دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 28
در این بخش از فصل دوم به بررسی انعطاف پذیری کنشی، تعاریف انعطاف پذیری کنشی و مدلهای آن از دیدگاههای مختلف میپردازیم.
مطالعه علمی انعطاف پذیری کنشی در حدود سال 1970 پدیدار شد وقتی که یک گروهی از محققان پیشرو به پدیده ساز گاری مثبت در میان گروهی از کودکان در معرض خطر توجه نمودند(ماستن، 2012).
پژوهش های پیش گام در مورد انعطاف پذیری کنشی به یک انقلاب در زمینه فکر کردن در مورد ریشه و درمان آسیب شناسی روانی منجر شد. تلاش های تحقیقاتی مستقیما به سوی درک آسیب شناسی یا نقایص بود تا بر روی اینکه چطور مشکلات آشکار می شوند(رایت، ماستن و نارایان، 2013).
از نظر تاریخی، مطالعه انعطاف پذیری کنشی، سه موج را به همراه داشته است (ریچاردسون، 2002) :
موج اول بررسی انعطاف پذیری کنشی، در پاسخ به این سوال بود، «چه ویژگیهایی افرادی را در مواجهه با عوامل خطر زا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص میکند؟»، بیشتر ادبیات و منابع موجود انعطاف پذیری کنشی، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تاب آورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکند تا در پی بروز شرایط پر خطر و یا پس از عقب نشینی، بتواند سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را بازیابند. کیفیتهای تاب آور بودن، پیامدهای نخستین موج بررسی انعطاف پذیری کنشی را بازنمایی میکنند.
.........
.....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 27
بخشی از متن
رویکرد تحلیل عوامل حیاتی موفقیت به منظور شناسایی نیازهای اطلاعاتی مدیران در صنایع گوناگون به کار گرفته می شود. این رویکرد به منظور حل بعضی از مسائل که در زمان استقرار سیستم های اطلاعات مدیریت پیش می امدند، ایجاد شد. جان روکارتدر سال 1979 ایده ابتدایی این رویکرد را که در سال 1961 توسط رونالد دانیل بیان شده بود به کار گرفت و آن را توسعه داد. امروز روکارت را اولین ابداع کننده و ارائه کننده این دیدگاه می دانند. روکارت اظهار می دارد که مفهوم عوامل حیاتی موفقیت می تواند یک راه اثر بخش برای تعریف نیازهای اطلاعاتی مدیریت باشد. از دیدگاه او عوامل حیاتی موفقیت عبارتند از حوزه های مشخص و محدود کاری که اگر در آنها نتایج رضایت بخش حاصل شود سازمان عملکرد رقابتی موفقی خواهد داشت. بنابراین لازم است که مدیران توجه خاصی به این فعالیت ها داشته باشند(روکارت، 1979)
در ادبیات مربوط از عوامل حیاتی موفقیت، تعاریف زیادی از آن ارائه شده است. یکی از مهم ترین تعاریف مربوط به روکارت است. به زعم وی عوامل حیاتی موفقیت عبارتند از: تعداد محدودی از حوزه های فعالیت که عملکرد رقابتی موفقیت آمیزی در پی خواهند داشت. در تعریف دیگری برونو و لیدکر اظهار داشته اند که عوامل کلیدی موفقیت عبارتند از: مشخصه ها، شرایط یا متغیرهایی که اگر درست مدیریت شوند، می توانند اثر قابل ملاحظه ای بر موفقیت رقابتی سازمان داشته باشند. در عوض، پینتو و اسلوین عوامل کلیدی موفقیت را عواملی می دانند که به طور قابل ملاحظه ای شانس اجرای پروژه ها را بهبود می بخشد (رهنورد و محمدی، 1388). در تعریفی دیگر، عوامل حیاتی موفقیت، عواملی هستند که در تحقق منافع نهفته در فرصت، نقش کلیدی داشته و دستیابی به آنها با پیچیدگی هایی همراه است. به این عوامل، عوامل حیاتی موفقیت یا گلوگاه گفته می شود، که این عوامل در صورت فقدان از موانع اصلی سازمان در دستیابی به اهداف به شمار می آیند(موغلی، 1387).
.......
...
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 33
بخشی از متن
درمان شناختی- رفتاری برای زوج ها و خانواده ها، امروزه اصلی مهم در درمان است. کاربرد CBT برای مشکلات روابط خصوصی، تقریبا پنجاه سال قبل در نوشته های آلبرت الیس آمده است که نقش برجسته شناخت را در مسایل زناشویی نشان می دهد. الیس و هارپر و همکارانش معتقد بودند که ناکارامدی ارتباط زمانی اتفاق می افتد که افراد 1) بر عقاید غیر واقعی یا نامشخص خود در رابطه با طرفین پافشاری کنند. 2) ارزیابی های منفی دارند وقتی فرد و رابطه مطابق با انتظارات غیر واقعی آنها عمل نمی کند، زمانی که فرایندهای منفی شناخت صورت می گیرند: فرد عواطف منفی را تجربه می کند (عصبانیت، ناامیدی و اوقات تلخی) و شیوه های رفتاری منفی در رابطه خود در پیش می گیرد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه، سجادیان و بهرامی، 1391).
در دهههای 1960 و 1970، رفتار درمانگران برای پرداخـتن بـه رفتارهای مشکلدار بزرگسالان و کودکان از اصول نظریه یادگیری استفاده کردند. بسیاری از اصول و روشهای رفتاری که در درمان انفرادی از آنها استفاده میشد، بعدها برای زوجهای ناراضی و پس از آن برای خانوادهها به کار گرفته شد. به عنوان مثال، استوارت (1969)، لیبرمن (1970) و وایس، هوپس و پاتـرسون (1973) برای تسهیل تعاملهای ارضاکننده زوجهای مشکلدار و خانوادهها از نظریه تبادل اجتماعی و اصول یادگیری عامل استفاده کردند (به نقل از داتیلیو و بیرشک،a 1385). این کار باعث شد که تحقیقات بعدی زوج درمانگران به سمت شناسایی اهمیت مداخله عـوامل شـناختی و الگـوهای تعاملی رفتار سوق داده شود. قبل از ارایـه نـظریههای اصـلی خانواده درمانی، اینگونه مطرح شده بود که شناختارها را میتوان به عنوان بخش فرعی درمان در الگوی رفتاری مورد استفاده قرار داد (مارگولین و وایس، 1978)، اما در دهه 1980 عـوامل شـناختی در کـانون اصلی توجه منابع پژوهشی و درمانی زوجها قرار گرفتند و مـستقیمتر و سـاختارمندتر از آنچه در سایر رویکردهای نظری زوج درمانی وجود داشت، وارد درمان شدند (باکوم1987؛ داتیلتو،1989؛به نقل از داتیلیو و بیرشک،a 1385). با مطرح شدن تحریفهای شناختی و ادراکات نادرست در درمان زوجها، توجه درمـانگران بـه اسـتنباطها و باورهای طرفین نسبت به هم معطوف گشت و استفاده احتمالی از ایـن باورها برای پیدا کردن راهی برای رهایی از بنبستهای رابطهای، مورد توجه قرار گرفت. ارزیابی شناختی و روشهای مداخلهای، از درمان انـفرادی بـه عـاریه گرفته شد و برای استفاده در مورد زوجها مطابقت داده شد. همانند درمان انفرادی، برای تقویت قابلیت زوجـین در ارزیـابی و تغییر شناختارهای مشکل ساز، مداخلات شناختی-رفتاری مربوط به زوج طراحی شد که این مداخلات باعث کسب مهارتهای ارتباطی و حـل مـشکل نـیز میگردند(داتیلیو و بیرشک، a1385).
