضا تعیین نموده و تجارب را به گونهای معنیدار طبقهبندی و تفسیر نمایند."(بک،1964به نقل از پلتز[14] و همکاران،2002). به اعتقاد بک و فریمن[15](1990) این ساختارهای شناختی اطلاعات مختلف در مورد افراد، موضوعات، رویدادها و موقعیتها را ترکیب کرده و به آنها معنی میدهند(بک وفریمن،1990به نقل از جکوین،1997 ص14). طرحوارهها را همچنین به عنوان "عناصر سازمان یافته واکنشهای گذشته و تجاربی که بدنه نسبتاً پیوسته و دائمی شناخت را تشکیل میدهند و قابلیت هدایت ادراکها و ارزشیابیهای پسایند را دارند" تعریف کردهاند (سگال،1988؛به نقل از سیموس[16]، 1384،ص257).
از دیدگاه یانگ "طرحوارهها باورهای عمیق و مستحکم فرد در مورد خود و جهان و حاصل آموزههای سالهای نخستین زندگیاند. آنها دانش ما در مورد خودمان و جهان هستند و به ما میگویند چگونهایم و جهان چگونه است(یانگ و همکاران،2003).
روانشناسان اجتماعی انواع مختلفی از طرحوارهها را مطرح میکنند، مانند طرحوارههای خود[17] یا طرحوارههای ارتباطی[18]. طرحوارههای خود عبارتند از توصیفات شناختی سازمان یافتهای از خود. یا به عبارتی آنها ساختارهای معنایی شامل دانش فرد در مورد خودش و دیگران هستند (هوروویتز و بارتولومو[19]، 1991؛به نقل از جکوین،1997). طرحوارههای ارتباطی نیز از دیدگاه بالدوین[20](1992) ساختارهای شناختی هستند که قواعد موجود در الگوهای روابط بین فردی را تبیین میکندآنها شامل یک طرحواره در مورد خود، یک طرحواره در مورد دیگری و متن نمایش نامه می شوند (بالدوین 1992؛به نقل از برازنده ،1384).
یانگ (1999و1990) معتقد است برخی از این طرحوارهها به ویژه آنها که عمدتاً در نتیجه تجارب ناگوار دوران کودکی شکل میگیرند ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منششناختی خفیفتر و بسیاری از اختلالات مزمن محور یک قرار بگیرند. یانگ برای بررسی دقیق این ایده، مجموعهای از طرحوارهها را مشخص کرد که به آنها طرحوارههای ناسازگار اولیه میگویند، که خصوصیات زیر را دارند. (یانگ، 1384).
1- الگوها و درون مایههای عمیق و فراگیری هستند.
2- از خاطرات، هیجانها، شناختوارهها و احساسات بدنی تشکیل شدهاند.
3- در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفتهاند.
4- در مسیر زندگی تداوم دارند
5- در رابطه خود و رابطه با دیگران هستند
6- به شدت ناکار آمدند
2-1-3- ریشه های شکلگیری طرحواره
امکان شکلگیری طرحوارهها در هر مقطعی از زندگی وجود دارد، اما غالباً رشد و شکلگیری این ساختارهای بنیادین از دوران کودکی آغاز میشود و از عوامل گوناگونی چون ژنتیک، عوامل زیستی، خلق وخوی ذاتی ، خانواده و فرهنگ تأثیر میپذیرند.
تجربه مکرر انواع خاصی از موقعیتها منجر به رشد طرحواره هایی در ارتباط با آن موقعیت خاص میشود لذا طرحوارهها میتوانند در خصوص فرایندهای عمومی، اشیا، رویدادها و پیامدهای آنها و یا موقعیتهای اجتماعی شکل گرفته باشند(جولا[21]،1986؛به نقل از همان منبع)طرحوارهها دارای ساختار شناختی پیچیدهای هستند که هم طرحوارههای سطح بالا و هم طرحواره های سطح پائین و هم ارتباط این سطوح را با یکدیگر شامل میشود(اینگلن و کندال،1986؛ به نقل از حقیقت منش، 1386) در این سلسله مراتب هر چه به سمت طرحواره های مراتب بالاتر برویم معانی پیچیدهتر و بطور بیش روندهای گستردهتر میشوند. آنها در مواجهه با محرکهای جدید اطلاعات بدست آمده را غربال، رمزگردانی و ارزیابی میکنند(بک،1967به نقل از همان منبع)
[1] . Schema Therapy
[2] . Long-term Psychiatric
[3] . Jeffrey Young
[4] . Collard,P
[5] . Nordahl,Holthe,Haugum
[6] . Piaget
[7] . Resick & Weaver
[8] . Dik
[9] . Jacquin
[10] . Beek,A
[11] . Selection
[12] . Encoding
[13] . Riso,L.P
[14] . Platts
[15] . Beck & Friman
[16] . Simos
[17] . Self-schema
[18] . Relationship schema
[19] . Horwitz
[20] . Baldwin
[21] . Juola