فرایندهای شناختی ستون اصلی روش شناختی-رفتاری برای بدکارکردی رابطه هستند. باکام، اپستین، سایرس و شر (1989) شناخت هایی را که به طور مکرر در طی روند آشفتگی ارتباط بروز می کردند را سنخ شناسی کردند. اگر چه هر سنخ یا هر نوع یک شکل نرمالی از شناخت انسانی است، هر یک مستعد تحریفاتی هستند. این فرایندها شامل(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391):
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلال بیش فعالی و نقص توجه
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 32
بخشی از متن
اختلال کاستی توجه و بیش فعالی نوعی اختلال مزمن و شدید در رشد روانی است که ریشه در رفتارهای بی توجهی، بی قرارانه و براساس انگیزش آنی دارد. شروع آن در اوایل کودکی، یعنی پیش از 7 سالگی است و تقریباً همیشه قبل از 5 سالگی و اغلب پیش از دو سالگی مشخص می شود. معمولاً تا دوران نوجوانی و بلوغ ادامه یافته و شخص را در معرض پاره ای از نابهنجاری های رشدی-شخصیتی قرار می دهد. پیامدهای مضر آن شامل نقص قانون و سایر رفتارهای آزاراشی اجتماعی و عدم موفقیت در مدرسه می شود. مطالعات طولی نشان می دهد که رفتارهای بی قرارانه و بی توجهی، خطری قابل گسترش است. این رفتار فقط نشانه ای از یک مجموعه مشکلات بنیادی نیست. به همین دلیل، درمان رفتارهای به شدت بیش فعالانه هدف اصلی در خدمات سلامت روانی کودک است(بشیری، 1386).
اختلال کاستی توجه و بیش فعالی (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1995)شامل سه طبقه مهم: بیتوجهی،بیشفعالی و تکانشگری است.بیتوجهی با توجه انتخابی محدود(توجه بـه مـحرک نامربوط یا پرتکننده حواس و چشمپوشی از محرک مربوط) و فقدان توجه مداوم(توانایی حفظ توجه در طول زمان)مشخص شده است(داگلاس، 1972). کودکان دارای این اختلال به آسانی حواسپرت گردیده و از تکالیفی که نیازمند توجه نمودن برای زمـانی طـولانی است،اجتناب میکنند. بیشفعالی با فعالیت بالای حرکتی نشان داده میشود. به نظر میرسد کودکان مبتلا به ADHD در متوقف ساختن فعالیتهای خود در موقعیتهای موردنیاز ناتوانند. آنها به حد افراط تکان خورده، نمیتوانند آرام بازی کـنند و دسـتها یا پاهایشان اغلب بیقرار و ناآرام است. تکانشگری با فقدان کنترل در موقعیتهایی که مستلزم توجه کنترلشده یا یک تکلیف سازمانیافته است،مشخص میشود. کودکان مبتلا به ADHDتمایل دارند به اولین فـکری کـه وارد ذهـنشان میشود پاسخ دهند، آنها پیـامدهای رفـتارشان را بـه حد کافی در نظر نمیگیرند و برای به تعویق انداختن ارضای نیازهای خود با مشکل روبهرو میشوند. این سه ویژگی مهم ADHDلازم نیست بـهطور هـمزمان یـا به میزان یکسانی نشان داده شود(توکلی زاده، 1387). در جدول 2-1 ملاک های تشخیصی اختلال کاستی توجه و بیش فعالی براساس معیار های DSM-5 آورده شده است:
.........
.....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 17
بخشی از متن
در این بخش از این فصل به کمال گرایی، تعاریف کمال گرایی و دیدگاه ههای مطرح در زمینه کمال گرایی می پردازیم.
کمال گرایی که از اوایل قرن بیستم مفهوم مورد علاقه روان شناسان بوده عبارت است از: «گرایش افراطی به بی عیب و نقص بودن، کوچک ترین اشتباه خود را گناه نابخشودنی دانستن و مضطربانه در انتظار پیامدهای شکست نشستن»(سامی، 1392).
کمال گرایی به وسیله برنز در سال 1980 به این صورت تعریف شده است: کمال گرایان کسانی هستند که استانداردهای بالا و غیر قابل دسترس را برای خود وضع می کنند، این گونه افراد تحت فشار زیاد قرار دارند و به طور دائم به سمت اهداف غیر ممکن به پیش می روند و ارزش خود را براساس کارایی، کمال و پیشرفت اندازه گیری می کنند (به نقل از تقدس، 1390).
هویت و فلت (1991) معتقدند که «کمال گرایی یعنی گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیارهای بالا و افراطی و تمرکز به شکست ها و نقش عملکرد». شافران، کوپر و فیربرن (2002) کمال گرایی بالینی را این گونه تعریف کرده اند: «وابستگی مفرطی خود ارزیابی به تعقیب معیارهای آمرانه شخصی و خود تحمیل شده، حداقل در یک حوزه برجسته برخلاف پیام های منفی آن».
می توان گفت که کما گرایی قدمتی به طول یک قرن دارد. و اولین کسانی که به کمال گرایی به عنوان یک موضوع مهم رفتار انسان توجه داشتند فیلسوفان و حکیمان بودند یکی از آنها ژانت (1898) بود که در مورد ایده ها و عقاید تثبیت شده داشتند ویژگی اصلی آنها سخت گیری و دقت بیش از حد بود، از دیگر فیلسوفان قدیمی ایبکتوس (1897) و دوبیز (1907) بودند که بر نگرش افراد که گاهی این عقاید و نگرش های سخت گیرانه می باشد و منجر به کمال گرایی انسان می شود توجه داشتند (به نقل از اگان، 2005).
فروید بنیانگذار مکتب روان کاوی معتقد است که کمال گرایی و وسواس فکری و عملی ناشی از تثبیت در مرحله مقعدی زندگی کودک حدودا از 18 ماهگی شروع می شود و برای کودک، مقعد، نگهداری و دفع ادرار و مدفوع منبع لذت است همچنین شروع تجربه، جدایی و استقلال در این دوره همه شرایطی را ایجاد می کند که بین کودک و والدین تعارض و درگیری برای آموزش و توالت از یک سو و استقلال و وابستگی از سوی دیگر کودک را با مادر ی عصبانی روبه رو می کند. نتیجتا کودک حالتی از عشق و تنفر پیدا کرده و این قضیه زمینه شک و تردید بود. و کمال گرایی برای کودک فراهم می کند. از نگاه دیگر فروید کمال گرایی را نتیجه فراخود سخت گیر و تنبیه کننده که نیازمند رفتار و منش اخلاقی برتر در تمامی زمینه های زندگی است می دانست(به نقل از اگان، 2005).
به عبارت دیگر، به عقیده فروید(1959-1926)، زمانی که فرامن سخگیر، فرد را برای پیشرفت و رفتار عالی تحت فشار قرار می دهد، میل به کمال گرایی در فرد ظاهر می شود(به نقل از هیل و همکاران، 1997). فراخود که مرحله سوم شخصیت در نظریه ساختار شخصیتی فروید می باشد و از 5-4 سالگی در کودکان شکل می گیرد. بیان درونی ارزش ها اخلاقی والدین و اجتماع کودک است. کوشش فراخود بیش تر برای رسیدن به آرمان ها و کمال است تا واقعیت (به نقل از اگان، 2005).
......
...
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 27
بخشی از متن
در این بخش از این فصل به بررسی بیماری آرتریت روماتوئید، سبب شناسی و نقش عوامل روانی در بروز این بیماری، و درمان این بیماری میپردازیم.
آرتریت روماتوئید (RA) بیماری سیستمیکی است که با پلی آرتریت التهابی در مفاصل بزرگ و کوچک و علایم عمومی مشخص میشود. این بیماری نمونه شاخص آرتریت التهابی با ویژگیهای بالینی مشخص نظیر سفتی صبحگاهی، قوام ژلهای و بهبودی علائم با فعالیت است. اکثر بیماران دچار درجاتی از تخریب استخوان و غضروف و نیز درگیری غلافهای تاندونی میشوند؛ در بسیاری از بیماران این فرایند منجر به تغییر شکل و افت چشمگیر عملکرد میشود (آندرلوئی و همکاران، 2007، ترجمه ارجمند و همکاران، 1387). آرتریت معمولا به هر مفصلی حمله نمیکند ولی در مفاصل کوچک مانند مفاصل انگشتان دست یا مچ دست و پا بیشتر مستقر میشود؛ گرچه گاهی مفاصل بزرگ مانند ران، زانو و شانه دچار این بیماری میشوند (اطاری و اطاری،1386).
آرتریت روماتوئید جزو شایعترین بیماریهای خود ایمنی است؛ و شیوع آن در ایالات متحده، آفریقا و اروپا مشابه است، اما در جوامع آسیایی کمی پایینتر است. نسبت ابتلا زن و مرد 3 به 1 است (آندرلوئی و همکاران، 2007، ترجمه ارجمند و همکاران، 1387). شیوع بیماری با افزایش سن زیاد میشود و اختلاف از نظر شیوع جنسی در سنین بالا کاهش مییابد. بیماری اکثراً در دهه چهارم و پنجم زندگی شروع شده و در 80 درصد بیماران بین 50-35 سالگی بروز مینماید (کاسپر و همکاران2012؛ ترجمه منتظری، 1391).
علت اصلی این بیماری ناشناخته است و هنوز مشخص نشده است که جرقهای که این بیماری التهابی را روشن میکند از کجا زده میشود. فرضیه چند بعدی در مورد آرتریت روماتوئید چنین است که در این بیماری، عوامل ژنتیکی، ایمنی شناختی و روانی – اجتماعی به اهم تعامل میکنند (زیتلین،1977؛ به نقل از فروزش یکتا و همکاران، 1381). گسترش این بیماری رویدادی است که با واسطه نظام ایمنی صورت میگیرد. در واقع آرتریت روماتوئید یکی از بیماریهای خود ایمن است که در آن نظام ایمنی به بافت سالم خودی حمله میکند (ولمن، 1988، ترجمه نجاریان و همکاران، 1375؛ اطاری و اطاری، 1386)؛ و همچنین سیستم ایمنی واسطهای است بین تعیین کنندههای آسیب شناسی فیزیولوژکی، بیوشیمیایی، و غدد درون ریز از یکطرف، و رویدادهای روانی – اجتماعی از طرف دیگر که توسط دستگاه عصبی مرکزی پردازش میشوند (ولمن، 1988، ترجمه نجاریان و همکاران،1375).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 16
بخشی از متن
اکثر پژوهشگران پذیرفتهاند که کارکردهای اجرایی، خود تنظیم شوندهاند و تـوانایی کـودک را در بـازداری، خود تغییری، برنامهریزی، سازمان دهی، استفاده از حافظۀ کاری، حل مسأله، هدفگذاری برای انجام تکلیف و فعالیتهای درسـی نشان میدهند(ویلکات و همکاران، 2005؛ زلازوو همکاران، 2003). کارکردهای اجرایی و توجه، کانون نظریههای اخیرعصب-روانشناختی کـودکان در مـعرض خطر ناتوانی، به ویژه کودکان ناتوان در یادگیری و کودکان مبتلا به اختلال کمبودتوجه-بیش فعالی است(سیدمن ، 2006).
کارکردهای اجرایی عصبی-شناختیساختارهای مهمی هستند که با فرآیندهای روانشناختی مسؤول کنترل هوشیاری،تفکر و عمل مرتبط میباشند.اگرچه کارکردهای اجرایی در درجه اول از چشمانداز عصبی-شناختی مطالعه شدهاند ولی در سالهای اخیر تحول و آسیبشناسی آنها مـورد عـلاقه صاحبنظران بسیاری بوده است(زلازو و مولر،2002).
کارکردهای اجرایی،کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعهای از تواناییهای عالی شامل خودگردانی، بازداری، خودآغازگری، برنامهریزی راهبردی، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را بـه انـجام مـیرسانند(ویانت و ویلیس، 1994).در واقع،کارکردهایی همچون سازماندهی، تصمیمگیری، حافظهء کـاری، حفظ و تـبدیل،کنترل حـرکتی، احساس و ادراک زمان، پیشبینی آینده، بازسازی، زبان درونی و حل مسأله را میتوان از جمله مهمترین کارکردهای اجرایی عصبشناسی دانست که در زندگی انجام تکالیف یادگیری و کنشهای هوشی به انـسان کـمک مـیکنند(بارکلی،1998؛ ولشو پنینگتون،1988؛ به نقل از علیزاده، 1385).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 19
بخشی از متن
حـرکت از نیازهای ضروری انسان است و توجه به این نیاز در دورههای گوناگون زندگی،سلامت انسان را تضمین میکند (درشگی، 1386). یکی از مهمترین مهارت های انسان مهارت حرکتی است. این مهارت یکی از اشکار حرکت در انسان است که با توجه به الگوی رشدی و بنیادی بصورت سازمان یافته در جهت سازگاری آدمی مطرح است (شجاعی، 1388). هلر و همکاران (1963، 1965) اسمیت و اسمیت (1966) ریزن و آرونز (1959) بر اهمیت حرکت در رشد و پالایش توانائی های ادراکی و سازگاری آنها با ماهیچه ها و همچنین دستگاه عصبی کودک تاکید نمودند. کودک زمانی می تواند صحبت کند که بتواند بایستد یعنی توانایی حرکتی او رشد یافته و سپس زبان و ارتباط کلامی او ظاهر شود. بچه ی 5 ساله زمانی می تواند یک گره پروانه ای بزند که مهارت های حرکتی ظریف او رشد یافته باشد و همچنین میزان رشد شناختی او این مهارت را تکمیل کند (به نقل از رحیمی، 1389).
سنین پیـشدبستانی و دبستانی از دورههای مهم رشد است که به توجه ویژهای در آموزش مهارتهای حرکتی نـیاز دارد.در این دوره،معلمین ورزش باید بـیشتر روی رشـد مهارتهای حرکتی بنیادی تأکید کنند و در سالهای بعد به فعالیتهای مربوط به آمادگی جسمانی بپردازند. عدم موفقیت در رشد مهارتهای حرکتی بنیادی در خلال سالهای حساس کودکی،ممکن است توانایی یـادگیری مهارتهای حرکتی پیشرفتهتر در سالهای بعد را محدود کند (درشگی، 1386).
به طور کلی در طبقه بندی مهارت های حرکتی انسان از لحاظ گروههای عضلانی درگیر، مهارت های حرکتی در دو دسته مهارت های درشت و ظریف طبقه بندی می شوند که رشد مهارت های حرکتی درشت برای بهبود عزت نفس و مهارت های حرکتی ظریف برای بسیاری از کارهای روزمره مثل لباس پوشیدن، شانه کردن و و نوشتن مهم باشند. در دوران کودکی این مهارت ها فرصتی مناسب برای برقراری ارتباط با دیگران و همکاری با آنان فراهم می کنند و نیز ثابت شده است که بین مقبولیت اجتماعی مثبت و توانمندی های حرکتی، بخصوص در پسران ارتباط مستقیمی وجود دارد. کودکان و نوجوانان دارای مشکلات حرکتی، در اجرای مهارت های حرکتی درشت با مشکل مواجه اند که به عدم شرکت آنها در ورزش، از دست دادن آمادگی جسمانی و کناره گیری از اجتماع و کاهش عزت نفس منتج می گردد(سپهری بناب، فرخی، ابراهیمی ثانی،1387).
اکثر مهارتهای حرکتی بنیادی و ورزشی،در زمرهی مهارتهای حرکتی درشت قرار دارند. مهارتهای درشت،حرکاتی هستند که در آنها از عضلات بزرگ بدن اسـتفاده مـیشود و شامل مهارتهایی هستند که برای حرکت بدن در فضا (حرکات جابهجایی)،حفظ تعادل در مقابل نیروی جاذبه زمین(حرکات پایداری)و دادن نیرو به اشیا و گرفتن نیروی از آنها(حرکات دستکاری) مورد استفاده قرار میگیرند.تقویت مهارتهای حرکتی درشـت بـه ایمنی، محیط مناسب،داشتن یار برای تمرین و نظارت مربی یا والدین نیاز دارد. شناخت والدین و مربیان از مراحل رشد مهارتهای حرکتی درشت میتواند،به کودکان در آموختن این مهارتها و اهمیت دادن به آنها کـمک کند(درشگی، 1386).
......
...
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 26
بخشی از متن :
سارتر و بـارجیوس (1999)عـوارض روانـپزشکی و هیجانی پس از زایمان را به سه دسته زیر تقسیم بندی کردهاند:
کمترین شدت افسردگی را دارد، شروع آن در هـفته نـخست پس از زایمان است. اکثر اوقات در روز سوم یا چهارم پس از زایمان دیده میشود. یک اختلال خلقی ناپایدار است کـه 24 تـا 72 ساعت پس از تولد نوزاد رخ میدهد و با علایم خلق غمگین، غم ناپایدار، عدم توانایی هـیجانی، مـلامت و سـرزنش، اختلال خواب و اختلال خلقی ناپایدار مشخص میشود(پیت 1973، یالوم و همکاران، 1968). غم پس از زایمان خود محدود شـونده 7 اسـت و معمولا 10 روز پس از زایمان کاهش معنیدار در آن دیده میشود. دامنه تخمین شیوع آن بین 33 درصد(هاندلی و همکاران، 1980) تا 70 درصد(هریس، 1980) اسـت و ایـن مـوضوع تا اندازهای به ملاک تشخیصی بستگی دارد.
یک اختلال ناتوان کننده و نادر است که مـعمولا بـه بستری کردن نیاز دارد. در هر 1000 زایمان یک یا دو نفر مادر به آن مبتلا مـیشوند(هرزوک و دیتری، 1976؛ کندل و همکاران، 1987). در زایمان نخست در حدود 50% و در زایمان دوم در حدود 40% مادران ممکن است به این اختلال مـبتلا شـوند. این نـشانگان با نشانههایی از قبیل ناتوانی زیاد، گیجی و منگی، هذیانها و نشانههای توهم پایدار، تـحریکپذیری و بـیثباتی هیجانی و نگرانیهای وسواسگونه در مورد نوزاد، افکار خاص و میل به آزردن کودک یا خود همراه است(براکینگتون و همکاران، 1981؛ هـرزوک و دیـتری، 1976). این علایم معمولا از روز سوم زایمان شروع میشوند. علایم دیگر عبارتند از سوءظن، بی ربـطی کـلام، بیعلاقگی به طفل، بی میلی نسبت بـه مـراقبت از آن و مـمکن است بیمار زایمان یا ازدواج را انکار کند و ادعـای بـاکره بودن نماید.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع و ناتوان کننده روانی اجتماعی است (کوروین، کوهن، جارت و ساتسفورد،2010) که ممکن است حداکثر طی چهار هفته اول پس از زایمان آغاز گردد. اگر چه بعضی مطالعات شروع آن را تا 12 ماه پس اط زایمان گزارش کرده اند (مراکی و خیر آبادی، 2012). شیوع افسردگی پس اط زایمان از 13 الی 20 درصد (سمیر، ولز-نیسروم و نیسین، 2013) و در شرایط خاص تا 41 درصد گزارش شده است که این تفاوت به نحوه نمونه گیری، زمان بررسی، معیارهای متفاوت تشخیصی (افسردگی ماژور با مینور)، ابراز خود گزارش دهی و روش مطالعه مرتبط است. بطوری که در یک مطالعه متاآنالیز اخیر که بر روی 41 مقاله در ایران انجام شدف شیوع کلی افسردگی پس اط زایمان 3/25 درصد گزارش شد (ویسانی، دلپیشه، سایمیری و رضاییان، 2013). جدول شماره 1 شیوع افسردگی پس از زایمان در برخی از مطالعات انجام شده در جامعه ما را نشان می دهد (خیرآبادی و همکاران، 2012؛ باقری زاده و همکاران، 1388؛ منتظری و همکاران، 2013؛ خوشه ای مهر و همکاران، 1391؛ نیک پور و همکاران، 2013).
.......
....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 102 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 28
بخشی از متن :
تاب آوری
در این بخش از فصل دوم به بررسی تاب آوری، تعاریف تاب آوری و مدلهای آن از دیدگاههای مختلف میپردازیم.
مطالعه علمی تاب آوری در حدود سال 1970 پدیدار شد وقتی که یک گروهی از محققان پیشرو به پدیده ساز گاری مثبت در میان گروهی از کودکان در معرض خطر توجه نمودند(ماستن، 2012).
پژوهش های پیش گام در مورد تاب آوری به یک انقلاب در زمینه فکر کردن در مورد ریشه و درمان آسیب شناسی روانی منجر شد. تلاش های تحقیقاتی مستقیما به سوی درک آسیب شناسی یا نقایص بود تا بر روی اینکه چطور مشکلات آشکار می شوند(رایت، ماستن و نارایان، 2013).
از نظر تاریخی، مطالعه تاب آوری، سه موج را به همراه داشته است (ریچاردسون، 2002) :
موج اول بررسی تاب آوری، در پاسخ به این سوال بود، «چه ویژگیهایی افرادی را در مواجهه با عوامل خطر زا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص میکند؟»، بیشتر ادبیات و منابع موجود تاب آوری، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تاب آورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکند تا در پی بروز شرایط پر خطر و یا پس از عقب نشینی، بتواند سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را بازیابند. کیفیتهای تاب آور بودن، پیامدهای نخستین موج بررسی تاب آوری را بازنمایی میکنند.
موج دوم بررسی تاب آوری، تلاشی برای پاسخ به این سوال بود، کیفیتهای تاب آوری، چگونه کسب میشوند؟ فلچ (1977، 1988) اظهار نمود، کیفیتهای تاب آور بودن از طریق قانون تخریب و انسجام مجدد کسب شدهاند. یک فرایند مفصلتر کسب کیفیتهای تاب آوری به عنوان کارکردی از انتخاب هشیار یا ناهشیار به وسیله ریچاردسون و همکاران (1990) مطرح گردید. برای اهداف آموزشی و مشاوره با مراجعان، تاب آوری به عنوان مدل خطی سادهای است که بر اساس آن فرد یا گروه از میان مراحل تعادل زیستی – روانی – معنوی، تعامل با فوریتهای زندگی، تخریبها، آمادگی برای انسجام مجدد و انتخاب برای انسجام مجدد به صورتی تاب آورانه، برگشت به تعادل یا فقدان عبور میکند.
موج سوم بررسی تاب آوری، منجر به مفهوم تاب آور بودن شد. موج سوم آشکار ساخت که در فرایند انسجام مجدد از تخریب در زندگی برخی اشکال انرژی انگیزشی مورد نیاز است. انسجام مجدد تاب آورانه به انرژی فزاینده ای برای رشد نیاز دارد، و مطابق نظریه تاب آوری این منبع انرژی، یک منبع معنوی یا تاب آور بودن فطری است (ریچاردسون، 2002 ).
..........
.....
..
.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
فرمت : DOC
تعداد صفحات : 24
بخشی از متن
تمرین بدنی یا نرمش هر نوع فعالیت بدنی است که آمادگی جسمانی، تندرستی و سلامت کلی را افزایش داده یا حفظ می کند. به هرگونه فعالیت یا حرکت بدن که در اثر انقباض و انبساط عضلات اسکلتی ایجاد شده، نیازمند صرف انرژی است، فعالیت بدنی گفته می شود . گروه بندی انواع فعالیت بدنی با توجه به تعریف آن بر اساس میزان زمان اختصاص یافته در طول روز را به انواع فعالیت بدنی حین انجام کار، فعالیت بدنی حین نقل و انتقال و یا فعالیت بدنی بعنوان تفریح و استراحت گروه بندی می کنند. تعریفی دیگر از انواع فعالیت بدنی بر اساس احساس شدت وارد شده بر شخص و میزان تلاش وی در حین فعالیت می باشد، که به سه گروه فعالیتهای بدنی سبک ، متوسط و شدید، بر اساس میزان انرژی و اکسیژن مصرف شده گروه بندی می شود(گرلید و همکاران، 1996).
تمرین بدنی به دلایل مختلف از جمله تقویت عضلات و سیستم قلبی عروقی، کسب مهارت های تمرین بدنی، حفظ یا کاهش وزن و همچنین با هدف تفریح انجام می شود. تمرین بدنی منظم سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند و به جلوگیری از بیماری های فراوانی مانند بیماری های قلبی و عروقی، دیابت نوع ۲ و چاقی مفرط کمک می کند. تمرین بدنی همچنین سلامت روانی را بهبود می بخشد، به جلوگیری از افسردگی کمک می کند و باعث حفظ و بهبود اعتماد به نفس مثبت میشود. تمرین بدنی حتی باعث خوش اندامی و افزایش جاذبه جنسی فرد میشود که خود در بهبودِ بیشتر اعتماد به نفس موثر است. چاقی در کودکی، یک نگرانی در حال رشد جهانی است حال آن که تمرین بدنی به کاهش برخی از اثرات چاقی دوران کودکی و بزرگسالای مرتبط است(گرلید و همکاران، 1996).
تمرین قدرتی،شیوهی تمرینی خاصی است کـه در آن،مقاومت خارجی برای گسترش تواناییهای عملکردی عضله،افزایش و کاهش داده میشود. به عبارت دیگر، تمرینات قدرتی نوعی فعالیت بی هوازی است که طی آن از انقباض عضلانی برای افزایش قدرت و حجم ماهیچهها استفاده میشود برنامههای تمرینهای قدرتی،شبیه هم نیستند و هدفهای مشترکی نیز ندارند،چون هدفهای تمرین،با نیازمندیهای فردی ارتباط دارند.طرح برنامهای مناسب همراه با نظارت هوشمندانه، تمرین مقاومتی را ایـمن،جالب توجه و مفرح میکند که برای کودکان لذت بخش خواهد بود.چنانچه تمرینات قدرتی به درستی به کار بروند، فواید زیادی در سلامتی کلی بدن همچون افزایش قدرت و سفتی استخوانها، ماهیچهها، تاندونها و رباطها، بهبود عملکرد مفاصل، افزایش متابولیسم بدن، بهبود عملکرد قلب و تنظیم کلسترول بدن دارند(عیوضی، 1384).در ادامه به طور خلاصه انواع تمرین های قدرتی آورده شده است:
...........
.....
...
.
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
واقعیت درمانی
2تاریخچه واقعیت درمانی
ویلیام گلاسر در سال ۱۹۲۵ در اوهایو متولد شد. در ۱۹ سالگی مهندس شیمی، ۲۳ سالگی یک روانشناس بالینی و ۲۸ سالگی یک پزشک شد و پس از آن روانپزشک گردید. عمدة کار او درمان جوانان بزهکار بود (مدرسه ونتورا ) و در آخر به آموزش و پرورش روی آورد و به موازات آن به آموزش مربیان پرداخته است.
وی میگوید: اصل در واقعیت درمانی ایجاد پیوند ، تقبیح مسئولیت گریزی و بازآموزی است و لذا فرمول ثابتی برای کاربری در مورد فرد بیمار به هنگام درمان وجود ندارد چگونگی انجام واقعیت درمانی بستگی به میزان مسئولیتگریزی بیمار وشخصیت او دارد.
هرچند هیچ دو موردی همانند هم نیستند، هنگامی که درمان موفقیتآمیز باشد انسان به آسانی میتواند مشاهده کند این اصول چگونه با روند درمان بهخوبی در هم بافتهاند.
به نظر گلاسر، شکست در امر درمان به این امر بر میگردد که به درستی آن اصول اساسی توسط درمانگر به کارگرفته نشده است، گلاسر میگوید: در آخرین سال تحصیل از درمانهای سنتی ناراضی شده بودم و در جستجوی راه بهتری برای درمان افراد به جز رواندرمانی سنتی بودم.
و وقتی برای درمان آرُن میبیند که درمانهای سنتی جواب نمیدهد. تلاشهای دیگری شروع میکند که بعدها واقعیت درمانی نام میگیرد.
2-4-2- واقعیت درمانی و مفهوم آن
تعریف واقعیت درمانی که مبدع آن گلاسر ( 1986 ) است از بسیاری جهات به گشتالت درمانی و درمان مراجع - محوری شباهت دارد . در همه ی نظریه های یاد شده نحوه ی دریافت واقعیت از سوی مراجع و شیوه ی ارزشیابی درونی او از واقعیت مورد تاکید قرار می گیرد . به نظر گلاسر ، مراجع در دنیای بیرونی (دنیای واقعی) و درونی خود زندگی می کند و دنیای واقعی بر رفتار فرد تاثیر نمی گذارد ، بلکه دریافت و ادراک او از دنیای واقعی بر رفتار او تاثیر گذار است . انسان آزاد است و توان انتخاب دارد و باید مسئولیت پیامد انتخاب های خود را به عهده بگیرد .
در این روش درمانی ، مواجه شدن با واقعیت ، مسئولیت پذیری و ارزشیابی در مورد رفتار های درست و نادرست مورد تاکید قرار می گیرد . فرد نه تنها در مقابل اعمال خود ، بلکه در برابر تفکرات و احساسات خود نیز مسئول است . فرد قربانی گذشته و حال خود نیست ، مگر این که خود بخواهد . این رویکرد درمانی هم در مورد رفتارهای بهنجار و هم در مورد رفتارهای نابهنجار وهم در مورد تدوین شیوه های مناسب تعلیم و تربیت به کار می رود . یکی از نظریه های مشاوره که در دهه های اخیر شهرت یافته ، نظریه واقعیت درمانی است که عمدتا توسط ویلیام گلسر تدوین شده است . رویکرد گلسر یک رویکرد نسبتا صریح است که به توان مراجع برای پرداختن به نیازهایش از طریق یک روند منطقی یا واقع بینانه اعتماد دارد . مشاوره از دید واقعیت درمانی صرفا یک نوع تعلیم یا کارآموزی ویژه است که می کوشد به فرد آنچه را که باید طی رشد طبیعی خود فرا گیرد، در یک مدت زمان نسبتا کوتاه بیاموزد .
گلاسر ( 1984 ) عنوان می کند که واقعیت درمانی قابل کاربرد برای افراد دچار هر گونه مشکل روانی از آشفتگی خفیف عاطفی گرفته تا گوشه گیری جنون آمیز کامل است . این روش در مورد اختلالات رفتاری افراد جوان و سالمند و مشکلات مربوط به الکلیسم و مواد مخدر ، موثر و موفق است . این نظریه به طور وسیعی در مدارس ، موسسات تصحیحی ، بیمارستان های روانی ، بیمارستان های عمومی و مدیریت تجاری بکار گرفته شده است . تمرکز این نظریه بر زمان حال و تفهیم ( این نکته ) به اشخاص است که آنها اساسا" کنشهای خود را در تلاش برای ارضای نیازهای اساسی انتخاب می کنند . اگر موفق به این کار نشوند ، رنج می برند و باعث رنج دیگران می شوند . وظیفه ی درمانگر آن است که آنها را به سوی انتخاب های بهتر و مسئولانه تر که تقریبا همیشه وجود دارد سوق می دهد .
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رضایت شغلی
اغلب گفته میشود که «کارمند خوشحال یک کارمند کار است» و یک کارمند خوشحال بایستی با شغلش اعضاء شود. اهمیت رضایت شغلی[1] از آنجا ناشی میشود که بیشتر افراد تقریباً نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کاری میگذرانند. رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است. نتایج تحقیقات نشان میدهد که کارکنان با رضایت شغلی بالاتر، از نظر فیزیک بدنی و توان ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند. رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان است که محتوا و زمینه شغل آن چیزی را که برای کارمند ارزشمند است فراهم میکند.
این موضوع بسیار مورد توجه دانشجویان رشته رفتار سازمانی بوده است و همواره کوشیدهاند تا بین رضایت شغلی و میزان تولید یا بهره وری فرد رابطه ای بیابند. پرسشی که همواره مطرح بوده چنین است : آیا کارگران راضی نسبت به کارکنان ناراضی مولدتر هستند؟
نخستین دیدگاهها درباره رابطه بین رضایت شغلی و تولید یا بازدهی فرد در این جمله خلاصه میشود که یک کارگر شاد و با نشاط، کارگری مولد و پر بازده است. در چند دهه، یعنی دهههای 1930، 1940 و 1950 در سازمانهای آمریکایی شیوه پدر سالاری حاکم بود و شرکتها میکوشیدند تا گروههایی از افراد همگن و شاد تشکیل دهند، محل کار را به صورت یک باشگاه درآورند و کسانی که مسئولیت آموزش افراد را بر عهده داشتند به خواستهها و نیازهای کارگران توجه زیادی نمایند. همه این اقدامات بدان سبب صورت میگرفت تا کارگران شاد و خوشحال دارای بازدهی یا تولید بیشتری هستند بیشتر جنبه شهودی دارد و در این رابطه مدارک و شواهد چندان زیادی در دست نیست.
یک بررسی دقیق نشان میدهد که اگر چه رضایت شغلی میتواند بر میزان تولید و بازدهی (بهره وری) اثر مثبت داشته باشد، اما این اثر چندان زیاد نیست. توجه کردن به متغیرهای واسطهای باعث شده است که این رابطه بهبود یابد یا تقویت شود. برای مثال، اگر رفتار فرد به وسیله عوامل خارجی، محدود و کنترل نشود، این رابطه قویتر خواهد بود. برای مثال بازدهی فرد به هنگام کار با یک دستگاه تا حد زیادی تحت تأثیر سرعت دستگاه است، نه میزان رضایت وی. در زمان کنونی، و در رابطه با یک دیدگاه فراگیر و ارائه مدارک، چنین به نظر میرسد که بازدهی و تولید موجب رضایت شغلی میشود، اما عکس قضیه نمیتواند چندان درست باشد. اگر فرد شغل یا کار خوبی داشته باشد در باطن احساس رضایت میکند. گذشته از این، اگر فرض کنیم که سازمانی به افراد پر بازده پاداشهای بیشتری میدهد، میزان تولید میتواند موجب شهرت فرد گردد، حقوق وی افزایش یابد و احتمالاً وسایل ارتقای او مهیا شود. این نوع پاداشها، به نوبه خود موجب افزایش رضایت فرد از کارش میشود (استیفن پی رابینز،1386، ص46).
2-1-24-تعاریف رضایت شغلی
مقصود از رضایت شغلی نگرش کلی فرد درباره کارش است. کسی که رضایت شغلی او در سطحی بالاست، نسبت به شغل یا کار خود نگرشی مثبت دارد. کسی که از کار خود راضی نیست (رضایت شغلی ندارد) نگرشی منفی نسبت به شغل و به کار دارد. هنگامی که درباره نگرش کارمندان بحث میشود غالباً مقصود چیزی جز رضایت شغلی آنان نیست. در واقع در این زمینه معمولاً این دو «رضایت شغلی» و «نگرش» را به جای یکدیگر به کار میبرند.
[1]- Job Satisfaction
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 98 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف و تبیین مفهوم فلسفه
بررسی سیر تاریخی فلسفه
از سند ها و مدرک هایی که در دسترس است بر می آید که نخستین مردمی که به فلسفیدن پرداختند مردم هند بودند و قدیم ترین اثر فلسفی انسان، در ودا[1] یعنی سرودهای مذهبی فلسفی هندی ها آمده است. پس از هندی ها مردم چین و پس از آن یونانی ها به فلسفیدن پرداخته اند، که البته ایرانیان بیشتر به علم و اخلاق توجه داشته اند و به همین خاطر اثری فلسفی از آن به جای نمانده است(هومن، 1382: 33-35). نوعی شور، شوق و کوشش را در دوره اول فلسفه با زبان تمثیل و بیانی رمز آلود در سرود ها و سخنان کوتاه در هند، چین و ایران می بینیم. در دوره دوم وقتی به یونان می رسیم با تفاوت هایی روبرو می شویم. اگر نگاه شرقی بیشتر نگاهی است به درون، و آن چه درباره جهان و هستی گفته می شود بر بنیاد نگرش و آزمون درونی و همچنین نام ها و مفهوم هایی است که از این چگونگی های درونی سرچشمه می گیرد؛ نگاه یونانی به بیرون است. او چه بسا آنچه را از نگرش بیرونی به دست آورده است، به سراسر پهنه هستی می گستراند.(نقیب زاده، 1391: 7 - 8). در مجموع، می توان تاریخ فلسفه را در چهار دوره مورد بررسی قرار داد:
1) دوران اول، که تقریبا از 1500 پیش از میلاد شروع می شود و تا ظهور سقراط ادامه دارد. تدوین اوپانیشادهای کهن در هند، ظهور زردتشت در ایران، لائوتسه در چین، و بودا در هند و فیلسوفان پیش از سقراط در یونان در این دوران بوده اند.
2) دوران دوم، که دوران کلاسیک فلسفه است تقریبا از زمان ظهور سقراط آغاز شده و اوج آن در فلسفه افلاطون است.
3) دوران سوم که دوره ی ((بهم بر نهادن[2] )) اندیشه های فیلسوفان شرق و غرب است. خود دارای 5 دوره است. دوره اول از نخستین آکادمی تاپلوتینوس که اوج آن در فلسفه ارسطوست و در هند با دوران ((سوتر))ها مطابقت دارد، دوره دوم از پلوتینوس تا پایان سده پنجم میلادی که در هند با شکوفایی فلسفه ی ناگار جونه همراه است. دوره ی سوم از پایان سده پنجم میلادی تا سال های آغازین سه نهم که دوره ی فرود تاریخ فلسفه به شمار می آید. دوره چهارم، دوره سکولاستیک یا اهل مدرسه که تا پایان سده ی پانزدهم ادامه داشت و دوره پنجم از سده ی شانزدهم تا ظهور دکارت.
4) دوره چهارم که از زمان ظهور دکارت یعنی میانه ی سده ی هفدهم آغاز شده و هنوز هم پایان نیافته است نیز دارای سه دوره است: دوره اول از دکارت تا کانت؛ دوره دوم از کانت تا نیچه؛ دوره ی سوم از نیچه تا فیلسوف ناشناس آینده. اوج فلسفه ی این دوران در کانت است که به حق می توان او را دومین سازنده ی تاریخ فلسفه شمرد. (هومن، 1382: 33-35)
البته تقسیمات دیگری از تاریخ فلسفه ارائه می شود چون: فلسفه باستانی و جدید، فلسفه شرق و غرب، فلسفه عیسوی و اسلامی و مانند این ها که این تعابیر دقیق نمی باشد.(همان منبع، 1382: 33-35).
تعریف فلسفه
با کمی تامل در "تعریف" فیلسوفان متوجه میشویم که فلسفه تعاریف مختلفی دارد و تعریف واحدی که روشنگر موضوع باشد، در دست نیست؛ هر فیلسوفی با توجه به مؤلفههایی نظیر، جهانبینی، ایدئولوژی و مسائل جامعهاش تعریفی خاص از فلسفه ارائه میدهد. برای مثال فیلسوفانی نظیر دیوئی، ملاصدرا و کندی هر کدام تعاریف خاصی از فلسفه دارند که ذیلا به آن پرداخته میشود. دیوئی، دو تعریف از فلسفه ارائه میدهد: نخست اینکه وی، در کتاب مسائل فلسفی، فلسفه را "کوششی تلقی میکند که انسان برای رسیدن به هدفهای اساسی در زندگی به خرج میدهد". تعریف دیگر دیوئی در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت فلسفه است و در آنجا فلسفه را "با توجه به مشکلات و مسائل معین" تعریف میکند
[1] Veda
[2] sunthesis
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 89 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
آموزش فلسفه برای کودکان
مبانی آموزش فلسفه برای کودکان
اندیشه آموزش فلسفه برای کودکان، قویا با اندیشه ها، روش و منش سقراط ارتباط دارد(قائدی 1384). برای سقراط و پیروان او، مسیر دانایی با شناخت نادانی فرد آغاز می شود. نقش معلم را می توان با ماما مقایسه کرد. معلم باید به صورتی بپرسد که اجازه دهد حقیقت آشکار شود. همانند ماما، معلم به تولید اندیشه کمک می کند(هاینس، 2002: 46) این گفته سقراط که "زندگی ارزشیابی نشده، ارزش زیستن ندارد"، زیربنای حرکت این برنامه درسی دانسته شده است(اسپیلتر، 1993، جنکینس، 2002، به نقل از قائدی).
اهمیت پرداختن به فلسفه برای کودکان و نوجوانان
در جهان پیچیدة امروز، افراد برای برخورد منطقی با چالش ها، به یادگیری مهارتهای تفکر نیازمندند . از سوی دیگر « فلسفه » برای کودکان به عنوان یکی از ابزارهای اصلی پرورش مهار ت های تفکر در ، کودکان شناخته شده است. ما می توانیم بچه ها را در سطح خودشان کنجکاو و پرسشگر بار بیاوریم و سعی کنیم تا آنها یاد بگیرند که با دلیل حرف بزنند و با دلیل بپذیرند . این در حالی است که برنامة (فلسفه برای کودکان) در بیش از 100 کشور در حال انجام است. لیپمن معتقد است که تفکر باید محور « فلسفه برای کودکان » تعلیم و تربیت قرار گیرد. او معتقد است استفاده از فلسفه برای به کار انداختن ذهن شاگرد است . ارائة درس در کلاس باید از سوی دانش آموز باشد و معلم فقط نقش هدایت کننده داشته باشد(لیپمن، 1993: 24- 31).
« فلسفه برای کودکان »[1] از برنامه های آموزشی ای است که این امکان را فراهم می آورد تا کودکان و نوجوانان افکار پیچیدة خود را شکل دهند . از این رهگذر، استدلال، تفکرات انتقادی و خلاقانه و نوعدوستی آنها نیز زیاد می شود. این برنامه نظام مند و تدریجی است که بیش تر برای کار بر روی کودکان 4 تا 18 ساله طراحی شده است.(اکورینتی، 1386: 14)
اهداف برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان
فلسفه برای کودکان هدف های شناختیِ روشنی دارد؛ ذهن را وادار به عمل می کند، این کار را از طریق چالشها، تفکر اصولی و تعامل ساختاری انجام می دهد. به علاوه، این برنامه هدف اجتماعی نیز دارد و آن آموزش فرایند تصمیم گیری دمکراتیک است . این برنامه در پرورش مشارکت منظم و پرورش خودآگاهی فرد سهمی قطعی دارد(هاینس، 2002: 12) .
چنانچه ذهن کودک را درگیر مباحث فلسفی کنیم، می توانیم نحوة تفکر او را رشد دهیم. اگر کنجکاوی طبیعی کودکان و میل آنان به دانستن دربارة جهان را با فلسفه مرتبط سازیم، می توانیم کودکان را به متفکرانی تبدیل کنیم که بیش از پیش نقّاد، انعطاف پذیر و مؤثر باشند. (فرمهینی، میرزامحمدی، خارستانی، 1387: 46)
نخستین برنامه درسی برای کودکان به وسیله لیپمن و دستیارانش برای پایه دوم تا دوازدهم نوشته شد. لیپمن هدف های این برنامه درسی را به صورت زیر دسته بندی می کند:
1. بهبود توانایی تعقل
2. پرورش خلاقیت
3. رشد فردی و میان فردی
4. پرورش درک اخلاقی
5. پرورش توانایی مفهوم یابی در تجربه.
از نظر لیپمن هدف عمده ی برنامه ی آموزش فلسفه به کودکان آن است که به کودکان بیاموزند چگونه برای خود فکر کنند. در واقع هدف فلسفه برای کودکان از دیدگاه لیپمن ایجاد تفکری اثر بخش، انتقادی و مستدل در کودکان و پرورش آن است.(قراملکی و امی، 1384، به نقل از فرمهینی، میرزامحمدی، خارستانی، 1387: 5)
ویژگی های (ماهیت و مبنا) برنامه ی فلسفه برای کودکان و نوجوانان
برنامة فلسفه براى کودکان از سوى لیپمن و همکارانش مطرح شد. این برنامه در پى آن است که تفکر فلسفى را در کودکان فراهم آورد. لیپمن و همکاران او ادعا می کنند که تفکر فلسفى به معنى صرف تفکر و استدلال نیست، بلکه مستلزم تفکر دربارة تفکر است. لیپمن با در نظر گرفتن خصایص تفکر فلسفى، در واقع، محورهاى اصلى آموختن فلسفه به کودکان را براى خود مشخص کرده است. اگر کودکان بیاموزند که به بررسى سازوکار افکار بپردازند، تناظر آنها را با شواهد جستجو کنند، مفروضات شان را بکاوند، در پى جایگزین کردن مفروضات بدیل و سنجیدن تأثیر آنها باشند و روابط آنها را با فعالیت هاى روزمره بررسى کنند، تفکر فلسفى را هر چند در سطوح پایین آن آموخته اند. لیپمن و همکارانش با مرورى بر تاریخ اندیشه هاى فلسفى، مسائل مهمى را که مورد بحث فیلسوفان بوده، مشخص کرده اند تا جریان تفکر کودکان را در رویارویى با این مسائل قرار دهند. نکته قابل توجه در این روش آن است که در کلاس باید نگرش فسلفى ایجاد کنیم.
[1] Philosophy for Children=P4C